این داستان تقدیم به شما
سلام من بردیا هستم کونی و بیغیرتم روی مامانم یادمه وقتی مدرسه بودم بچه ها فحش ناموس میدادن بهم و من خوشم میومد اما بروز نمیدادم وقتی بهم میگفتن کس مامانت خیلی خوشم میومد که دارن اسم کس مامانمو جلوم میارن و خیلی حشری میشدم مامانم اسمش مریم ۴۱ ساشه یه زن خوشگل و خیلی سفید و تپل پوستش مثل حوری میمونه سینه هاش ۸۵ کونش گنده وقتی راه میره میلرزه حسابی قدشم ۱۶۹ و همه توی کف مامانمن که با بابام اختلاف سنیه زیادی دارن جوری که مامانم توی اوجه و کلی دلبری میکنه واسه بابام اما بابام اصلا بکن نیست و توجهی به مامانم نمیکنه
من همیشه دوس داشتم یکی جلوی من مامانمو بکنه و منو تحقیر کنه اما میترسیدم که این احساسمو بروز بدم جلوی کسی و برام عقده شده بود
من از بچگی کون میدادم به همکلاسیام اونا گولم میزدن و منو میکردن منم خیلی خوشم میومد تا اینکه وقتی با فانتزیه بیغیرتی آشنا شدم، عاشقش شدم و هرکسی منو میکرد میگفتم بهم فحش بده و لذت میبردم، من یه دوست صمیمی هم دارم که اسمش سهراب و همیشه میاد خونمون ما خیلی باهم راحتیم اون چند سالی میشه که وقتی میاد خونمون شبا کونمو میکنه کیرش خیلی کلفته جرم میده همیشه مدتی بود متوجه نگاهای خاصش به مامانم بودم خیلی به کس و کون مامانم نگاه میکنه یادمه یبار توی خونمون فکر میکرد من حواسم نیست داشت از قمبل مامانم فیلم میگرفت و وقتی مامانم مینشست و لنگاشو وا میکرد همش یواشکی فیلم میگرفت من خیلی خوشم میومد که کیرش واسه مامانم سیخ میشه آرزوم بود مامانمو بکنه، مامانمم خیلی دلبری میکنه آخه کیر هرکسی سیخ میشه با این عشوه ها
یه بار که سهراب اومد خونمون شب قبل خواب شورت و سوتین مامانمو پوشیدم وقتی دوستم از پشت که خوابیده بودیم اومد بغلم کرد که منو بکنه متوجه شورت و سوتین شد و تعجب کرد گفت بردیا اینا چیه گفتم مگه نمیبینی؟ شورت و سوتینه دیگه، گفتم شاید دوس داشته باشی ، گفت مال کیه؟ گفتم مامانم ، همون لحظه کیرش که پشت کمرم چسبیده بود به شکلی سیخ شده که تابحال حسش نکرده بودم حسابی منو کرد تا ته کیرشو فرو میکرد تو کوووونم وای وقتی یادم میفته آبم میاد آبشم خالی کرد تو کونم که یکمشم ریخت توی شورت مامانم مدت ها میگذشت و سهراب هروقت منو میکرد اسم مامانمم میاورد و بهم میگفت کسس مامانت ، کیرم تو کس و کون مامان جندت، دوس دارم جلوت مامانتو بکنم، منم حسابی حال میکردم و به این فکر افتادم که برنامه ای ترتیب بدم که دوستم مامانمو بکنه، اینم بگم که مامانم میدونست من کون میدم اما به روم نمیاورد، مدتی توی خونه همش از سهراب و اندامش و خصوصیات خوبش توی خونه به مامانم میگفتم آخه منو مامانم خیلی باهم راحتیم که مامانم
یهو از دهنش پرید و گفت چی میشد این دوست شما برا من میشد، من بال درآوردم وقتی اینو گفت
گفتم مامان من میتونم کاری کنم برا شما بشه مامانم گفت حرفشم نزن
هی اصرار کردم گفتم برای شما هم خوبه،گفت بابات چی؟ گفتم اون که به شما توجه نمیکنه من همیشه میبینم که شما چقدر تلاش میکنین واسه رابطتتون ولی بابا شمارو راض نگه نمیداره، که یهو مامان گفت لوس نشو گفتم حالا یبار امتحان کنین ضرر نداره یجوری که نمیخواست خودشو مشتاق جلوه بده نشون داد اما از ته قلبش خیلی دلش میخواست
بهش مامانم از فانتزیام گفتم و اینکه خیلی دوس دارم همه چی بی پروا باشه بین تو و سهراب و من دوس دارم ببینم لذت شمارو از بیغیرتیم بهش گفتم یه حس کنجکاویه شدیدی داشت که بیصبرانه منتظر امتحان کردنش بود
من به مامانم گفتم هروقت سهراب اومد خونمون من به شما و سهراب میگم که چیکار کنین تا اینکه سهراب اومد خونمون متوجه شدم نگاهای مامانمم نسبت به سهراب تغییر کرده بابامم توی خونه بود همش پای تلویزیون
مامانم رفت توی آشپزخونه و چند دقیقه بعدش سهراب هم رفت تو آشپزخونه
آشپزخانه ما اوپنه و جوریه که به اونجایی که بابام نشسته دید نداره
مامانم یه دامن رنگ روشن طرح دار پاش بود با یه تیشرت صورتی تیره مچ سفید پاهای مامانم داشت چشمک میزد همون لحظه سهراب به مامانم گفت خاله جون کمک نیاز ندارین؟ مامانم گفت عزیزم حضور خودت خوبه یه لبخند سکسی زد و سهراب دستشو کشید رو کون مامانم وای کیرم حسابی سیخ شده بود مامانم چشاش مست شد همینجور کارای آشپزخونه رو انجام میداد و سهراب میمالید مامانمو و به منم نگاه میکرد ، نگاه مامانمم افتاد به من و لبخند رضایت میزد، جایی که منم ایستاده بودم به بابام دید نداشت و اون تو فاز خودش بود که من با لب خونی به سهراب گفتم دستتو بکن تو شورت مامانم ، مامانم یکم خجالت کشید اما سهراب پر رو تر شده بود همینجور دست میکشید به سینه های مامانم بعدش دامن مامانمو کشید پایین دستشو کرد تو شورت مامانم من همون لحظه آبم اومد و ریختم تو شورتم ،سهراب انگشت وسطشو کرد تو دهنش خیسش کرد بعدش کرد تو کون مامانم…
مامانم خیلی لذت میبرد بهشون گفتم بیاین تو اتاق من که مامانم دامنشو کشید بالا و اومدن توی اتاق من مامانم دستاشو گذاشت روی میز آینه ای و نیمه قمبل بود سهرابم دامن مامانمو زد پایین وای چه کونی داشت مامانم داشتم دیووونه میشدم و لذت میبردم سهراب شروع کرد به اسپنک زدن به کون مامانم و منم داشتم کیرمو میمالیدم که حسابی سیخ شده وای کون مامانم قرمز شده بود و درد میکشید بابام چندبار صدام کرد گفت صدای چیه گفتم هیچی از خونه همسایه بود بعدش سریع رفتم هود آشپزخونه رو روشن کردم که صدا نره باز به بابام گفتم میخوای تلویزیون ببینی صداشو بلند کن چون نباید بوی غذا بپیچه تو خونه بعدش رفتم دوباره توی اتاق دیدم کون مامانم کاملا قرمزه و سهراب کیرش تو کس مامانمه وای چه صحنه ای بود داشت مامانمو جلوم میکرد بعدش منم بهشون ملحق شدم شلوارمو کشیدم پایین سهراب انگشتشو میکرد تو کونم و همزمان کیرش تو کس مامانم بود توی همون حالت نیمه قمبل داشت میکرد مامانمو من میدونستم که سهراب عاشق کون مامانمه بهش اشاره کردم و فهمید ازونجایی که از قبل توی آشپزخونه حسابی کون مامانمو انگشت کرده بود کون مامانم آماده شده بود واسه کردن یه تف خوشگل انداخت پایین کمر مامانم تفه رفت پایین و سوراخ کون مامانمو حسابی چرب کرد مامانم میگفت بکن کونمو پاره کن خسته شدم دیگه، میخوام یکم جندگی کنم سهرابم نامردی نکرد و کیرشو تا ته کرد تو کون مامانم که برق از سر مامانم پرید و شوک شد نه آه میکشید و نه واکنشی نشون میداد فقط دهنشو به حالت تعجب خیلی زیاد باز گذاشته بود مامانم قفل کرده بود منم رفتم زیر کیر سهراب و لیس میزدم کیر سهراب و کون مامانمو وای چه مزه ای میداد حسابی حال میکردم سهراب مدام بهم فوحش میداد میگفت کیرم تو کون مامانته بیغیرت بی ناموس مامان جنده و جالبه مامانمم منو تحقیر میکرد میگفت پسر بیغیرتم که کونیه بدردنخوره فقط واسه کسکشیه مامانش ساخته شده باید واسه مامانش بکن جور کنه بعد از چند دقیقه تلمبه زدن سهراب پوزیشنو عوض کرد مامانمو یه پهلو خوابوند روی تخت پاهای مامانمو جمع کرد توی شکمش
وای قشنگ کس و کون مامانم خوش نما شده بود گردی کون مامانم و گندگی کون مامانم دلبری میکرد، کیرشو تا ته بدون تعارف کرد تو کون مامانم و مامانم فقط آه میکشید داشت پتوی منو گاز میگرفت از شدت درد و لذت میبرد سهراب خشمش خیلی زیاد شده بود میزد تو گوش مامانم موهاشو میکشید تف میکرد تو صورت مامانم و من میرفتم صورت مامانمو لیس میزدم خیلی لذتبخش بود تلمبه هاش خیلی سریع شده بود کیرشو یهو کشید بیرون از کون مامانم وایییییی سوراخ کون مامانم خییییلییی گشاد شده بود حسابی قرمز و صورتی بود تو کونش بعدش دوباره محکم میکرد و با کیرش تا ته کون مامانمو میکرد از تمام وجودش ضربه میزد با کیرش که یهو کیرشو تا ته کرد و نگهداشت فهمیدم آبش داره میاد مامانم دوباره چشاش مست شده و سهراب کیرشو کشید بیرون منم رفتم سراغ سوراخ کون خوشگل مامانم و شروع کردم لیسیدن و توی سوراخشو اینقد زبون زدم تمام آب کیر سهرابو خوردم خیلی برام لذتبخش بود.
نوشته: بردیا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید