داستان سکسی تقدیم به شما
–
وقتی مامان بعد از پنج روز یعنی دو روز زودتر از شر پریود خلاص شد از خوشحالی پر گرفته بود و صبر نکرد تا من یه تکونی به خودم بدم و یه شیپور اماده باش بزنم . فوری هر چی تنش بود در آورد وجفت لنگاشو به دو طرف باز کرد و ازم خواست که آبمو خالی کنم داخل . یه خورده کوسشو میک می زدم تا اون داخل و بیرون خیس تر و چسبنده تر شه . درسته که تجربه سکسی نداشتم ولی شنیده بودم که اگه زن ارضا نشه و سریع بخواد منی مردو توی کوسش جا بده احتمال پسر بودن بچه زیاد تره . و منم بیشتر دوست داشتم که بچه دختر با شه . روزی چهار بار و حداکثر هم پنج بارآب کیرمو می ریختم توی کوسش .ا نگیزه بچه دار شدن تا حدود زیادی سکس ما رو تحت تاثیر قرار داده بود . هر چی چک تضمینی توی دو تا گاوصندوق بود ترتیبشو دادم .ا ز چکهای سررسید شده اونایی رو که محلشون پربود ردیف کردم . البته بامامان رفتم بانک که به سن قانونی رسیده بود . مونده بود چند تا چک بی محل و سر رسید نشده که بعدا باید ترتیب اونارو هم می دادم و تقریبا همه چکها هم در وجه حامل کشیده شده بود . جلیل وخواهرشو همون مکه دفنشون کردند . کریم با دنیایی از غم و غصه به ایران برگشت . برای این دو عزیز از دست رفته مراسم عزایی در مسجد محل تر تیب دادیم . هنوز وضعیت بار دار بودن یا نبودن مامان مشخص نبود . ولی گوهر نازنین من آنچنان ضجه ای در مسجد به راه انداخته بود که دل سنگ واسش کباب می شد .-وایییییییی بیچاره شدم به این بچه داخل شکمم چی بگم ;/;بگم که بی بابا شدی !آههههههه جلیل مهربونم کجا رفتی ;/;کاش منم با خودت می بردی !کاش منم با تو می مردم !کاش می مردم و جدایی از تورا نمی دیدم !آخ جلیل اگه سر سوزن به من بدی می کردی شاید دلم نمی سوخت . خدا کنه بچه ات پسر باشه جلیل تا من اسمتو وجودتو زنده کنم . وایییییی جلیل تو یه چیز دیگه ای بودی . من مال تو رو نمی خوام . من تو رو می خوام . تو نباشی مال به چه دردم می خوره .. اشک از چشای گوهر مامان سرازیر شده بود . آدم ندیده بودم تا به این حد فیلم بازی کنه . مجلس که تموم شد من و اون تو حموم یه دوشی گرفتیم و رفتیم توی رختخواب . دوباره همون اش و همون کاسه روزهای اخیر .ا سترس داشت مادرو دیوونه می کرد .-مامان اگه یه موقع حامله نشی چی ;/;اگه اصلا نشی چی ;/;-خانه پرش بگیم بچه رد شد دیگه . به روزایی رسیدیم که باید پریود می شد ولی نشد . یه روز دو روز ده روز و دو هفته هم گذشت . مامان بار دار شده بود . از خوشحالی دیگه نمی دونستیم چیکار کنیم . کیر من کارشو کرده بود . نطفه کارشو کرده بود . حساب سرمایه نقدی ما از دو سه میلیارد هم رد شده بود . مامان می ترسید که نکنه لو بره . هر کاری می کرد تا یه موقع گندش در نیاد . پونصد هزار تومن پول بی زبونو به یکی از کار کنای ازمایشگاه داد تا تاریخ تست بارداری رو ببرن به یه ماه قبل که البته به درد هم نخورد . یه خورده از کریم می تر سید که نکنه اون و دو تا دختراش یه مانعی واسش باشن . کریم هم سکته زد و طرف راست بدنش فلج شد . یه هفته این دخترش اونو نگه می داشت و یه هفته هم دختر دیگه اش . دیگه فکرش دنبال چیزای دیگه نبود . یکی از روزا یه شناسنامه ای رو تو ی کشوی مامان پیدا کردم به اسم زبیده . از مامان تو ضیح خواستم گفت که مر بوط به یکی از دوستای زمان بچگیش بوده که بچه رودبار بوده وقتی اونا واسه زندگی بر می گردن به شهرشون معلوم نیست چه طور میشه که این شناسنامه جا می مونه و زبیده چند وقت بعد تو زلزله رودبار می میره و اونم شناسنامه رو یادگار نگه می داره . فکری مثل برق از سرم گذشت که اگه عملی می شد یه دنیا حال و صفا توش بود -مامان !این شناسنامه فکر کنم نیاز به تعویض نداشته باشه . حالا هم اگه بخواد عوض شه مسئله ای نیست . عکس دارشم باید بکنی .می تونی شناسنامه زبیده رو واسه خودت بگیری به همین اسم زنم بشی . آخ نمیدونی چه کیفی داره -که چی بشه ;/;من و تو خودمون همین حالاشم داریم با هم عشق و حال می کنیم . تازه این ملک و املاک و داراییهایی که مال منو تو و این بچه تو شکممه چیکار کنیم ;/;-مامان اینارو می فروشیم یا نگه می داریم . مغازه رو هم میدیم دست یکی . خودمون میریم خارج این ور و اون ور .-اینم واسم یه رویاست که زنت بشم -آره مامان ما که اینجا کس و کاری نداریم . اصلا میریم یه شهر دیگه با هم عروسی می کنیم . می تونیم یه عالمه از هم بچه داشته باشیم .-پسرم !اولا تا موقعی که این طفل تو شکمم دنیا نیاد نمیشه کاریش کرد . چون باید تکلیف ارث میراث وقیمومیت مشخص شه . از طرفی کاری که تو میگی خیلی هم خطرناکه اگه استعلام بگیرن یا ..-مامان تو این دوره زمونه اگه پول بدی و آدم بخری ازدواج مرد با مردرو حلال اعلام می کنن چه برسه به صدور یا تعویض راحت و بی دردسر یه شناسنامه . شاهد هم اگه بخوان خیابون ریخته . با یه مقدار پول یا یکی دو مثقال تریاک کلی شاهد دورت می ریزه . مثل این که از این پیشنهاد من خوشحال نشدی ;/;توهم زنم میشی هم مادرم . بچه هام هم برام برادر یا خواهر میشن . کلی پول داریم و هر کاری که بخواهیم می تونیم انجام بدیم . نمیدونی چه لذتی داره وقتی که دارم مادرمو میگام حس کنم که زنمه و بر عکس . خیلی بی احساسی مامان !بهش بر خورد و اشک تو چشاش جمع شد .-فکر کردی من دوست ندارم تو رو واسه همیشه براخودم داشته باشم ;/;فکر کردی دوست ندارم کیرت اختصاصی واسه من باشه ;/;..ادامه دارد ..نویسنده ..ایرانی
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick
نوشته های مرتبط:
شادی شادی
مرگ و شادی 3
مرگ و شادی 6(قسمت آخر)
عشق مرگ یا مرگ عشق
زندایی شادی سکسی خودم
شادی زندگیم
شادی من (۲)
شادی من (۱)
من شادی یک جنده هستم (۱)
کس خونی شادی
من و خاله شادی
سکس با شادی
شادی به خنده نیست (2)
شادی به خنده نیست (1)
بهترین دوست دخترم شادی
سوراخ شادی
کیرم دهنت شادی
من وخاله شادی جونم
سه دقیقه مانده به مرگ
مرگ موش
آغوشِ مرگ
شب اول عروسیش مصادف با مرگ من (۱)
مرگ خوشبختی (۱)
آرزوی مرگ
زندگی بعدِ مرگ!
از تولد تا مرگ (۱)
تجاوز یا مرگ یک روح
زندگی پس از مرگ همسرم (۳ و پایانی)
زندگی پس از مرگ همسرم (۲)
زندگی پس از مرگ همسرم (۱)
خطر مرگ، نزدیک نشوید! (۲)
خطر مرگ، نزدیک نشوید! (۱)
مرگ احساس
مرگِ تدریجیِ یک رویا
مرگ وشادی
مرگ یا عشق
مرگ تدریجی
عشق, لذت, مرگ (۱)
مرگِ فروشى
مرگِ دیروزم
عشق ،مرگ، هوس
سلام، اسم من مرگ است
يك قدم به مرگ نزديك تر (۲)
يك قدم به مرگ نزديك تر (١)
سه مرگ در سه روز…
مرگ همسرم و مادرزن کون طاقچه ای خجالتی
مرگ نگار
شهوتی که باعث مرگ شد
مرگ شوهر خاله و توفیق اجباری من
اکبر آقا در جنگل مرگ
مرگ آرزوها
مرگ با تو
بعد از تو با مرگ همخواب میشم
مرگ عشق (1)
حسرت مرگ (1)
ذوق مرگ شدن کیر
آغوشی برای مرگ (1)
عشق،سکس و مرگ
داستان مرگ عشقم(قسمت اخر)
داستان مرگ عشقم (۲)
داستان مرگ عشقم (۱)
سکس و کابوس مرگ
از مرگ تا زندگی
مرگ وشادی 1
داداش ! مرگ من یواش 1
مرگ وشادی 2
عشق یعنی مرگ فاصله ها 4 (قسمت آخر)
داداش ! مرگ من یواش 3 (قسمت آخر)
مرگ وشادی 5
داداش ! مرگ من یواش 2
عشق یعنی مرگ فاصله ها 2
عشق یعنی مرگ فاصله ها 1
عشق یعنی مرگ فاصله ها 3
آخرین بوسه (بوسه مرگ )
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید