این داستان تقدیم به شما
سلام. همسرم پرستو اندام خوب و درشتی داشت #سینه بزرگ #۸۰ کون بزرگ همسرم خیلی مذهبی بود چادر سرش میکرد اما تو سکس خیلی حشری میشد یه روز تو سکس گفتم بریم جلو اینه سکس کنیم تعجب کرد اما قبول کرد که بریم جلو اینه داشتم از کون با زنم سکس میکردم بهم گفت امیر بیا بیشتر بچسب ببینمت انگار تو نیستی که سکس میکنی این حرفش تحریکم کرد بیشتر تلمبه بزنم خودشم فهمید دلیلم جلو اینه اومدن چی بود خیلی بهش حال داد فهمید من ناراحت نمیشم بیشتر میگفت امیر ببین این که میکنه منو کیرش شبیه مال تو گفتم اره کیرش شبیه داداشمه یعنی برادر شوهرت با این حرف من تا به حال اب از کس پرستو ندیده بودم اما زنم با شنیدن اسم کیر داداشم اب از کسش اومد فهمیدم زنم دوست داره منم دیگه تو سکس از دوستاش که کون خوبی داشتن حرف میزدم #همسرم از کیر دوستام و داداشم حرف میزد باورم نمیشد این زن چادری من پرستو خانم انقد حشری باشه من خیلی با همسرم فانتزی تو سکس میکردیم یا تو دست شویی یا تو حیاط یا جلو بالکن پشت شیشه که به تو کوچه راه داشت خیلی حال میداد مخصوصا زنم که با چادرش بیشتر تو بالکن سرش میکرد مردم تو کوچه نمیدونستن این از پاین تنه لخته منم دارم تو کونش #تلمبه میزنم بیشتر با اه و نالش مردم تو کوچه میفهمیدن داره کسش جر میخوره
بعضی وقتا خودم تو بالکن چادرشو میزدم کنار که ببینن مردم تو کوچه رد میشدن خیلی حال میداد اب پرستو که بالای سه چهار بار می اومد یا زمانی که مهمون داشتیم شب وایساده بودن موقع خواب در اطاقو باز میزاشتم صدای پرستو بشنون بیشتر دختر عموش با شوهرش یا پسر خالم شبا اونجا میخوابیدن که میدونستن صدای پرستو میشنون باعث میشد بیشتر بیان خونه ما این کار زنم خودش واسم گفت وقتی خیلی حشری میشده زیب شلوارشو باز میکرده که ملت ببینن شرتش خیس بشه ابش بیاد یه شب تو سکس وقتی اسم ماریا زنداداشم رو اوردم که کس خوبیه دیدم یه عکس نشونم داد گفت این زنداداشته یعنی جاری خودش که لخت بود گفتم چطور گرفتی گفت حالا بماند ده تا عکس از کس و کونش بود سفید گفت میدونی بهم گفته کونم میخواره منم معاینه کردم ندونسته از دزدکی ازش کرفتم باید توم از داداش جعفرت عکس کیرشو بگیری ببینم گفتم یه کاری کن زنگ بزن بهش احوال پرسی کن منم تو کست تلمبه میزنم لذت ببری وقتی تماس گرف وقتی با داداشم حرف میزد من تلمبه میزد وسط حرفاش یه اه الو اقا جعفر خوبی اه ماریا خوبه خواستم در مورد شوهرم اه اییییی حرف بزنم دیروز سر کار نرفته بود اه اه اهههه تو میدونی دلیلشو اه اه اه اییییی اه اه اه اوووووف قط کرد ابش اومد زنم دیگه هرچی گرف داداشم شماره زنمو جواب نداد به من زنگ زد گفت کجای گفتم بیرون گفت برو خونه پرستو خونه بود زنگ زده به من دیگه قط شده بلای سرش نیومده باشه منم الکی گفتم باشه
روز بعد من شماره ماریا رو گرفتم تا گفت الو گفتم سلام زنداداش ماریا جون گوشی رو اوردم سمت کون پرستو که ظربه که میخوره به کس زنم رو بشنوه پرستوم نامردی نکرد با صدای بلند گفت اه کسم که صدای ماریا پشت تلفن تغیر کرد اونم دوتا اووووف اه اه ایییییی کشید با شنیدن صداش بلند داد زدم ماریااااااااا کیرم تو کست که سریع قط کرد ادم تو حشر باشه هیچ نمیفهمه بعد فهمیدم اشتباه کردیم اما خیلی حال میداد قراره شب پرستو تو مهمونی خونه مادر بزرگم سه تا شرت بپوشه خط شرتش معلوم باشه بعد که همه دید زدن شرتاشو در بیاره دامن بپوشه اما حتی شرتم نپوشه که موقع نشستن خودشو به نفهمی بزنه که مردای فامیل کسشو ببینن مخصوصا داداشم چون پرستو چادریه کسی نمیدونه حشرش خیلی بالاس الانم رو کیرم نشسته داستانو با هم نوشتیم یادم رفت قراره تو ماشین واسم #ساک بزنه تو خیابون منم قراره از دور در مغازه داداشم وایسم زنم قیافه داداشمو ببینه یا خودش کسشو بماله یا من کسشو بخورم اونم اسم جعفرو بیاره و قیافشو از دور ببینه ارضا بشه باور کنید شرتش خیس شده اما کونش رو از قبل باز بود میگه خودم خود ارضای میکردم اما با این حشر زیادش دوست پسرش کون سفید زنمو باز کرده که من بکنم اما قرار شده دوتا کیر باشیم که با هم پرستو همسرمو هم زمان بکنیم شرت زردش خیس شده الان
نوشته: امیر
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید