این داستان تقدیم به شما
سلام من سعید هستم و این داستان بیان ماجرای هست که بین من و همسایمون اتفاق افتاد . خب بزارید یه چیزی را بگم راستش من چند سالی هست که تو سایتهای سکسی #ایرانی میچرخم و تو همین سایت #شهوتناک هم خیلی میام و سرمیزنم و داستانهای زیادی هم خوندم ولی راستشو بخواهید تا وقتی خودم تجربه اش نکرده بودم باور نداشتم جریان از این قراره که ما یه همسایه داشتیم که طبقه پائین واحد ما ساکن بودن که اسباب کشی کردن و رفتن و جاشون یه زن و شوهر اومدن ، خب چیزی نگذشت که شاهد داد و هوار و دعواهای این زن شوهر شدیم البته بیشتر صدای جیغ های زن رو میشنیدیم که خیلی بد حرف میزد و سر شوهرش داد میزد ، گاهی اوقات هم خیلی خوب بودن ولی فکر کنم این شوهره بود که همش کوتاه میومد این ماجراهی همسایمون ادامه داشت و گاهی اتفاقی میدیدمشون که با هم میرن بیرون بهشون میخورد حدودا ۳۰ یا فوقش ۳۵ سالشون باشه جوان بودن ، اون موقع من ۲۶ سالم بود و دانشجو بودم چون بعد از دیپلم گرفتن رفتم #سربازی بعد از سربازی وارد دانشگاه شدم بگذریم ، از اون زوج براتون بگم که هر چی بیشتر زمان میگذشت فهمیده بودم زنه که اسمش زهره خانم بود سوار شوهرش بود یعنی جوری با شوهرش رفتار میکرد که انگار پادو و خدمتکارشه اینارو از زبون مادرم شنیده بودم که اونم از یه همسایه دیگمون شنیده بود خب زهره از لحاظ قیافه و صورت نه میشه گفت زشته نه #خوشگل بهتره بگم معمولیه ولی لامصب از نظر اتدام نگم براتون که از همون اول که دیدمش دهنم براش اب افتاده بود ولی این اخلاق گندش بود که تو ذوق میزد از بس که جیغ و داد میزد و به شوهرش فحش میداد راستش همه همسایه ها از دستش #شاکی بودن ولی چون صاحب خونه بودن نمیشد ازشون شکایت کرد و بلندشون کرد .
همونطور که گفتم در عین اینکه از رفتارش خوشم نمیوند ولی بدم نمیوند یه حالی ازش ببرم زهره قد بلند بود و سینه های خوش فرمی داشت که همیشه از زیر لباسش #برجسته به نظر میرسید پاها و کون خوشگلی هم داشت یعنی هرکی میدیش بدش نمیومد باهاش بخوابه از اون کون گرد و خوشگل فیضی ببره منم به یاد اون هیکل خوشگلش براش جغ میزدم و کیف میکردم تو دلم میگفتم کاش بشه یه روز فقط یه روز این زهره مال من بشه وای که دلم میخاست کس و کونشو حسابی براش بلیسم زهره بدن سفیدی داره و واقعا خوردنی و کردنیه ، نزدیک یک سال میشد که همسایه شده بودیم ساختمون ما چهار واحدی هست عید داشت نزدیک میشد و همه سرشون بهخونه تکانی بود هر سال دوتا از همسایه ها میرفتن مسافرت اون سال مامان و بابا هم تصمیم گرفته بودن بریم مسافرت که من دوست نداشتم باهاشون برمبهونه درسام و اوردم خلاصه اونام قبول کردن و راهی شدن شهرستانی که پدر بزرگم بود منم گفتم اخ جون بیست روز تنهام و عشق و حال ، فقط همین زهره و شوهرش و من تو ساختمون مونده بودیم شب اول گذشت و راستش فکرشو نمیکردم تنهایی سخته وادم حوصله اش سر میره یه روز به سال تحویل مونده بود دیگه واقعا حوصله ام سر رفته بود با هرچی سرمو گرم میکردم ولی چون هم صحبتی نبود که باهاش سر به سر بزارم کلافه بودم تحویل سال به نیمه شب افتاده بود منم که حال و حوصله سفر هفت سین و این بند و بساط را نداشتم غروب بود که گفتم برم یه دوشی بگیرم حداقل ترتمیز وارد سال جدید بشم رفتم حموم و حسابی پشم و پیلی و زدم تر تمیز که شدم یاد کون خوشگل و کردنیه زهره افتادم که کیرم براش سیخ شد و به یادش جغی زدم واهی از ته دلم کشیدم که ای کاش میشد میکردمش که همین حسرت بازم حالمو گرفت و از حموم اومدم بیرون و لباسمو تنم کردم پای لپ تاپم نشسته بودم که دیدم #زنگ خونمون صدا کرد بلندشدم از چشمی در دیدم اقا حسین شوهر زهر خانمه تعجب کردم که چکار داره این موقع در را براش باز کردم اونم با خوش روئی و ادب سلام کرد و منم سلام کردم بعد گفت اقا سعید میدونم که تنهایی امشبم که سال تحویله خوشحال میشیم که بیایی و باهم سال را بگذرونیم راستش نمیدونستم چی بگم گفتم نه مرسی من مزاحمتون نمیشم اون هی اصرار که برم پیششون که بلاخره کاری کرد که قبول کنم گفت زهره بهم گفته حتما باید قبول کنی دلم به حال حسین سوخت چون میدونستم اگه نرم امشبو هم برای حسین هم برای من زهر مار میکنه حقیقتش ترسیدم دوباره شب سال نو جیغ و فحش بده برای همین گفتم باشه ولی شما برید منم لباسمو بپوشم و میام اونم خوشحال شد و رفت منم دو دل بودم که برم نرم چکار کنم سال تحویلم که دو شب بود باید تا اون موقع پیششون بمونم خلاصه لباس نو که داشتم و پوشیدم یه شلوار لی که تنگ و جذب و جفت بدنم بود و یه پیرهن استین کوتاه و شیک هم گرفته بودم اونم پوشیدم و یه ادکلن تندی هم داشتم از اونم زدم و کلید و برداشتم و رفتم دم واحد حسین اقا و در زدم و حسین در را برام باز کرد و خیلی خوشامد بهم گفت.
بعد چشمم به زهره افتاد که وای چقدر زیبا شده بود زهره بدون حجاب که چه عرض کنم میتونم بگم نیمه لخت اومده بود اسقبالم باورم نمیشد این همون زهره باشه خیلی خوشگل کرده بود ارایشگاه رفته بود و موهاشو مش کرده بود رژ لب قرمز و سایه چشم که صورتشو خیلی خیلی خوشگل کرده بود لباسشم که یه تاپ تنش کرده بود که نافش از پایین پیدا بود استینشم حلقه ای بود و سینه اش هم نصف بیشترش پیدا بودیه دامن خیلی کوتاه هم پاش بود که مگه میشد چشم از اون پاهای خوشگلش برداشت ، داشتم هاج و واج بهزهره نگاه میکردم و اومد جلو و سلام کرد و دستشو طرف دراز کرد منم سلام کردم و باهاش دست دادم باور کردنی نبود اصلا این زهره و کجا و اون زهره کجا؟ بعد تعارفم کرد برم بشینم حسین هم تعارف کرد با هم نشستیم رومبل و کلا گیج میزدم که حسین سر صحبتو باز کرد که چطوری و چکار میکنی و چی میخونی و منم جوابهاشو میدادم کم کم داشتم عادت میکردم ولی همه حواسم به زهره بود اونم میپرسید مامان اینا چطورن و کجا رفتن چرا تو نرفتی جوابهای زهره را که میدادم نمیتونستم چشم ازش بردارم بدجور تحریکم میکرد مخصوصاسینه های لختش روی میزشون سفره هفت سین چیده بودن خیلی هم خوشگل #چیده بود دیگه ساعت ۱۱ شب بود هروقت چشم به اندام زهره میافتاد کیرم میخاست بلند بشه ولی جلوی حسین خیلی سخت بود و به زور خودمو کنترل میکردم چندبار هم دیگه کیرم واقعا سیخ شده بود چون زهره موقع پذیرایی کامل جلوم خم شد و سینه های نازشو نشون میداد بعد سمت حسین خم شد و دامن کوتاهش رفت بالا وای اون کون که چقدر براش جغ زده بودم تقریبا لخت که فقط یه نخ لاش بود را نشونم میداد چند ثانیه محو تماشای کون زهره بودم که رفت نشست کنار حسین و پاشو انداخت روهم منم که دیگه کامل سیخ کرده بودم حسین خوش و بش میکردو زهره را بغلش میکرد و به خودش فشارش میداد گاهی هم سینه شو #میمالید زهره هم حسین و بغل گرفته بود و داشتن جلوی من با هم ور میرفتن کم کم دیگه از هم لب میگرفتن و طولی نکشید که اه و ناله زهره بلند شد منم که با دیدن اون دوتا حسابی داغ کرده بودم حسین هی از زهره لب میگرفت دسشو کرده بود تو شورت زهره داشت میمالید دامنش دیگه قشنگ کنار رفته بود و داشتم کس سفید خوشگلشو میدیدم که تو دست شوهرش داره مالیده میشه منم داشتم کیرم میمالیدم بعد زهره برگشت منو نگاه کرد حسین منو دیدکه چطوری راست کردم خندید و گفت بیا پیش ما شوکه شده بودم زهره یه چشمکی زد که یعنی بیا منم بلند شدم نشستم کنار حسین چیزی نمیتونستم بگم چیزی هم نباید که میگفتم فقط باید میزاشتم هرچی میخاد پیش بیاد زهره جلوی پای منو و حسین نشست باورش ممکن نبود ولی داشت پیش میومد زهره دستی به کیرم کشید گفت وای چه کلفته راستم میگفت خب کیرم هم کلفته هم ۱۹ سانته
دستهای حسین تو موها و گردن زهره حرکت میکرد زهره شروع کرد به باز کردن شلوارم دکمه و زیپو بازش کرد و دستشو کرد تو شورتم و کیرمو که دیگه داشت میارکید گرفت تو دستش فشارش داد و گفت اخ جون قربون کیرت بشم هی تو شورتم کیرمو میمالید دیگه اصلا به حسین نگاه نمیکردم حسین بیکار نبود و تاپ زهره را از سرش کشید بیرون و سینه ای خوشگلش دیگه تقریبا لخت بودن بعد سوتینشو باز کرد ازم پرسید خوشت میاد سعید جون میبینی چه سینه های ناری داره وای منکه دیگه داشتم دیونه میشدم زهره هم کیرمو کشید بیرون و هردوشون با دیدن کیرم گفتن وای زهره گفت اخ جووووووننننن حسینم گفت مسر عجب کیری داری دمت گرمه بخدا زهره کیرمو کرد تو دهنش داشت مک میزد و میلیسید منم که دیگه از این بهتر چی میخاستم یه نگاهی به حسین انداختم که اونم کیرشو داشت میمالید و به شوق و ذوقی که از چشماش معلوم بود داشت ساک زدن زنشو نگاه میکرد انگار خواب میدیدم ولی هروقت که زهره کیرمو یه ذهره گاز میگرفت به خودم میومدم که نه این واقعیته که داره اتفاق میافته یه نگاه به زهره میکردم که داشت با ولع کیرمو میخورد یه نگاه به حسین که دیگه لخت شده بود کیرشو دیدم که بدک نبود ولی پیش کیر من بی جلوه شده بود حسینم داشت برای خودش جغ میزد دیگه اینقدر زهره داشت محکم مک میزد که داشت ابم میومد که حسین به زهره گفت بسه بلندشو نوبته منه وای انگار که حسین میخاست برام ساک بزنه زهره هم بلند شد نشست کنارم دامن و شورتشو دراود لبهاشو گذاشت رو لبم حسینم کیرمو کرد تو دهنش داشت مک میزد دیگه من فقط حواسم بود ابم نیاد با زهره لب تو لب بودم و داشتم کسشو براش میمالیدم حسینم هی میگفت وای عاشق کیرتم سعید جون هی میخوردش به زهره گفتم میخام کستو بخورم اونم بلند شد اومد بالا سرم ایستاد یه پاش سمت چپم یه پاش سمت راستم رو مبل ایستاد وای که چه کس بینظیری جلوی چشام بود کسشو بوسیدم دوطرف کونشو گرفتم کشیدمش سمت خودم اونم اه وناله میکرد دستاشد به دیوار تکیه داد منم دهنمو بردم زیر کسشو داشتم براش لیس میزدم فقط صدای و اه وناله ما سه تا بود که شنیده میشد داشتم خودکشی میکردم برای خوردن کس نازش چقدر اب از کسش میریخت او دهنم صدای ناله های زهره بلندتر بود دیگه حواسم خیلی به کیرم نبود حسین هم چی مک میزد دیگه طاقتم برای #گائیدن #زهره تنوم شده بود و کمرشو گرفتم بغلش کردم تسینم کیرمو ول کرد زهره را بلتدش کردم بردمش تو اتاق خوابشون انداختمش رو تخت پریدم رو تخت و پاهای خوشگلشو دادم بالا چندتا لیس از کسش زدن و کیرمو فشار دادم ته کسش وای که چه لذت وصف نشدنی بود ناله کش دار زهره هم دراومد و منو محکم بغل گرد گفت جون بکن سعید جونم منم شروع کردم تلمبه زدن تو کسش ازش لب میگرفتم نوک سینه هاشو مک میزدم حسین هم کنارمون رو تخت نشسته بود و شاهد گائیده شدن زنش بود و داشت جغ میزد
بهم گفت خوشت اومد گفتم معرکه است حرف نداره دارم میمیرم براش هی محکم تو کس زهره #تلمبه میزدم دیگه به هیچی جز لذت بردن از زهره فکر نمیکردم اینقدر تو کف کس داغش بودم که هیچی حالیم نبود حسین گفت سعید دربیار گفتم چرا گفت پوریشنو عوض کن گفتم بگو چی میخای گفت میخام داگی بکنی گفتم باشه زهره میخاست داگی بشینه که حسین رفت زیر کسش خوابید گفت جون بیا کس زنمو بکن منم پشت زهره قرارگرفتم حسین گفت بزار برات بلیسمش دادم تو دهنش وای لامصب چه ساکی میزد زهره بهش گفت بسه کیرش مال منه منم کردمش تو کسش و حسابی میکردمش اونم چه اه و ناله های میکرد حسین هم از زیر یا تخمهای منو لیس میزد یه چوچول زنشو زهره دیگه ارض شد ولی من دلم میخاست هی بکنمش چندبار نزدیک ابم بیاد که جلوی اومدنشو گرفتم هی کس داغ و خیسشو میکردم سوراخ کونشم واقعا خوردنی بود کیرمو دراوردم از کسش و داشتم سوراخ کونشو میلیسیدم کیرم تو دهن شوهرش بود منم سوراخ کون زنشو میخوردم کیرمو دوبار کردم تو کسشو دیگه مثل وحشیها داشتم جرش میدادم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم یه نعره زدم و کیرمو ته کسش فشار دادم همه ابمو توش خالی کردم چندتا ضربه تو کسش زدم و زهره هم اینقدر حال کرده بود اونم نا نداشت کیرمو دراوردم و رو تخت ولو شدم و نفس نفس میزدم خیس عرق شده بودم صدای جون جون حسین را شنیدم و بازم اه و ناله زهره که با اه کشیدن به شوهرش میگفت بخور کسکش بخور بیغیرت اب دوس پسرم و بخور جاکش بی ناموس جون ابشو از کسم بلیس مادر جنده وای که چه فحشهای به حسین بدبخت میداد نگاه کردم دیدم حسین داره اب منی که از کس زهره میاد بیرون میلیسه و هی میگه جون جون زهره فشار بده بیاد بیرون اخ جون مونده بودم این چه مردی دیگه باورکردنی نبود برام ولی انجامش داده بودم سکس با یه زن اونم جلوی شوهرش چه شوهریم بیغیرت و پست هرچی بود که من زهره را کرده بودم واین خیلی لذت بخش بود بعد از اینکه حسین خوب کس زهره را لیسید زهره یه لگدی زد به حسین و گفت گمشو بیرون میخام با عشقم بخوابم منم چیزی نگفتم حسین هم گفت چشم عزیزم زهره گفت مادر جن ه تا صبح پیدات نشه ها نبینمت گفت چشم چشم عصبانی نشو و رفت بیرون و در را هم بست راستش ترسیده بودم از زهره ولی باهام مهربون بود و گفت عشقم ازم نترس اون توله سگه منه نوکر من ول تو همه چیز منی برات جون میدم برای کیرت جون میدم هرکاری دوست داری باهم بکن گفتم زهره جون تو خیلی خوبی عشقم ولی بهتر بود با حسین…..
که یهویی حرفمو قطع کرد گفت نگران اون نباش خودش اینطوری دوست داره بیغیرتی و تحقیر شدنو دوست داره بعد گفت که قبلا هم با یه مرد دیگه ای رابطه داشته و از اون جا بوده که حسین توسط اون مرده تحقیر میشده و خوشش میومد بعد ازش پرسیدم هنوزم با اون مرده رابطه داری گفت نه بابا اون رفت خارج ما هم که اومدیم اینجا که چشمم به تو افتاد منتظر فرصت بودم تا به تو برسم گفتم پس وقتی داد و بی داد میکردی سر حسین برای این بود؟ گفت اره عشقم چی فکر کردی ؟ فکر کردین من دیونه ام خب چکار کنم شوهرم اینطوری دوست داره دیگه بعد ازم خواست که تو سکس به خسین فحش بدم گفتم من نمیتونم گفت بهش اهنیت نده هرچی بیشتر تحقیرش بیشر خوشش میاد ندیدی چطوری ابتو از کسم خورد گفتم باورم نمیشه زهره . بعد گفتم من بهت یه عذر خواهی بده کارم گفت حرفشم نزن عیبی نداره فقط حالا میخام تو مرده من باشی گفتم فداک بشم عزیزم تو جون منو بگیر ازم بعد با هم عشق بازی کردیم یه بار دیگه کسشو براش گائیدم و باهم لخت خوابیدیم صبح حسین صبحونه مفصلی اماده کرده بود و منو زهره رفتیم دوش گرفتیم و اومدیم سر میز ولی من روم نمیشد به حسین جیزی بگم که زهره گفت کسکش بیا کسنو ببوس بعدم کیر اربابتو بلیس اونم گفت چشم عزیزم نشست کس زهره را میبوسید بعد زهره بهش گفت بسه کیر عشقمو بخور کیرمو کرد تو دهنش کیرم تو دهنش شق شد هی جون جون میکرد زهره بهم گفت عشقم این چند روز که کسی مزاحممون نیست دلم میخاد حسابی بهم حال بدی گفتم چشم عشقم . خلاصه اینطوری براتون بگم منم تونستم مثل اون شدیک سکسشون حسابی حسین را تحقیر و ذلیلش کنم حتی از کون کردمش و دیگه زهره هم حسابی بهم حال میداد از کس و کون میکردمش قشنگ بیست روز باهاشون سکس داشتم که درگه تعطیلات تموم شد و غصه ام گرفته بود دیگه چطوری و با چه بهونه ای نیشه رفت خونه زهره بکنمش که اونم خود زهره جورش کرد که اونم یه ماجرای خیلی باحالیه که در فرصت بعدی براتون تعریف میکنم.
نوشته: یا حسین کیرحسین
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید