این داستان تقدیم به شما

سلام، من علی هستم و ۲۰ سالم هست، ۵ سال پیش دوستم کامران که الان هم خیلی ایاغ هستیم، خونه شون خالی شده بود،و من از هیچی خبر نداشتم، گفت بیا خونه درس بخونیم،من هم قبول کردم که باهاش خصوصی کار کنم،خلاصه رفتیم خونه شون دیدم که انگار کسی بر عکس همیشه خونه شون نیست، گفتم مامان ،بابا کجا رفتند، گفت رفتند خونه داییم و تا شب هم نمیان، البته کامران ماهواره هم دارند،گفت بیا بریم اول فیلم نگاه کنیم بعدا بریم سر درس،گفتم من کار دارم زود باید برم ،مامانم گفته زود بیا، خلاصه تلوزیون رو روشن کرد، و مستقیم زد روی کانال سکسی، من که تعجب کرده بودم، گفتم کامران اینا چیه نگاه میکنی،گفت مگه نمیبینی فیلم سکسیه،گفتم تا حالا نگفته بودی فیلم سکسی نگاه میکنی،خلاصه فیلم یه زن داشت برای مَرده کیرش رو میخورد، کیر خیلی بزرگی داشت، من هم اولین بار بود که دیده بودم،برام تازه گی داشت، کامران گفت دوست داری تو هم مثل این زن بخوری، گفتم کامران این چه حرفیه میزنی،از تو بعیده این حرف، کامران دیدم حمله ور شد سمت من ، و من سریع به سمت درب خروجی فرار کردم ولی درب رو از قبل قفل کرده بود،و من به نوعی گیر کرده بودم،گفت میخوام باهات مثل این فیلم سکس کنم، گفتم آخه من تا حالا از این کارا نکردم، گفت حالا انجام بده،خیلی سعی کردم که شلوار من رو پایین نکشه ولی نتونستم یعنی زورم بهش نمی رسیدخیلی حشری شده بود، اصلا همه اینا نقشه بود که من رو بکنه…
 
گفت طوری میکنمت که خودت لذت ببری، ولی باید خودت هم همکاری کنی، گفتم تا حالا من ندادم، نه نمیتونم، گفت وگرنه اینجوری مجبورم با زور بکنم ،دیگه چاره ایی نداشتم، شهوت چشماشو کور کرده بود،خلاصه لباسم رو در آورد و لباس خودش رو هم در آورد، و تا چشمم به کیرش افتاد خیلی ترسیدم،به نظرم بزرگ میومد، گفت فقط باید با من همکاری کنی،روی کاناپه نشسته بود گفت بیا جلو لیس بزن، برام گفتم نه خوشم نمیاد، اومد منو کشید به سمت خودش و گفت مُک بزن، من هم به آرومی و با ترس و لرز سر کیرش رو کردم تو دهنم،و براش مُک زدم کیرش خیلی شق بود و بزرگ بود،یه چند دقیقه ایی براش لیس میزدم، و مُک میزدم، اون هم یه دفه همش رو میکرد تو دهنم و من احساس خفگی میکردم، و انگار حالم میخواست بهم بخوره،گفت حالا برگرد به پشت روی کاناپه حالت استایل داگی بگیر، اونقدر فیلم سکسی دیده بود که دیگه وارد شده شده بود، من هم چاره ایی نداشتم، همین کار رو کردم، دیدم رفت تو آشپزخونه و سریع اومد، انگار از قبل همه چیز رو آماده کرده بود، دیدم یه پماد و شیشه پر از روغن مایع دستش هست ، گفتم اون پماد چیه، گفت این پماد سِر کننده هست زیاد اذیت نشی، پماد رو با انگشتش به سوراخ کونمو مالید و با یه انگشت داخل کونم میکرد، که آه و ناله من در اومد،گفتم کامران داره دردم میاد نکن بیخیال شو، یواش یواش دو انگشت کرد تو کونم با این حال که پماد سِر کننده زده بود دردم بیشتر و بیشتر میشد،دیگه سه انگشت کرد که اشکم در اومد شروع کرد به عقب و جلو کردن با اگشتانش تو کون من یه کمی احساس کردم دردم کمتر شد، انگشتانش رو در آورد،گفت حالا روی شکم به پشت بخواب و دیدم روغن مایع رو داره به کیرش میزنه و حسابی چربش میکنه، و روی سوراخ کون من هم ریخت، کیرش رو گزاشت روی سوراخ کونم، که داغی کیرش رو احساس میکردم،گفتم کامران جون من بیخیال شو، گفت قول میدم آروم آروم کیرم رو بکنم تو کونت، خلاصه اول سر کیرش رو روی سوراخ کونم میزون کرد بعد یواش یواش فشار داد، با این حال که سِر کرده بود ولی بازهم دردم میومد و آه و ناله میزدم ، گفتم کامران آروم بکن،گفت یه کمی طاغت بیار همکاری کن…

 
 
سر کیرش رو کاملا کرده بود، توی کونم، چون دستم به پشتم بود و با دستم کیرش رو کنترل میکردم، یه فشار دیگه داد تا تهش تو کونم رفت که جیغم در اومد، کامران سوختم سوختم، دردم اومد، بکش بیرون بکش بیرون، یه بار عقب و جلو کرد انگار دردش یه کمی کمتر شد و به من هم حس شهوت داده بود،سِر کننده تازه اثرش کامل شده بود، خلاصه فقط احساس میکردم یه چیزی داره تو کون من عقب و جلو میره و بهم حال میده،بهش گفتم آبِت رو داخل کونم نریزی، گفت باشه،موقعی که خواست آبش بیاد کیرش رو از کونم در آورد و گزاشت لای پام، و ریخت لای پام که چقدر آب کیرش داغ داغ بود، فکر میکنم سکس ما از اولش تا آخرش حدود ده دقیقه ایی طول کشید، خلاصه کارش تموم شد با من و من لباسم رو پوشیدم و در حال رفتن بهش گفتم کامران خیلی نامردی، رفتم خونه، و تا شب اثر پماد سِر کننده از بین رفت و من سوراخ کونم احساس میکردم خیلی در داره، انگار کامران منو حسابی پاره کرده بود، که خوب نمی تونستم راه برم،فردای اون روز رفتم مدرسه کامران رو دیدم، اومد به سمت من و از من معذرت خواهی کرد، یه چند روزی گذشت، انگار من حوس کرده بودم کامران با من سکس کنه، بهش گفتم تو با من چیکار کردی که من هوس کردم منو بکنی، گفت جدی میگی، گفتم آره ،گفت هر موقع خونمون خالی شد میگم بیای،الان ۵ ساله که کامران هنوز داره منو میکنه و من ازش ممنونم…

 
 
 
نوشته: علی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *