این داستان تقدیم به شما
یه روز با رفیقم که خیلی خوشگله قرار گذاشتیم بریم شمال هم یه دوری بزنیم هم یه کصی بکنیم تو راه سیگاری زدیم و چت کردیم حسابی انقد چت بودیم که کص میگفتیم و می خندیدیم تو همین عالم چتی هوس کردم رفیقمو بکنم دیدم جووون چه کردنیه لامصب کیرم سیخ شده بود و فقط به کردنش فکر میکردم رسیدیم شمال کلید انداختم در ویلا رو باز کردم رفتیم توو به محضی که رسیدیم زنگ زدم به جنده گفتم ما رسیدیم پاشو بیا گفت نیم ساعت دیگه میام
امیر گفت تا این جنده نیومده برم یه دوش بگیرم گفتم من دوش واجبمم دیر میشه بخایم نوبتی بریم دوتایی بریم وقت کمه گفت باش
رفتیم تو لخت شدیم رفتیم زیر دوش اوفف گفتم امیر توهم خوب کونی داریا خندید گفت مال خودته داداش گفتم جووون همینطوری که زیر دوش بودیم شوخی شوخی دستمالیش کردم اونم خوشش میومد
دوش گرفتیم اومدیم بیرون حوله پیچ بودیم که جنده اومد در زد باز کردم اومد تو
امیر چشماش چارتا شد وقتی جنده خانومو دید فکرمیکرد ازین کیری پیریاس گفت حاجی چ کصیه گفتم فکرکردی من کص ضیقی میکنم؟ رفتیم تو اتاق جنده لخت شد مام که لخت بودیم شروع کردیم لب بازی هنینطوری سه تایی لبامون تو لب هم میلولید اوفف بیشتر لبای امیر حشریم کرده بود به جنده گفتم ساک بزن من و امیر نشستیم کنار هم اونم رفت پایین شروع کرد ساک زدن تو همین حالت از امیر لب گرفتم اونم خوشش اومده بود لب میداد جنده هم ساک میزد واسمون اووف
نشوندیمش رو تخت قمبلش کردیم امیر رفت پشتش کرد تو کصش داگی از کص میگاییدش منم اومدم جلوش کیرمو میمالیدم رو لباش میکردم تو دهنش جنده اخ و اوخ میکرد و امیرم تو کصش تلمبه میزد
رفتم پشتش امیر همینطوری داشت میکردش از پشت چسبیدم بع کون سفید امییییر اووووف گفتم چه داغییییی رفت کنار نوبت من شد کردم تو کصش و مثل وحشیا تلمبه میزدم جیغ داد میکرد جنده خانوم امیرم میزد کیرشو میکرد دهنش که زیاد جیغ نزنه
همینطوری که داشتم میکردمش ابم اومد خالی کردم رو کمرش امیرم ابشو ریخت دهنش
خسته و بی حال افتادیم رو تخت سه تایی نیم ساعت استراحت کردیم جنده گفت من میرم حموم منم گفتم منم میام امیرم گفت منم میام سه تایی رفتیم حموم شروع کردیم بدن همدیگرو به شستن
جنده کمر منو میشست من کمیر امیر امیرم کمر جنده
کیرم سیخه سیخ شده بود نه واسه جنده بلکه واسه امیر دستمو رو کمرش کشیدم اروم بردم پایین گذاشتم رو کونش اوففف مثلا داشتم کونشو میشستم ولی داشتم میمالوندمش اونم کون جنده رو میمالید همینطوری که داشتم کونشو میمالوندم ارووووم انگشت فاکمو کردم تو سوراخ کونش امیر یه اخ گفت ولی خودشو نکشید کنار معلوم بود خوشش اومده
کونش انقد تنگ بود که انگشتم بزور رفت توش انگشتمو تو کونش بازی میدادم و ارون اروم سوراخشو باز میکردم
جنده دستشو گذاشت رو کیر امیر شروع کرد به مالوندن امیرم باهاش لب تو لب شد منم یه انگشته دیگمو کرده بودم تو کون امیر و حسابی انگشتش میکردم جووون کونش اتیش بود لامصب
امیر به جنده گفت برگرد میخام بکنم تو کونت جنده برگشت اینم کرد تو کونش و تلمب میزد منم که حسابی حشری شده بودم از پشت کیرمو مالوندم به کون امیر هیچی نگفت باز مالوندم باز هیچی نگفت
سرکیرمو گذاشتم رو سوراخش یهو یه فشار دادم سر کیرم رفت توش اااووفف امیر یه اااخ گفت و گفت یواااش
کشیدم بیرون دوباره سرشو کردم تو کونش دیگع داد نزد امیر دوباره شروع کرد تو کون جنده تلمبه زدن
کیرم درومد از کونش رفتم نزدیکتر کیرمو کردم تو کونش همینطوری که تلمبه میزد کونشم عقب جلو میشد اوووف جووووون داشتم تو کون امیرم تلمبه میزدم من امیرو میکردم اونم جنده رو میکرد
گردنشو میخوردم تو کونش عقب جلو میکردم وحشی شده بودم امیرو کشیدم اینور از دختره جداش کردم قمبلش کردم تو کونش تلمبه میزدم عفب جلو عقب جلووو اوفففف امیر اه و ناله میکرد و کون میداد ب من اااووفف چک میزدم به لمبه هاش و عقب جلو میکردم اخ اخ اخ اااخخ کیرم داشت منفجر میشد داشت ابم میومد گفتم امیر دارم ارضا میشم میخام بریزم تو کونت اوووففف امیر گفت تو کونم نریز کشیدم بیرون ریختم روی کونش
جنده خانوم گفت امیر حال کردیا امیر گفت اره ولی هنوز خودم ارضا نشدم بعد کرد تو دهن جنده انقد ساک زد جنده تا امیر ارضا شد
نوشته: سلطان گاییدن کص و کون
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید