داستان سکسی تقدیم به شما

دیگه هر سازی که این خانوم می زد باهاش می رقصیدم . رفت و روسریشو برداشت .. با هم رفتیم کنار رود خونه . جایی که محل برش اشراف داشت .. خیلی آروم از حاشیه جایی که دوروبرشو درخت و بلندی گرفته احتمال دیده نشدن ما از اون بالا کمتر باشه قدم می زدیم .. به خیلی چیزا فکر می کردیم . دوست داشتم حرفای اونو بشنوم . وقتی فروزانو در کنار خودم حس می کردم دیگه هیچی نمی خواستم . انگار تمام نشدنی های دنیا واسم شد می شدن .. اگه اون هرچیزی می خواست می گفتم که می تونم .. آخه اونم در من همین حسو به وجود می آورد که وقتی منو داره دیگه هیچی نمی خواد گویی که به همه چیز رسیده
-می تونی حس خودت فکر خودت در این لحظات رو بگی /
فروزان : آره عشق من دارم به این فکر می کنم که این جا سالها قبل به چه صورت بوده .. آدمایی که در کنار این رود خونه یودن .. شاید یه زمانی به این صورت نبوده .. من تا کی می تونم این قشنگی ها رو ببینم . تا کی می تونم از زندگی چیزی نخوام ; چقدر همه جا رو زیبا می بینم . میگن یه عاشق کوره ..  خیلی چیزا رو نمی بینه فر هوش . ولی  عشق چشامو باز کرده .. حتی بال بال زدن این مگسارو دوست دارم .. این مورچه درشتی رو که اومده رو دستم نشسته و حس می کنم گازم گرفته دوست دارم . این پرنده های رنگ و وارنگی رو که نمی دونم اسمشون چیه .. این خاک خشک و خاک خیسو دوست دارم .
 رو زمین و لمیده بر درختی نشسته بودیم . سرشو گذاشته بود رو پام و با موهاش بازی می کردم . نوازشش می کردم ..
فروزان : و حتی نوازشهای تو رو دوست دارم .. و سکوت خودمو .
دستم که یه صورتش رسید اون دستشو گذاشت پشت دستم و انگشتامو,  کف دستمو به طرف دهنش برد . غرق بوسه شون کرد .
فروزان :  هیشکی این جا نیست جز من و تو
 -و هزاران شایدم میلیونها موجود دیگه ..شاید اونا هم دو تا دو تا و یا گروه گروه جز خودشونو نمی بینن .. نه این که نخوان ببینن .. دیگه قدرتشون بیش از این نیست .
 فروزان : ولی من با عشق تو خیلی چیزا رو می بینم . خیلی چیزا رو که تا حالا نمی دیدم . همش از خودم می پرسم چی شد که وقتی ازکار سپهر بدم اومد خیلی زود همه چی واسم عوض شد .. زنایی رو می شناسم که شاید سی سال خیانت و حقه بازیهای شوهرشونو تحمل کردن .. و زنای دیگه ای رو که همون لحظه به روی اونا آوردن ..شاید تصمیم منم واسه ازدواج باسپهرعجولانه بود ..
-راستشو بگو فروزان اولش واسه چی اومدی سمت من ;
فروزان : تو که خودت همه اینا رو حسش کردی .. یه بارم در این مورد حرف زدیم 
-ولی نه به طور کامل ..
فروزان : من از این که منو بازی داده حرصم گرفته بود ..این که مردا به دنبال زنای دیگه ای باشن ممکنه چند تا عامل داشته باشه .. به خاطر زیبایی یا اخلاق زن دیگه و یا این که بخوان تنوعی به زندگی خودشون داده باشن . اما هیچکدوم از اینا توجیه پذیر نبود . من با تمام صداقتم اومده بودم سمت اون . راستش اگه اون همون موقع هم که من از خیانتش با خبر شده بودم  می کشید کنار و توبه کار می شد دلم چرکین بود . اگه عاشقش بودم ممکن بود ببخشمش ولی من با عشق ازدواج نکردم .. حالا عشقمو پیدا کردم ..
-پس اگه من یه روزی کار بدی انجام بدم منو می بخشی دیگه .. چون عاشقمی … سرشو به ناگهان از رو پام برداشت  و تو چشام نگاه کرد و گفت
-تو حتی جراتشو نداری یه بار دیگه هم این حرفو بر زبون بیاری .. پیش روی من داری میگی که  ممکنه یه روزی با یه زن دیگه ای باشی ; هر کاری که در گذشته بدون من انجام دادی به خودت مربوطه ولی از زمانی که من پامو گذاشتم توی زندگیت همون جوری که من بهت وفادارم تو هم باید به من وفادار بمونی
-آخه تو خودت گفتی که می بخشی .. ولی من منظورم این نبود که به زن دیگه ای نظر خاصی داشته باشم . ولی عزیزم خانومی من ! وقتی که خشن میشی آدم ازت می ترسه  فروزان : راحت تر حرفت رو بزن . یعنی از این که عاشق من شدی پشیمون شدی ; -تو که همش در حال گیر دادنی . همین جوری می خوای باهام زیر یه سقف زندگی مشترک تشکیل بدی ;
 فروزان : راستش این روزا سپهر حال و روز خوشی نداره و اصلا واسم مهم نیست . اما وقتی که فکرشو می کنم که ممکنه یه روزی تو بهم خیانت کنی یا به دروغ خودت رو عاشقم نشون داده باشی که به بدنم برسی کاری می کنم که از زنده بودنت  پشیمون شی . هر لحظه آرزوی مرگ کنی ..
-چه سنگدل و خشن !
 فروزان : آدمایی مثل من که این جور از سنگدلی شرطی حرف می زنن خیلی مهربونن . شاید فکر کنی خیلی راحت اومدم سمت تو .. ظاهرش راحته ولی تصمیم سختی بود . یه چیزی بهم می گفت که میشه به صداقت تو دل بست ..
 -تو میگی یکساله نتونستی سپهرو خوب بشناسی .. چطور منو از وقتی که خواستی بشناسی چند روز بیشتر طول نکشید ;
فروزان : من تو رو هم از اون روزا ی اول زیر نظر داشتم .. حالا که فکرشو می کنم با خیلی ها بودی مو بر تنم راست میشه . تو هرچی بودی می گفتی ..خودت رو نشون می دادی .
-بازخوبه که می دونی صادقم .
فروزان : دیگه بسه دیگه این حرفا .. چشامو می بندم منو ببوس . فقط تو چشات باز باشه که اگه یکی داره میاد این طرف زود بکشی کنار .. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

نوشته های مرتبط:
نامردی بسه رفیق 18
نامردی بسه رفیق 56
نامردی بسه رفیق 19
نامردی بسه رفیق 115
نامردی بسه رفیق 32
نامردی بسه رفیق 41
نامردی بسه رفیق 57
نامردی بسه رفیق 150
نامردی بسه رفیق 175
نامردی بسه رفیق 17
نامردی بسه رفیق 136
نامردی بسه رفیق 138
نامردی بسه رفیق 16
نامردی بسه رفیق 151
نامردی بسه رفیق 13
نامردی بسه رفیق 36
نامردی بسه رفیق 73
نامردی بسه رفیق 20
نامردی بسه رفیق 64
نامردی بسه رفیق 8
نامردی بسه رفیق 180
نامردی بسه رفیق 9
نامردی بسه رفیق 109
نامردی بسه رفیق 88
نامردی بسه رفیق 21
نامردی بسه رفیق 34
نامردی بسه رفیق 23
نامردی بسه رفیق 26
نامردی بسه رفیق 7
نامردی بسه رفیق 181
نامردی بسه رفیق 29
نامردی بسه رفیق 4
نامردی بسه رفیق 47
نامردی بسه رفیق 134
نامردی بسه رفیق 51
نامردی بسه رفیق 100
نامردی بسه رفیق 59
نامردی بسه رفیق 67
نامردی بسه رفیق 148
نامردی بسه رفیق 87
نامردی بسه رفیق 60
نامردی بسه رفیق 31
نامردی بسه رفیق 37
نامردی بسه رفیق 105
نامردی بسه رفیق 135
نامردی بسه رفیق 12
نامردی بسه رفیق 107
نامردی بسه رفیق 1
نامردی بسه رفیق 49
نامردی بسه رفیق 44
نامردی بسه رفیق 33
نامردی بسه رفیق 99
نامردی بسه رفیق 71
نامردی بسه رفیق 117
نامردی بسه رفیق 144
نامردی بسه رفیق 65
نامردی بسه رفیق 164
نامردی بسه رفیق 38
نامردی بسه رفیق 6
نامردی بسه رفیق 146
نامردی بسه رفیق 91
نامردی بسه رفیق 120
نامردی بسه رفیق 50
نامردی بسه رفیق 182
نامردی بسه رفیق 137
نامردی بسه رفیق 27
نامردی بسه رفیق 61
نامردی بسه رفیق 72
نامردی بسه رفیق 153
نامردی بسه رفیق 183
نامردی بسه رفیق 11
نامردی بسه رفیق 114
نامردی بسه رفیق 52
نامردی بسه رفیق 185
نامردی بسه رفیق 53
نامردی بسه رفیق 89
نامردی بسه رفیق 128
نامردی بسه رفیق 76
نامردی بسه رفیق 28
نامردی بسه رفیق 162
نامردی بسه رفیق 14
نامردی بسه رفیق 142
نامردی بسه رفیق 141
نامردی بسه رفیق 93
نامردی بسه رفیق 140
نامردی بسه رفیق 161
نامردی بسه رفیق 113
نامردی بسه رفیق 45
نامردی بسه رفیق 43
نامردی بسه رفیق 42
نامردی بسه رفیق 55
نامردی بسه رفیق 116
نامردی بسه رفیق 98
نامردی بسه رفیق 54
نامردی بسه رفیق 69
نامردی بسه رفیق 118
نامردی بسه رفیق 80
نامردی بسه رفیق 97
نامردی بسه رفیق 131
نامردی بسه رفیق 40
نامردی بسه رفیق 163
نامردی بسه رفیق 129
نامردی بسه رفیق 39
نامردی بسه رفیق 15
نامردی بسه رفیق 62
نامردی بسه رفیق 126
نامردی بسه رفیق 101
نامردی بسه رفیق 112
نامردی بسه رفیق 108
نامردی بسه رفیق 58
نامردی بسه رفیق 110
نامردی بسه رفیق 159
نامردی بسه رفیق 149
نامردی بسه رفیق 30
نامردی بسه رفیق 173
نامردی بسه رفیق 74
نامردی بسه رفیق 125
نامردی بسه رفیق 92
نامردی بسه رفیق 77
نامردی بسه رفیق 84
نامردی بسه رفیق 178
نامردی بسه رفیق 168
نامردی بسه رفیق 22
نامردی بسه رفیق 25
نامردی بسه رفیق 167
نامردی بسه رفیق 165
نامردی بسه رفیق 103
نامردی بسه رفیق 106
نامردی بسه رفیق 124
نامردی بسه رفیق 123
نامردی بسه رفیق 82
نامردی بسه رفیق 66
نامردی بسه رفیق 127
نامردی بسه رفیق 176
نامردی بسه رفیق 152
نامردی بسه رفیق 156
نامردی بسه رفیق 83
نامردی بسه رفیق 184
نامردی بسه رفیق 160
نامردی بسه رفیق 78
نامردی بسه رفیق 102
نامردی بسه رفیق 154
نامردی بسه رفیق 86
نامردی بسه رفیق 145
نامردی بسه رفیق 170
نامردی بسه رفیق 158
نامردی بسه رفیق 119
نامردی بسه رفیق 147
نامردی بسه رفیق 174
نامردی بسه رفیق 177

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *