داستان سکسی تقدیم به شما
سلام دوستان من پرنیا هستم این داستان سکس من و پسر تمام رویاهام هستش از خودم بگم یه دختر قد بلند پستونای تقریبا بزرگ با کون خوش فرم و قابل قبول و ۱۹ سالمه بریم سر داستان.
داستان مال همین امساله ۹۷ از اول تابستون شروع شد.
ساعت حدودا ۶ بعد از ظهر بود با دوستم نازی رفته بودیم بیرون دیدم تو یه پارک دیدیم چند تا پسر جوون دارن والیبال بازی میکنن
که من توشون عشق رویاهامو دیدم
آرمین یه پسر قد بلند پوست سفید
بدن ورزشکاری یه لحظه داشتم به این فکر میکردم با این دوست بشم
نازی متوجه شد گفت کدوم رو نشون کردی
آرمینو بهش نشون دادم همه ی پسرایی که اون جا داشتن والیبال بازی میکردن تا مارو دیدن شروع کردن خوب بازی کردن ولی آرمین نه اصلا این طوری نبود خیلی فروتن داشت بازیشو میکرد یکی از دوستای آرمین که داشت باهاش والیبال بازی میکرد باباش دوست خانوادگیمون بود شاید اگه اون نبود هرگز به آرمین نمیرسیدم اسمش شایان بود فردا که دیدمش باهاش احوال پرسی کردم باهم رفتیم یه کافی شاپ ازش پرسیدم ارمین چه جور ادمیه
گفت خیلی خوش اخلاقه تقریبا بچه مایس دانشجوی معماریه ۱۹ سالشه
والیبالیسته تنها زندگی میکنه پدر و مادرش توی کیش هستن گفتم چرا گفت کار خونشون اون جاست
منم گفتم مکانمم جور شد ازش خواستم یه عکس ازش بده یکی از عکساش رو داد گفتم شمارشم بده نداد گفت شاید راضی نباشه خودت تلاشت رو بکن منم یه کارایی واست میکنم
شایان من رو دوست داشت ولی به من به چشم خواهرش نگاه میکرد
شب که خواستم بخوابم داشتم به عکس آرمین نگاه میکردم و خود ارضایی میکردم با خودم میگفتم تو آینده نه چندان دور دیگه این کوس رو آرمین میماله
فردا حسابی آرایش کردم رفتم بیرون تو همون پارک که دیدم آرمین با دوستاش اومد خیره شده بودم بهش روش افتاد به من یه چشمک بهم زد فهمیدم شایان یه کارایی کرده منم یه نیش خند زدم بازیشون که تموم شد رفتم با نازی سوار ماشین شدم دیدم آرمین منتظر ماشینه رفتم سوارش کنم تشکر کرد گفت الان دیگه تاکسی میاد گفتم بی خیال من دوست خانوادگی شایانم نازی رفت عقب اینم با کلی خواهش سوار شد نازی رو سر راه که خونشون بود پیاده کردم بهم گفت میشه من شمارو به پاس این که منو رسوندین یه کافی شاپی رستورانی جایی دعوت کنم
گفتم بابا ما که این حرفارو نداریم دوست شایان هم دوست ما دیگه کلی خواهش کرد شمارمو بهش دادم قرار شد فردا بهم زنگ بزنه بریم بیرون ساعت ۶ اس ام اس داد گفت بیاید سر فلان ادرس بیام دنبالتون گفنم باشه دیدم با یه bmw x4 اومد دنبالم گفتم بابا این خیلی بچه مایس باید تورش کنم رفتیم کافی شاپ یه ذره که رومون باز شد بهم گفت میشه رابطمون یکم بزرگ تر بشه گفتم بعنی چی؟ گفت یعنی این که دوست شیم
منم که از خدا خواسته ولی خواستم فکر نکنه جندم گفتم میشه فکر کنم فردا بهت اونم قبول کرد و منو رسوند خونه رفتم پیش نازی پریدم بغلش و براش تعریف کردم فردا دوباره اومد دنبالم رفتیم این دفعه تو پارک گفت نظرت چیه گفتم اره
بعد از یه ماه که باهم بودیم باهم صمیمی شدیم
یه روز با ماشین اومد دنبالم گفت باید برم پیش مشتری بابام تو یاخچی آباد گفت میای ؟ گفتم اره برو تا اون جا رفتیم دیدم چه محله خوبیه چه ادمای مهربونی داره سلامتی بچه های پایین شهر خدایی
رفت پیش یارو وقتی برگشت دیدم یقه پیرهنش نامیزونه و کلا انگار دعوا کرده گفتم چی شده گفت با یارو دعوا کردم گفتم زدیش یا نه میخوای زنگ بزنم پلیس
گفت نمیخواد خودم ادبش کردم گفتم حداقل برو خونتون یه بتادین بهت بزنم گفت نمیخواد گفتم حد اقل یع گوشع نگهدار سر صورتتو درست کنم زد کنار شروع کردم موهاشو درست کردن با دستمالم صورتشو تمیز کردم اومدم که صورتشو پاک کنم دستمو گرفت با دوتا دستش دستم رو نوازش کرد تو دلم عروسی بود بعد دستمو گذاشت رو قلبش دیدم تپش قلبش خیلی تنده دلم واسش سوخت گفت ببین در این حد میخوامت میخوام واسه خودم بشی داشت داد میزد
گفت زنگ زدم بابام از کیش بیاد با مامانم بیام خواستگاریت خیلی میخوامت میخوام واسه خود خود خودم بشی اشک از چشمام اومد گفتم خیلی منو میخوای گفت خیلی گفتم پس منم به ارزوم برسون منو مال خودت کن منظورمو فهمید منو برد خونشون چون پدر مادر کیش بودن کسی نبود گفت چیزی میخوری گفتم نه اومد کنارم نشست دستشو گذاشت رو گونم برد طرف خودش ازم لب گرفت داشتم اتیش میگرفتم کوسمو میمالید منم کیرشو خیلی خوشحال بودم ابم تو شرتم سرازیر بود
دکمه های پیرهنشو باز کرد منم مانتوم رو دراوردم داشت ممه هامو میمالید داشتم حال میکردم تا این که شلوارمو دراورد شروع کرد کسمو خوردن تا بهش گفتم بسه دیگه نوبت منه کمر بندش رو باز کردم کیرشو گرفتم تو دستن شروع کردم واسش خوردن خیلی داشت لذت میبرد اصلا انگار دلش نمیخواست تموم بشه تا این که بلندم کرد حالت داگی خوابوندتم کیرشو گذاشت دم کسم هل داد تو از درد منفجر شدم اما به خاطرش تحمل کردم کیرشو دراورد سرش خونی بود گفت دیگه مال خودم شدی یه خورده کرد تا ابش اومد ریخت تو دستش رفت شست منم که اصلا رو پاهام نمیتونستم وایستم رفتم خودمو تمیز کردم رفتیم باهم رو تخت بغلش خوابیدم تا این که بابام زنگ زد گفت بیا خونه منم رفتم بعد به خانوادم گفتم که اره من یع خواستگار دارم و … خلاصه قبول کردن آرمین اومد خواستگاریم الان نامزدیم اگه خوشتون اومد برام ارزوی خوشبختی کنید
نوشته: پرنیا
نوشته های مرتبط:
گوشیم باعث شد پسر مورد علاقه خودمو پیدا کنم
بکن مورد علاقه
احسان و پیدا کردن بکن مورد علاقه اش
کشف فانتزی مورد علاقه همسرم ندا
سکس با دختر مورد علاقه ام
منِ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
گاییدن کون پسر مورد علاقم
شروع اولین گی من با پسر مورد علاقم
علاقه شدید به پسر خاله
یک موردِ خاص (۳)
عحیب ترین مورد!
یک مورد عجیب!
یک مورد بی شرمانه (۲)
یک مورد بی شرمانه
مورد 12
یک مورد حوصله سر بر
یک مورد ویژه
سکس رمانتیک من و گوسفند مورد علاقم
من ساده دل مورد تجاوز قرار گرفتم (2)
من ساده دل مورد تجاوز قرار گرفتم
سکس چت در مورد مامانم
سکس چت خفن در مورد مامانم
به پاهای زنان علاقه داشتم!
از علاقه تا کون دادن (۱)
کونی شدن و علاقه به زنپوشی
از شروع علاقه تا اولین تجربه کاکولد (۱)
یه روز تکرار نشدنی و علاقه به زنپوشی
بخاطر علاقه زیاد به زنونه پوشی کونی شدم
علاقه به جنس موافق و آغاز زنونگی (۳)
غیرت یا علاقه به دادن
ترتیب علاقه من به کیر (۲)
ترتیب علاقه من به کیر (۱)
عمو باعث شد از بچگی به گی علاقه پیدا کنم (۲)
علاقه ام به ماشین و فرناز باتجربه
دیدار ( ابراز علاقه به خواهر )
عمو باعث شد از بچگی به گی علاقه پیدا کنم (۱)
به گی علاقه ندارم ولی شدنی شد (۱)
علاقه دایی به مادرم و پدر معتاد
علت علاقه مندی من به سکس با مردها
علاقه کثیف و پشیمانی
یه پسر خاله دارم پسر خودمه
پسر برده برای پسر
عشق پسر به پسر
بهترین خاطره با پسر فمبوی
پسر عموی خوب
گی خشن با پسر عمه هام
زن پسر خاله معتادم
اعتراف به پسر عمویم
چطور کونی پسر خالم شدم
بوی خوش یک پسر (۴)
خوابیدن با پسر خواهرم
تبدیل دوست پسر به شوهر (۳)
پسر خجالتی و خاله
از دوست پسر شدم دوست دختر
سکس من و پارتنرم و و پسر ۱۸ساله خوشگل
چسبوندن و جق زدن دو پسر (۱)
بار اولی که به محمد پسر بجنوردی کون دادم
زن شوهرداری که افتاد دنبال یه پسر خوشتیپ شمالی
پسر زیبای روستا (۱)
شیرین، زن زیبای پسر عمه ام (۱)
پسر پررو
داستان لیلا (۱)؛ پسرِ ترسو
حورا و سکس با پسر دایی
پسر عمه زا!
پسر تیشرت آبی
سکس من و پسر خالم
پسر کاراته کار (۲)
پسر روستایی (۳)
خاطره تلخ تجاوز به یک پسر ساده
زندگی سکسی یک پسر
من و پسر عمه بسیجی
گی با پسر عرب
کون دادن به پسر گل فروش
گی من با محسن پسر مجازی
گی با پسر خوشگل و لات
پسر کاراته کار (۱)
گی در باغ با پسر فامیلمون
پسر عمه زنم
گی با پسر عموم اول راهنمایی
اولین تجربه کردن یک پسر
سکس با پسر عراقی
دوست پسر زنم
پسر معمولی و زن داداش
پسر داغ جنوبی
تلخ ترین روز یک پسر
پسر چاق خوردنی
سکس من و پسر دایی بکنم
کون دادنم به دوتا پسر لاغر
پسر هرزه
سکس داغ با پسر ۱۷ ساله جذاب
سکس به یاد موندنی من با پسر ۱۷ ساله
ماجرای کون دادنهام به پسر داییم غفور
گائیده شدن توسط پدر و پسر
شیطونی های من با پسر گوگولی رومینا
داستان کون دادن من به پسر داییم
پسر باکره
عشق دو پسر
کی گفته پسر گریه نمیکنه ؟؟
دومين گى با پسر كوچه روبروييمون
گى با پسر كوچه روبروييمون
گل پسر
کون دادن در سن پایین به پسر عموم
کردن پسر عموم
گیر افتادن چهار دختر و پسر در معدنِ متروک
بهترین سکس عمرم با ۲ تا پسر (صوتی)
کون امیر پسر همسایه و سر رسیدن مامانش
تناز و سکس با دوست پسر
کون دادن من به پسر عرب در اربیل عراق
گی با پسر پرو
پسر مدرسه ای برده ی زوج حشری
کون دادن به پسر عمو
کون دادنِ هادی پسر همسایمون
کون پسر همسایه
خاطرات تلخ یه پسر همجنس گرا
رازهای یک پسر کاملا معمولی (1)
مرد متاهل و پسر بکن
به اسم پسر خاله به کام من
واسه پسر همسایه ساک زدم
سکس عاشقانه با دوست پسر 43 ساله ام
خوردن کیر پسر نمکی
اولین کون دادن پسر تپل
کردن پسر همسایه سفید و جدیدمون
اولین سکس و اولین دوست پسر من
پسر عمه م جرم داد
من و پسر همسایه و موتور
کون دادن من به پسر مشتری
كوني شدن من توسط پسر عموم
دوست پسر خانمم و سکس 3 نفره
دختر اهوازی پسر کرمانی
شروع سکسم با پسر
تجاوز پسر خدمتکار به من و شوک روحی
کون دادنم به پسر عمو
یک پسر در لباس عروس
اولین و بهترین سکس یک پسر 15 ساله
دوست پسر خانمم
روز اول عروسی پسر خاله
گی بازی دو پسر گل
سکس مینا و پسر همسایه
دوست پسر وحشیم
پسر شهوتی
اولین سکس و دوست پسر نامرد
سکس با پسر خاله شوهرم
کردن کون پسر زیبا
پسر لاشی
دوست پسر همسایه
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید