این داستان تقدیم به شما

با سلام خدمت همه میخوام داستان #سکسم با عشق اولم رو بگم براتون .من آریا هستم و اسم عشقم آتوسا.
سال قبل کنکورم بود که هرچی خانواده میگفتن بیخیال ورزش شو بشین پای #درس من اصلا گوشم #بدهکار نبود و چندین سال بود که بصورت حرفه ای تنیس روی میز بازی میکردم.
سالن ما چون سالن مرکزیه شهر و مربی مون از با سابقه ها و با نفوذ های رشتمون بود پیش میومد تک و توک #شاگرد دختر داشته باشه که انصافا هیچ نظری به این دخترا نداشتیم.
یه روز یکی از این شاگردای دختر که اسمشو میزاریم مریم(اصن ازش خوشم نمیومد نمیدونم چرا) دوتا از دوستاشون با خودش آورد سالن که مثلا #بازی کردنشو ببینن.این دوتا دوستش واقعا خوشگل بودن ماهم تو اون سن جو گیر و دختر ندیده شروع کردیم بهترین بازی هامونو انجام دادیم که مثلا اینارو تحت تاثیر قرار بدیم که تخمشونم نبودیم
اینا رفتن و این داستان گذشت و من کنکور دادم خدا رو شکر تو رشته خوبی قبول شدم بعد از دو ترم اومدم باشگاه فهمیدم رفیق فابم سهند با مریم رل زده مریم هم تو اینستا به من درخواست فالو داد اکسپت که کردم اومدم فالو بک بدم که توی پیشنهاد های اینستا عکس آتوسا اومد و درجا شناختمش فالو کردمش بعد از دو سه روز قبول کرد با لایک و کامنت شروع شد بعدم رفتم دایرکت بش پیشنهاد دادم که اونم قبول کرد که البته بعدش فهمیدم مریم پیشش کلی از من خوب گفته اینم خوشش اومده.اولین بار که باش رفتم سر قرار انقد خجالتی بود که وقتی دستمو دراز کردم باش دست بدم سرخ شد از خجالت‌.
به مرور رابطه ی ما بهتر و بهتر شد و اعتماد شکل گرفت دیگه راحت میبوسیدمش بغلش میکردم اما بازم از این فرا تر نمیرفتیم.یه روز چارشنبه بش گفتم فردا بریم بیرون که گفت نمیشه ۱۲ ظهر میرم سر کار تا ساعت ۹ شب بعدشم دیگه دیره نمیتونم گفتم خوب صبح بریم گف آخه صبح جایی باز نیس میدونی منم جای عمومی نمیرم میترسم گفتم بیا بریم بالا پشت بوم #اتاقک داره اونجا هیشکی نیست با کلی دو دلی قبول کرد خلاصه ۵شنبه شد و بردمش بالا پشت بوم تو بغلم لش کرد منم شروع کردم بوسیدنش اول خوب لباشو بوسیدم خوب که رفت تو حس اومدم پایین تر رو گردنش، گردنشو حسابی بوسیدم و لیسیدم حشری شد قبلا بم گفته بود لاله گوشش حساسه رفتم رو لاله گوشش شروع کردم خوردن

 
چنان آهی کشید انگار روحم داشت در میومد منم دیدم تو فاز خودشه دستمو گذاشتم رو ممه ها ۷۵ش شروع کردم مالیدن دیدم #چیزی نمیگه تاپشو زدم بالا ممه هاشو از سوتین در آوردم شروع کردم زبونمو دور هاله ی قهوه ای ممه هاش میچرخوندم می کشیدم رو نوکش دوباره می کشیدم رو لاله ی ممش بعد شروع کردم مکیدن ممش نوکه ممش حسابی برجسته شده بود دیگه تو اوج رفته بود اومدم شلوارشو در بیارم که هرکاری کردم نزاشت ولی خوب با ممه هاش داشتم های میکردم اون روز گذشت تا چن روزی ازم خجالت میکشید تا دوباره عادی شد کاره ما شده بود هر پنجشنبه بریم مکانمون ممه خوری تا اینکه چن هفته پشت سر هم نمیشد بریم دیگه خیلی تحت فشار بودیم که یه جمعه خونه رفیقمو کلیدشو گرفتم بردمش اونجا تا از در اومد تو بغلش کردم شروع کردیم لب بازی با گردن و گوشش شروع کردم که حسابی حشری شه بعدم رفتم سراغ ممه هاش بالا تنه شو کامل لخت کرده بودم تو بغلم داشت آه و ناله میکرد از شهوت که دکمه ی شلوار جینشو باز کردم یه نه ی ریز گف که گوش ندادم باز کردم شلوارشو در اوردم شرتشم در آوردم پاهاشو بست که مثلا کصشو قایم کنه منم دیگه داغه داغ پاهاشو بزور باز کردم افتادم بجون کصش و حسابی خوردمش انقد خوردمش تا ارضا شد شل شد یکم که گذشت بم گفت دراز بکش میخوام یه چیزیو امتحان کنم اما همیشگی نیس و تو هم باید چشاتو ببندی منم دراز کشیدم #چشامو بستم که حس کردم کیرمو در آورد گذاشت دهنش با این که اولین بارش بود اما حسابی حرفه ای ساک میزد حتی یه بارم دندون نزد سه چار دقه بیشتر جلو ساک زدنش دووم نیاوردم‌.اون روز هر کدوم دوبار دیگه ارضا شدیم اما هر کار کردم نزاشت بکنمش کصش که میگف سوپرایز شب ازدواجمونه کونم میگف اگه رفتی سمتش دور منو خط بکش اما همون روز لا پایی رو امتحان کردیم و یکی از بهترین روزای عمرم شد.هیچ وقت از این حد فرا تر نرفتیم دو سال و خورده ای با هم بودیم که آتوسا به مرور سرد و سرد تر میشد تا سر یه موضوع علکی اینکه چرا همش اینستا آنلاینی بم شک کرد و گف داری بم خیانت میکنی من نمیتونم با شک زندگی کنم به همین راحتی رابطمونو کات کرد من به شدت دپ شدم و طوری بودم که هرکی میدید می فهمید یه مشکل جدی دارم
 
تا اینکه یه هفته بعد یه اکانت اینستا با یه اسم دیگه ساختم و فالوش کردم میدیدم همش انلاینه #شک کردم بش خواستم وارد اکانتش بشم اولین رمزی که امتحان کردم شماره موبایلش بود و دیدم اکانتش اومد بالا رفتم دایرکت هاشو چک کردم دیدم بعلههه خانم با سه چار نفر تیک و تاک داره اسکرین شات گرفتم از چت هاش برگشتم تو اکانت خودم براش شات هارو فرستادم زدم بلاکش کردم فردا ز زد افتاد به گوه خوری و این حرفا منم بش گفتم بیا فلان پارک همون همون نیم کت همیشگیمون رفتم سر قرار رفته بودم که حسابی داد و بی داد کنم که اشکاش سرازیر شد همونجا یه نقشه شیطانی زد به سرم که بزارم خرم کنه که بعد کونشو بکنم وقتی اشک ریزونش تموم شد با دستم اشکاشو پاک کردم بش گفتم ببین من به شرط همه چیزو فراموش میکنم اینم اینه که نخوایم همه چیزو از نو بسازیم اونم از خدا خواسته قبول کرد گف خانوادت چی اونا دیگه منو قبول نمیکنن گفتم کسی از این داستان خبری نداره خلاصه دوباره همه چی در #ظاهر گل و #بلبل بود اما من دنبال نقشم بودم هیچ حرکت مثبت هجده نمیزدم که هم شک نکنه بم هم تو کف نگهش دارم تا بالاخره بعد از دو ماه که حسابی تحت فشار جنسی بودیم بش پیشنهاد دادم بریم خونه رفیقم اونم قبول کرد من اول من رفتم فوری یه قرص سیدنافیلد انداختم بالا اون چن دقه بعد اومد تا رسید کشیدمش تو بغلم لبمو قفله لباش کردم همینطور لب بازی میکردیم تا رسیدیم به تخت خوابی که تو اتاق آخری بود انداختمش رو تخت خودمم اومدم روش آروم آروم از لباش دل کندم اومدم رو گردنش گردنشو حسابی بوسیدم رفتم سراغ شاه کلید شل شدن خانم یعنی گوشش دوتا مک که به گوشش زدم شل شد آهش در اومد دستامو انداختم رو سینه هاش و از رو تاپ میمالیدمش اومدم پایین تر رو استخون ترقوه اش میبوسم پایین تاپشو گرفتم کشیدم بالا و تاپشو کامل در آوردم یه سوتین صورتی براق پوشیده بود که خودم براش خریده بودم

 
اون پوست سفیدش عین الماس می درخشید سوتینتو باز کردم ممه هاشو گرفتم دستم شروع کردم دونه دونه بوسیدنشون زبونمو می کشیدم رو نوکش مکش میزدم دوباره زبون میزدم نوکه ممش برجسته میشد حال میکردم حسابی ممه هاشو خوردم اخه لامصب خیلی خوب بود آروم آروم دل کندم اومدم #پایین شکمشو بوسیدم اومدم پایین تر نافشم بوسیدم دکمه ها شلوارشو باز کردم شلوارشو در آوردم یه شرت مشکی پاش بود که با سفیدی بدنش یه تضاد خیلی نازی ایجاد کرده بود شرتشم در آوردم کصه نازشو دیدم چون لیزر کرده بود مو نداشت خواستم برم سر وقت کصش که تصمیم گرفتم حسابی اتیشی کنمش بالای کصشو بوسیدم رفتم ب سمت رونش رونشو بوسیدم رفتم به سمت کشاله هاش هعی اسممو صدا میزد هعی میگفت تو رو خدا اذیت نکن گفتم تا نگی چی ازم میخوای کاری نمیکنم گفت تو رو خدا کصمو بخوووووور منم گفتم ای به چشم پاهاشو باز کردم از پایین روی سوراخ کصش یه لیس زدم تا بالای کصش این کار رو دوباره و دوباره و دوباره تکرار کردم بعد زبونمو گذاشتم رو چوچولش شروع کردم لیسیدن چوچولش اول زبونمو اروووووم می کشیدم روش میخواستم تمام حرارتشو بش منتقل کنم بعد کم کم تند تر لیسیدم که صدای ناله های آتوسا خانم هم بلند شد منم حسابی براش لیسیدم انقد حشری شده بود که سرمو به کصش فشار میداد طوری که نفس کشیدن برام سخت شده بود اما ادامه دادم تا یه #لرزش ریزی کرد و ساکت شد #موهامو گرفت کشیدم بالا لبامو بوسید یهو با خنده گف مزه خودمو میدی دوتامون زدیم زیر خنده حالا نو بت اون بود که منو ارضا کنه قرصه هم دیگه اثر کرده بود کمر حالا حالا ها جواب میداد دراز کشیدمو کیرمو گرف دستش تفشو ریخت رو کیرمو شروع کرد مالیدن یکم که مالید نوک کیرمو بوسید و آروم گذاشت دهنش لباشو دور کیرم حلقه میکرد سرشو رو کیرم بالا پایین میکرد و زبونشو میکشید رو کیرم بعد از این همه رابطه خوب میدونست زیر کلاهک کیرم خیلی حساسه حسابی هم زبونشو میکشید اونجا یه پنج دقه که ساک زد بش گفتم بسه میخوام لا پایی بزنم گف یکم برام بخورش اول منم دوباره رفتم رو کص چوچولشو تند تند میلیسم دوباره حشرش زد بالا منم گفتم بشه دیگه کیرمو گذاشتم لای لوپای کصش خودمم خم شدم روش که کیرم بچسبه بش شروع کردم تلمبه زدن لبامو #چسبوندم به گوشش کم کم سرعت تلمبه هامو زیاد کردم آتوسا هم حسابی ناله هاش بلند شده بود با تلمبه های من داشت ناله میکرد منم تا دیدم انقد حشرش زده بالا انگشتمو کردم تو دهنش حسابی خیسش کردم کردم تو کونش

 
یواش یه بند انگشت کردم تو کونش آروم همون یه بند رو جلو عقب میکردم انقد جلو عقب کردم که یه انگشت کامل تو کونش بود انگشتمو کشیدم عقب یکم انگشت دوم رو کردم تو کونش یهو انگار فهمیده باشه چی شده گف آخ تا اومد حرف بزنه لبامو گذاشتم رو لباش خلاصه انگشت دوم هم تو کونش جا کردم نگه داشتم تا جا باز کنه شروع کردم با همون دو انگشت تو کونش تلمبه زدن دیگه واسه انگشت سوم ریسک نکردم انگشتامو در آوردم کیرمم که حسابی با آب کصش خیس بود گذاشتم رو سوراخ فشار دادم لامصب بازم تنگ بود نمی رفت خوشبختانه دخترای عرب انقد میلشون بالاس هرکاری بکن فقط ارضا شون کن بش گفتم یکم لوپا کونتو باز کن اونم فقط اطاعت کرد این بار فشار دادم سرش رفت تو گف ایییییی #آریا داری چیکار میکنی درد دارم تو رو خدا تمومش کن منم گفتم یکم تحمل کن عشقم تموم میشه آروم و ریز ریز با همون قسمت سرش که تو کونش بود شروع کردم تلمبه زدن هر بار یکم دیگه میرف تو دستمم رو چوچولش بود و براش میمالیدمش تقریبا یه دقه طول کشید تا کل کیرمو بکنم تو کونه تنگش یکم نگه داشتم که جا باز کنه آروم شروع کردم تلمبه زدن همینطور تو کونه تنگش تلمبه میزدم انقد تنگ بود انگار کیرم تو دستگاه پرسه آتوسا هم داشت ناله میکرد ولی از درد بش گفتم آتوسا عشقم میخوام تو هم لذت ببری پس هر کار میگم بکن باشه گلم؟ گف چشم گفتم دستتو بزار رو چوچولت بمالش هرطوری بیشتر لدت میبری خودمم خم شدم روش لبامو گذاشتم رو گردنشو ممه هاشو گرفتم دستم همزمان تلمبه میزدم با نوک ممش بازی میکردم کم کم سرعت تلمبه هامو بیشتر کردم آتوسا هم دیگه آخ و اوخاش تبدیل شده بود به اوه یس ناله میکرد ناله هاش منو حشری تر میکرد دیگه داشتم با تمام توانم تو کونش تلمبه میزدم احساس کردم آبم داره میاد یکم شل کردم که گف  بکننننننن منووووووو منم تلمبه هامو شروع کردم دوباره سرعتی و محکم تو کونش تلمبه میزدم کیرمو تا ته میکردم تو کونش فقط صدای ناله ای #آتوسا و برخورد بدنامون میومد داشتم تلمبه میزدم خودشم داشت چوچولشو می مالید که یهو آروم شد منم چن تا تلمبه زدم و کیرمو نگه داشتم نگاه کردم تو چشاش که گف نیومدی؟ گفتم نه گفت میخوای بخورم برات گفتم نه برگرد میخوام داگی بکنمت اونم برگشتو حالت داگی گرف همیشه دوست داشتم این پوزیشنو امتحان کنم دوتا بوم کونشو باز کرد رفتم پشتش آروم کیرمو کردم تو کونش بازم راحت نمی رفت تو این لامصب پس کی میخواد سایزه کیرم بشه کیرمو آروم آروم کردم توش بعد از چند #ثانیه شروع کردم تلمبه زدن آتوسا هم شروع کرد ناله کردن از #کمرش شروع کردم بوسیدن اومدم تا بالا رسیدم به پشت گردنش لبامو قفل کردم رو گردنش دستامو گذاشتم رو ممه ها سکسیش که عاشقشونم شروع کردم مالاندن خودش دستش رفت رو چوچولش منم #تلمبه هامو دوباره شروع کردم سرعت تلمبه هامو زیادو زیاد تر کردم کیرمو تا ته میکردم تو کونش می کشیدم عقب دوباره میکردم تو.
من توی #نهایت لذت بودم داشتم محکم سکسی ترین کون جهانو میگاییدم که حس کردم آبم داره میاد تا کشیدم بیرون آبم پاشید رو کمرش دوتامون حسابی خسته بودیم تو بغلم لش کرد نیم ساعت خوابیدیم بعدشم بیدار شدیم با هم رفتیم حموم ولی تو حموم کاری نکردیم فقط نازش میکردم وقتی دیدم اونم شاکی نیس از این که کونشو گاییدم منم گفتم چرا #سوراخو از دست بدم انتقاممو که گرفتم اما دیگه رابطه رو بهم نزدم الان شیش ماه از این اتفاق میگذره تقریبا همه چی #نرماله اما غلط نکنم دوباره دارم خر میشمو عاشقش میشم
 
نوشته: ممد #گاگول

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *