داستان سکسی تقدیم به شما
قبل از هرچیزی لازم به ذکر میدونم از یوزر “جمشیدمانکن” تقدیر به عمل بیارم و از پشت کار بی شاعبه و بی سابقه ی ایشون در امر فحش کش کردن نویسندگاه پیر و برنا مراتب تقدیر و تشکرات ویژه اینجانب و عموم مسلمین جهان رو به روح پر فتوح ایشان به جای بیارم .
از هرچه بگذریم , سخن کیر کردن خوشتر است …
مرا “بُکن” نامند , بس که میکنم از فرج و فروجات و از کَپَل و دهان و دهانه و هرچه حکمش سوراخ بُوَد . مرا 6-7 متری قد . صد و ده , بیست کیلویی نیز وزن مفید مقدر گردیده . چشم هایم به رنگ آبی آفتابه ای , رنگ پوستم به مجددا به سان آفتابه اما اینبار از نوع قدیمی و برنجی بُرنز بوده و جمیع کلام اینکه عجیب چهره و اندامی ضعیفه کش ستانده ام از روزگار . مجموع باکره و بی کره ها و مرد و زن در آرزوی وصل با “بکن کوچولو” را دارند عده ای به وصال میرسند و عده ای نیز در غم فراق دست بر چوچول و قُمبل کشیده و از غم دوری آه ه ه ه های وحشتناک … عذر میخوام , آه ه ه ه ه های شهوتناک سر میدهند و گاهی نیز خشتک ها میدرند و کس و کون جر میدهند از دوری . منم که اصن هر کسی رو نمیکنم که …فقط خوباشونُ میکنم به قول خودمون شاه کُس های تهرون و شمرون زیرم میخوابن اصن اونم باید کلی بهم التماس کنن , به این سادگیا که نیست .
خب بر میگردیم به خط اصلی داستان : در میان باغ و بستان یا گلستان میکنم هر دم بسی “کُس” , از فرج گاییده ام هر منزلی را … خواهرم یا مادرم , خاله و عمه … زن داداش , خواهر زن و دخترِ عمه … یا زن مَش ممدِ ساده و فربه … همه شان را کرده ام به جان بنده !!! اوه … امان از آلزایمر که مرا از معرفی “بکن کوجولو” واگذاشت آلتی دارم در حد دکمه ی “اسپیس” میان دیگر دکمه های صفحه کلید رایانه . خوش استیل , خوش تراش , خوش فرم , خوش بو , بزررررررررررررررررررررگ . تازه بهش پاپیون هم میزنم که دخترکش تر بشه ! هر داف الملوکی که “بکن کوچولو” را مشاهده کرده و بر روی اون مطالعات نموده بارها از کلفتی آن که به قطر پستان های تاج الملوک و به درازای درختان تبریزیست اظهار خوشنودی و ترس نموده است . گاهی هم در میان دخول در پوزیشن داگی استایل از شدت درد چنان بر خود پیچیده اند که شق الکمر گردیده اند . ضمنا باید ذکر نمود در وصف این چابُک سوار که در هیچ شرایط و ضوابطی از دیلِی اسپری استفاده نگردیده و به صورت جنرال دست کم باید 2-3 روزی در باب تلمبه زدن فعالیت به خرج دهد تا سیراب کند فرجی را از آب زلال بهشتی اش .
روزی از منزلی میگذشتم که ناگاه باکره ای دست از شکافِ درِ منزل بیرون آورده , مرا به سرعت به اندرونی کشید , باکره , با کره اندکی دست هایش را چرب و سپس شلوار کردی سوپر های کلاسم را پایین کشیده و به سرعت “کوچولو” بزرگه ی ما را چرب و نرم کرده و مرا نیز در این بازه ی اندک و شوک روحی مجالی برای مجادله نبود پس چشم بر هم نهاده و از سکس خود لذت برده , به هنگامی که پشم گشودم متوجه شدم 25 ساعت کاری در حال تناول کردن این چابک سوار است , پس دست جنبانده و با مجموع خلت هایی که طی یک عملیات ضرب العجل از انتهایی ترین مهره ی کمر و ریشه نخاع بر دهان کشانده بودم تُفی بر کلاهک کیر انداخته و نگاهی بدان کردم . میزدم بر کلاهک کیر , کای کیر تو را ز کون کنم سییییییییر در مجادلات دخول و وصول ساعت ها سپری گردید و چنان از کون بر امر گایش پا فشردم که روده ی بزرگ آن بنده ی مخلص به رودی ی اعظم مبدل گردید . سپس پس از هفته ای تلمبه زدن (لاستیک دوچرخه باد کردن) از امر دخول فارغ گردید و سیلی را روانه ی باسن مبارکش کردم . “از اون روز به بعد هر از گاهی بنده خدا رو میکنم , الان شوهر کرده اما بازم مکان باشه میکنمش , چند وقت پیش بچشم که به دنیا اومد و یه مدته خودش و بچه ش رو با هم میکنم” -اسمش رو نه طنز میزارم نه داستان , اما یه دست نوشته باید درج میشد تا بساط یکسری مزخرفات هم جمع وجور بشه , یه جورایی داستانای اینجام به گشت ارشاد نیاز پیدا کرده واسه جمع شدن . نوشتم چون از یکسری فانتزی های مسخره خسته شده بودم , از اینکه بالغ بر 10 ساله تمام کارکتر های داستانی سکسی انقدری خوش استیل و خوشگلن که همشون مدلن , از اینکه عموما تو داستانای اخیر باب شده دخترا به شدت دنبال کیر منن و نمیدونم من اِلم و بِلم و یه سری فانتزی . فانتزی های خانوادگی و …
دست آخر شعری از رسول رحیمی میزارم که به شدت داستانای امروز شدن باب این شعر :
آنقدر طوفانیم كه باد را هم می کنم
یعنی از مستی به یادت یاد را هم می کنم
دوش شیرین رابخواب خویش شیرین کرده ام
بخت اگر یاری کند فرهاد را هم می کنم
گر نگاه چپ کند خسرو به شیرین کردنم
خسرو پست فطرت پرباد را هم می کنم
شاد و خندانم که شد نر نوعروس طبع من
ساقدوش را کرده ام داماد را هم می کنم
در چنین هنگامه ای استاد گر گوید: نکن!
با همه شاگردیم استاد را هم می کنم
بید مجنون نارون سرو سهی
نخل و کاج و عرعر و شمشاد را هم می کنم
شادم از دیدار مرمرهای پستان سفید
غمگن و غمگینه و غمباد را هم می کنم
می بنازم چو باقبال بلند تاس خود
وقت بازی تخته و نرد را هم می کنم
صید آن موی کمندم با همه آزادگی
لحظه ای گر دم دهد صیاد راهم می کنم
حقه و نیرنگ در کارم نکن ای یار غار
در نبرد خدعه ها شیاد را هم می کنم
مخلص فرزادم و فرشید و آرش جملگی
لیک هنگام عمل فرشاد را هم می کنم
هر چه گفتم کرده ام اما بدان
آنچه از قلم افتاد را هم می کنم
وقت اندک بود و زین سبب
هرکه نامش از قلم افتاد را عم میکنم
با توهم هستم ای تو خندان دوست نخند…
دست آخر شک مکن من , تو را هم میکنم
نوشته: کیانوش

نوشته های مرتبط:
شعر طنز و انتقادی به داستان ها
منِ‌ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
یکی برای همه ، همه برای یکی
بزرگترین کیری که در همه عمرم تجربه کردم
کون کردم کاش نمی کردم
غلط کردم غلط کاری عبث کردم عبث (1)
همه چی از یه کلیک شروع شد…
کونم همه چیو لو داد
کونی که بخاره همه چی سرش میاد
زندگی همه ما را دست انداخته
ارباب همه، میسترس سارا و برده مغرور
همه چیز از یک کراش شروع شد (۱)
ترنس همه کاره
همه چی از جرات حقیقت شروع شد! (۴ و پایانی)
همه چی از جرات حقیقت شروع شد! (۳)
همه چی از جرات حقیقت شروع شد! (۲)
ترنس همه کاره (۱)
همه چی از جرات حقیقت شروع شد! (۱)
همه چیز از اون شب شروع شد (۱)
همه ی ما ( ۵ و پایانی)
همه ی ما (۴)
همه چیز دست به دست هم داد
همه ی ما (۳)
همه اش از کافه شروع شد
همه ی ما (۲)
همه ی ما (۱)
همه چیز با ژل آلوئه ورا شروع شد
قبل از همه چیز
شکوفه شد همه ی زندگیم
ما همه عُقده‌ای هستیم!
الهه کسی برای همه فصول
همه برابریم کپی برابر اصل
همه چی ساده بود…
این همه دختر خوشگل. چرا من ؟
و زخم های من همه از عشق است (۱)
من برعکس همه
جاری همه فن حریف
همه کَس ام مهین
همه برای مهدیس
چی شد که همه چیز انقدر به گا رفت؟ (۱)
خیانت به همه
همه دلبرکان زنپوش من (۲)
همه چی به گا رفته
همه چی از فانتزی شروع شد (۳)
همه دلبرکان زنپوش من (۱)
همه چی از فانتزی شروع شد (۲)
همه چی از فانتزی شروع شد (۱)
خدمت همه چیو بهم زد
همه چیز تقصیر خودمه هیچکس مقصر نیست
همه چی به حالت عادی برگشت
پسری که همه تو دانشگاه دنبالش بودن
دوست دخترم به همه میداد
همه چی از یک سوال شروع شد
همه میدونستن بچه خوشگلم
همه پدوفیلن!!!
همه خاطرات پویا (۱)
تا ۷ بشمار همه چی تموم میشه
همه چی با یه تحقیر شروع شد
کونی که همه کردند
همه مثل همیم
سلام تا خدا حافظی همه تو یه نصف روز
همه چیز با یک بیت شعر شروع شد (۱)
همه ی روابط من (۵)
همه ی روابط من (۴)
همه‌ی روابط من (۳)
زن عمویی که همه دنیام بود
همه چیز از یه شاخه گل شروع شد!
همه‌ی روابط من (۲)
همه ی روابط من (۱)
همه پسرا حداقل یه بار باید کون بدن
همه چی از ترس شروع شد (۳)
همه چی از ترس شروع شد (۲)
همه چی از ترس شروع شد (۱)
همه چی از یه در کونی زدن به مامانی شروع شد
همه‌ی ماجرا این بود
همه چی دارم ولی انگار هیچی ندارم (۱)
همه‌ی این‌ مردها قهرمان بودند؟
همه چیز اشتباهه (۳ و پایانی)
همه چیز اشتباهه (۲)
همه چیز اشتباهه (۱)
وقتی همه خواب بودند
زن شوهر داری که همه تو کفش بودند
زن عموم همه چیزمه (۲)
زن عموم همه چیزمه (۱)
با همه وجود
همه چیز از واتساپ شروع شد
همه چیز از یک لایک شروع شد
همه چیز از مالیدنش شروع شد
بهترین شب با بهاره همه کسم
بهاره همه کسم
همه چیز از اتوبوس واد شروع شد
آن چشم ها که همه ی هستی من است (1)
اون همه ی دنیام بود
همه چی از چت شروع شد
همه چی از سینما شروع شد
همه چی از قطار مشهد شروع شد
سکس اینجا سکس اونجا سکس همه جا
سکسی که همه چیز را برد
همه چی از دیدن شاشیدن خاله شروع شد
همه چیزم ماله تو
دوست دختری که همه جوره بهم حال داد
سکس اینجا اونجا همه جا
همه جای کون دادنشون میسوزه من جای کون ندادنم
همه چیز از یه دونه ساپورت شروع شد
همه مریم ها باکره نیستند
پا روی همه چیزم گذاشتم
همه وحشی شدن
همه چی با عشق حتی سکس خشن
سکس همه چيز نيست
الان همه چی آرومه
همه ی تنهایی من (1)
همه چیز از ۱ بطری بازی شروع شد
همه چیز از کردن یک بز شروع شد
همه چیز از چت روم شروع شد
همه دنیای من
همه چیز از یک اس ام اس شروع شد
مال من مال همه
همه چی از یه دوستی بچگانه شروع شد
همه چیز با آهنگ جدید شروین شروع شد -۱
کس همه رنگش خوبه
سارا یعنی همه چی
وقتی همه چیز برعکس باشه
بذار همه ببینن
مامان من مال همه , جز مال من
یکدانه ای برای همه 11 (قسمت آخر)
یکدانه ای برای همه 10
یکدانه ای برای همه 5
یکدانه ای برای همه 7
یکدانه ای برای همه 1
یکدانه ای برای همه 4
یکدانه ای برای همه 6
یکدانه ای برای همه 2
یکدانه ای برای همه 8
یکدانه ای برای همه 9
یکدانه ای برای همه 3
پسر خاله رو کاشتم مادرشو کردم
ضربدری، چیزی که فکر کردم، چیزی که شد (٣)
از جقی بودن تا اولین کصی که کردم (۲ و پایانی)
دلم میخواست و تجربه کردم
با لیسیدن پا و بچگی کس کردم
بهترین کونی که کردم
اولین پسری که کردم و بهترین ساکی که برام زده شد
نباید این کارو می کردم
عجب کونی کردم من
بالاخره خواهر زنم رو کردم

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *