این داستان تقدیم به شما
سلام. من امید هستم از تهران. زنی بود در محله ما به نام مریم…
چنان کون خوشگل و بزرگی داشت که من هروقت میدیدمش کیرم چنان سیخ وسفد میشود که شلوارمو میخواست جر بده اینم بگم که من کلا مدل وایستادن کیرم همین طوری بالا هستش وقتی شق نمیکنم هم از زیر شلوار ورزشیم معلوم میشه کلاهک کیرم،جانم به شما بگه که داستان از جایی شروع شدکه یک روز من رفتم سوپری محلمون که خرید کنم ازکار روزگار اینم اونجا بود راهرو مغازه تنگ بود من رفتم تو اما مریم حواصش نبود همین طور که رو به عقب یک قدمی اومد عقب که ریکا برداره کون چادریش خورد به کیرم وای چقدر داغ چقدر نرم اونجا بود که گفتم خوشبحالت جواد اقا،(جواد شوهر مریم)دیگه از اون روز بدجوری رفته بود توسرم که بکونمش.خونشون تو یک کوچه دومتری بود یک روز که رد میشودم گفت اهای پسرهمسایه لطفا اگه کار نداری یک کمکی بکن الان یک وانت لوازم خونگی میاد باهاش کمک کن تا بیاره بالا،منم از خدا خواسته قبول کردم ،وانت اومد لوازم هارو با راننده بریم بالا .مریم جون پول راننده رو داد اون رفت،من موندم و مریم تنها،یک لیوان شربت اورد برای من تشکر ازم کرد،بعد از خوردن شربت خودمو زدم به پوررویی گفتم مریم خانوم شما از من خوشت میاد؟گفت نه از چی تو باید خوشم بیاد؟منم گفتم اخه چند بار وقتی رد میشدی از تو کوچه خیره شدی به کیر من اینو که گفتم چشماش دوباره خیره شد به الت من که یکم شق تر هم شده تو اون لحظه،بعد چشماشو برگردون و تو چشمام نگاه کرد گفت نه من کی همچین کاری کردم ؟گفتم همین الان،بعدش دیگه کمرم بهم دستور داد حمله ور بشم به سمت کونش
تویک لحظه پریدم پشتش ودماغمو رسوندم به سوراخ کونش ودستامم از پشت قلاب کردم به پاهاش یک بویی از کونش کشیدم که کیرم سیخ شد،مریم هم بدش نیومد فقط یکم دست وپا زد که نشان از رضایتش داشت وگرنه اگه زنی واقعا نخواد تو همون لحظه میتونه چشمای کسی که بهش چسبیده رو از حدقه دربیاره بگذریم همینجوری که داشتم به زور بو میکشیدم خوابوندمش رو زمین و گفتم بذار یکم کونتو بخورم اگه بعدش نخواستی من میرم ،دارم دیوونه میشم از دست کونت.اونم گفت باشه.بردمش تو حمام خونشون همدیگرو شستیم،حالا دیگه لحظه موعودرسیده بود لای کونشو باز کردم وای دقیقا همونجوری بود که تو رویاهام باهاش جق میزدم یک سوراخ سرخ آبی که واقعا محشر بود زبونم گذاشتم مرکزسوراخش جایی که گودتره شروع کردم به خوردن سوراخ مریم جون که مثل مار بخودش میپیچید،انگشت کوچیکمو وازلین زدم یکم بازش کردم فقط اندازه ای نک زبونم بره تو کونش،یک بیست دقیقه ای نک زبونم داخل کونش میچرخوندم یکی دوباری قشنگ ارضا شد.بهش گفتم اجازه دارم بکونم توش با چشمانی شهلا گفت اره فقط یواش،کونشو زیاد با دستم بازکردم یک جیغی کشیدو گفت یواش دوباره انگشت اشارمو وازلین زدم کردم تو کونش
گفت ایی درش اوردمو کیرمو گذاشتم در سوراخش یک ضرب فرستادم توش روش دراز کشیدم گفت ایی یواش جا کن منم گفتم کیرم اونقدری بزرگ نیست که بخوای درد بکشی همینجوری تو کونش بود اومدم عقب جلو کنم پاهاشو از پشت قلاب کرد پشت پاهای من گفت عقب جلو نکن درد داره منم همون لحظه که خیلی از این حرکتش شهوتی شده بودم ابم فوران کرد داخل کونش .همو شستیمو اومدیم بیرون.بعد چند وقت من ازدواج کردم ولی نتونستم رابطمو با مریم قطع کنم.
نوشته: امید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید