این داستان تقدیم به شما

داریوش هستم ٣٤ساله #متاهل و خانمم مرجان ٢٥ساله كه سه ساله ازدواج كردیم
ما باهم عین دوتا دوستیم و ازدواجمونم بر اساس دوستی شروع شد.یه رفیق دارم كه اسمش محسنه و خانمش #ریحانه كه از دوران دبیرستان باهم بودیم،رفیق فاب به تمام معنا.محسن یك سال زودتر از من نامزد كرد.ریحانه تك دختر یه خانواده پولداره و یه خانم پایه و باحال،٢٨سال سنشه و یكم چاقه.ولی خیلی بامزستو شیرینی جمعمونه،ما هر هفته یا دو هفته ای یكبار برنامه میریزیم شام میریم بیرون و یه جای دنج پیدا میكنیمو خوش میگذرونیم،بعضی وقتا هم مسافرت میریمو یكی دو روزی رو باهم میگذرونیم،تو این #صمیمیت چیزی بین ما نمونده كه ازش #خجالت بكشیمو رومون تو روی هم وا شده حسابی تا حدی كه جلو هم از زنامون لب میگیریم یا بریم #ساحل باهم میریم تو اب
اولین باری كه كارمون به سكس كشید جلو هم واسه سفر رفته بودیم سمت شمالو همگی با یه ماشین رفته بودیم كه بیشتر بهمون خوش بگذره.یه روز كامل تو جنگل نهارخوران بودیمو حسابی خوش گذروندیم تا شب،شب خواستیم برگردیم سمت شهر كه سوءیت بگیریم كه دیروقت بودو میدونستیم كه ساعتها باید دنبال جا بگردیم.واسه همین یه جا كه خلوت بودو انتخاب كردیمو چادر زدیم،چادرمون شش نفره بودو راحت چهارتامون توش جا میشدیم،بعدشام تا ساعت٢نشستیم پاسور بازی كردن و بعدش رفتیم كه بخوابیم،زنامون #وسط خوابیدن و ماهم هركدوم كنار زن خودش.یه نیم ساعتی كه گذشت دلم حوس سكس كردو مرجانو از پشت بغل كردمو اروم با سینش بازی میكرمو میمالیدم.مرجان هم پایه شده سینشو در اورد از زیر سوتینو داشت حال میكردو #كیرمو میمالید،اروم شلوارشو دادم پایینو گذاشتم لای پاش،مرجانه هیكلش تقریبا اندازه خودمو ولی یكم كوچیكتر،كون نرم ژله ای و سینه سایز٨٠.چون كونش یكم قوس داشت نمیتونستم #بكنم تو #كسش واسه همین هی جامو داشتم عوض میكردم بی سرو صدا ولی هركار میكردم نمیشد و ضدحال میخوردم

دیدم محسن صداش در امدو باخنده گفت اگه مزاحمیم ما بریم بیرون بخوابیم كه همگی زدیم زیر خنده،نمیدونستم اینا متوجه شدن.منم پررو تر از اینا گفتم نه بابا الان جا میشه
دیدم اینطوری فایده نداره مرجانه رو به كمر خوابوندمو رفتم روشو شروع كردم لب گرفتن،غیر سرمون بقیه جامون زیرپتو بودو راحت داشتم توش تلمبه میزدم اروم.چنددیقه دیدم كه اونا هم گرم شدنو دارن عشق بازی میكنن صدای لب خوردنشون میاد.محسن چون زنش چاق بود سختش بود زیر پتو،بهش گفتم راحت باش خودتو انقدر اذیت نكن.خودمون كه محرمیم به هم.اینو كه گفتم یكم یخ زمانون اب شدو با خیال راحت ناله میكردن زیر كیرمون
لباس بالاتنه مرجانو در اوردمو شروع كردم خوردن سینه هاش.جفتمون مست شده بودیمو بیخیال اینكه اونا كنارمونن داشتیم حال میكردیم،پتومون تا كمر رفته بود پایینو سینه های مرجان پیدا بود،با اینكه چادر تاریك بود ولی همو میتونستیم ببینیم.محسن هم دیگه شروع كرده بود تلمبه زدنو صداشو داشتم میشنیدم
چشمم به سینه های ریحانه افتاد كه كپ كردم،فكركنم ۹۰ بود، از رو لباس اصلا بهش نمیخورد كه انقدر گنده باشه.محسن عین گشنه ها سرشو كرده بود تو سینشو داشت میخوردو همرمان تلمبه میزد
منو مرجان هم همینطور گرم عشقو حال بودیم.انقدر #فاز گرفته بودیم كه عرق كرده بودیم جفتمون،منم تی شرتمو در اوردمو كامل لخت شدم.دیگه پتو كامل از رومون در رفته بودو لنگ مرجانو داده بودم بالا تو شكمشو تا ته میكردم تو كس نازشو با تمامو وجود داشت اه میكشید

محسنم ریحانه رو بلند كرده بودو داشت داگی میزد.تن و بدن ریحانه خیلی سفیدتر از مرجان بود ولی مرجان هیكلش حرف نداشت.كسش كه یكم مو داشت گوشتی و تنگ بود
حدود ده دیقه همینطور تلمبه میزدم ارومو تند.خستم شدو گفتم بیا بالا
تنها پوزیشنی كه مرجانه ارضا میشه همینه
خوابیدمو امد رو كیرم نشستو كیرمو تا ته كرد تو كسش.دیدم كه محسن داره مرجانه رو نگا میكنه و از پشت میكنه زنشو
فهمیدم كه بنده خدا زنش چون چاقه زیاد باهاش حال نمیكنه.بخودم گفتم اشكال ندازه بزار نگاه كنه
مرجانه داشت ارضا میشدو اهو نالش بیشتر شده بود منم داشتم جفت سینشو چنگ میزدم كه یهو باهم ارضا شدیم،خودشو شل كرد تو بغلمو روم خوابید،منم پتو رو كشیدم رو خودمون همونطور نفس نفس میزدیم
محسنو دیدم كه دوباره ریحانه رو به كمر خوابوند و گذاشت تو كسشو ریحانه داشت سینه های خودشو میمالید،ماهم داشتیم نگاشون میكردیم،دیدم محسن حركاتش تند شدو ارضا شدو یكم بعدش ریحانه هم ارضا شدو كنار هم خوابیدن.انقدر گرممون شده بود كه هممون عرق كرده بودیمو داشتیم بهم میخندیدیم.از اون روز دیگه صمیمی تر از قبل شدیم باهم رفتو امدمون بیشتر شده.جندبار دیگه هم #موازی اتفاق افتاد بینمون ولی خاطره اولین بار #هیچوقت فراموشمون نمیشه

 
نوشته: #داریوش

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *