این داستان تقدیم به شما
از دوران نامزدی با خانومم هدی پارتی #شبانه زیاد میرفتیم همیشه هم لباسای آزاد میپوشید ولی تو برخورد با مردای #غریبه حریمشو نگه میداشت.بعد ازدواج هدی با یکی به نام #پریسا تو همین پارتی ها دوست شد بعد یه مدت مدل رفتار هدی هم با مردای غریبه عوض شد و اینکه میدیدم تو پارتیا اکثرا میره تو جمع مردا و باهاشون مست میکنه و میرقصه
گاهی تو سکسامونم منو اشتباهی به یه اسم دیگه صدا میزد و خیلی سکسی تر هم رفتار میکرد
یه شب هدی خیلی سکسی تیپ زده بود و با دوتا مرد همش مشغول رقص بود یهو وسط #پارتی گفت پریسا حالش بد شده باهاش میره خونه شبم پیشش میمونه منم #قبول کردم.وقتی داشت میرفت پشت سرش تا پارکینگ رفتم دیدم خودش سوار یه ماشین شد که همون ۲تا مرد جلو نشسته بودن خبریم از پریسا نبود
فردا غروبش که برگشت خونه گفت خیلی خستس تاصبح بیدار بوده وقتیم داشت لباس عوض میکرد بره حموم دیدم چندجای باسنو سینش کبوده
اون لحظه یه کم از تصور سکس دیشب هدی با اون ۲تا مرد حشری شدم چون خیلی فانتزی سکسی بود که تاالان تجربش نکرده بودم
اون اتفاق شروع سکس های پنهانی زنم بود و هرروز هدی شیطون تر میشد و ترسش داشت از بین میرفت و اینو میدونستم دوستش پریسا اون مردا رو باهاش آشنا میکنه و بهش یادمیده چیکار کنه.سکسش با من خیلی کم شده بود و دیگه تو همون معدود سکسامون علنا اسم اون مردا رو میاورد.بعضی شبا به بهونه ی دوستش خونه نمیومد تااینکه باهاش روراست حرف زدم و گفتم میدونم با مردای دیگه رابطه داره و اگه مخالف بودم جلوشو میگرفتم پس دلیل نداره با دروغ منو بپیچونی
دیگه بعد اون هفته ای ۲شب بهم میگفت میره خونه دوست پسرش
بااینکه هدی رضایت منم داشت ولی تو خونه ی خودمون سکس نمیکرد تااینکه با آرمین دوست شد که بدنسازی میکرد و خونه مجردی نداشت.اولین بار یه شب از سرکار رفتم خونه دروباز کردم از تو اتاق صدای ناله ی زنو مرد میومد رفتم درو نیمه باز کردم دیدم هدی زیر پسر هیکلیه و دارن از هم لب میگیرن و پسره با قدرت داره تو کس زنم تلمبه میزنه.حرفی نداشتم بزنم چون خودم رضایت داده بودم با مردای دیگه باشه
دیگه تقریبا یه شب درمیون هدی با آرمین تو خونه رو تخت دونفرمون سکس داشتن و بعدشم تا صبح بغل هم میخوابیدن
گفتم خانومم هدی دیگه سکس با مردای دیگه براش روتین شده بود و یه شب درمیون با آرمین رو تخت دونفرمون سکس میکرد منم اون شبا رو تو اتاق دیگه میخوابیدم و تاصبح صدای ناله ی شهوت و عشق بازی هدی با آرمین رو میشنیدم تااینکه بعد۳ماه هدی باآرمین بحثش شد و باهم کات کردن و هدی بعد چندماه #سرکشی تو سکس تقریبا آروم شده بود و بیشتر تو خودش بود و فقط باخودم سکس میکرد تااینکه دوباره تصمیم گرفتم ببرمش پارتی های مجردی که دوستای قدیمیم میگرفتن خودشم استقبال کرد و همه با دوست دختراشون میومدن.میدونستم هدی بازم ممکنه بامردای دیگه رابطه برقرار کنه ولی نمیدونم چرا خیلی دوست داشتم اینو
هدی برای پارتی اینقدر به خودش رسیده بود که انگار عروس شده بود با یه لباس شب بلند که تا بالای رونش چاک داشت و مردا رو حریص میکرد بیشتر دید بزننش
تو پارتی هدی تو یه جمع دختر پسر داشتن باهم میرقصیدنو لاس میزدن منم مشغول مشروب خوردن و قمار بازی تو یه جمع ۵نفره بودم که یکی به اسم #شاهین هم تو جمع بود از اون هفت خط ها بود.فکرمیکنم با نقشه ی قبلی هم اومده بود بازی کنه که شرط بازی رو خیلی بالا برد.من که دیگه اون شب چیزی برام نمونده بود و همه رو باخته بودم میخواستم کنار بکشم که شاهین گفت تو چیزای باارزش تر که بخوای روش شرط ببندی گفتم مثلا چی گفت مثلا همونوجواهری که داره وسط پارتی دلبری میکنه.من اینقدر نست بودم که حداقل برای حفظ آبرو هم نتونستم مخالفت کنم.هدی رو صدا زدم اومد #قضیه رو بهش گفتم اونم قبول کردو نشست کنارم منم مثل دست های قبلی بازم باختم و شاهین برنده شد و هدی هم که میدونست امشب عروس شاهین شده رفت تو بغلش نشست شاهینم سریع بلندش کرد گفت ما میریم #شمال هفته ی دیگه برمیگردیم هدی هم انگارنه انگار از ذوق میخندید
تا ۳روز ازش خبری نداشتم ولی شاهینو ازدور میشناختم و میدونستم کلی پولداره و چندتا مغازه داره برای همین نهایتش بعد #چندروز هدی رو برمیگردونه.فکرکردن به اینکه زن آدمو چندروز ببرن یااینکه زن آدم زیرخواب یه نفر دیگه بشه اصلا تومغز هیچکس نمیگنجه ولی من به این موضوع بطور عجیب عادت داشتم و حتی ازش لذت میبردم.خلاصه بعد۳روز تو تلگرام چندتافیلم بایه شماره #ناشناس اومد وقتی بازشون کردم دیدم زن خودمه که از سکسش فیلم گرفتن و دونفری کردن تو سوراخش و یکیم فیلم میگیره.هدی هم عین پورن استارا فقط ناله میکرد و لذت میبرد و اون ۳نفر هم جاشونو باهم مدام عوض میکردن آخرشم ۳تایی آبشونو ریختن تو دهنش هدی هم همشو قورت داد.تا بعد یه هفته که برگشتن هرروز فیلماشو برام میفرستادن
هدی هم دیگه هفته ای یه بار باهاشون رابطه داره
ازدید منطقی این قضایا خیلی عجیبه ولی وقتی یه قضیه مثل #بیغیرتی دو سه بار که پیش بیاد دیگه خیلی عادی میشه و آدم #ازش لذت میبره
نوشته: بیغیرت
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید