این داستان تقدیم به شما
سلام
سوم دبیرستان بودم و ذهنمم اون دوران به جز کنکور به چیزی فکر نمیکردم ولی خب پسرا بعضی وقت ها باید شلوغ کنند 🙂
داشتم از مدرسه مون برمیگشتم که اتفاقی یکی از همکلاسی های قدیمی ام را که با هم تو راهنمایی بودیم را دیدم البته اینم بگم که اون توی چند درس اون موقع افتاد ویک بار دیگه هفتم را خوند
منم که بعد از مدت ها اون را دیده بودم زود خیابان را رد کردم و بهش رسیدم بعد از سلام علیک از درس و مشق اش پرسیدم و یواش یواش یاد اون دوران و شیطنت هایی که توی کلاس میکردیم افتادیم بهش گفتم: علی یادته توی اون امتحان رزمندگان که سه نفر ه باید مسائل ریاضی حل میکردیم چیکارا میکردیم؟
اونم زود فهمید که دارم از چه چیزی صحبت میکنم و گفت:خب میدونی رضا خیلی وقت از اون ماجرا ها میگذره و…
میخواست حرف را بپیچونه ولی نمیدونست من وقتی اون خاطرات یادم میوفته بعد جور شهوتی میشم.
داشتیم همین طوری توی کوچه ما حرف میزدیم (کوچه ما خیلی خیلی خلوت بود به خصوص موقع ناهار) که یهویی دستش را گذاشتم روی کیرم که داشت از شدت شقی شلوار تنگ ام را تنگ تر میکرد وقتی دستش را روی کیرم گذاشتم با چشم های از حدقه بیرون زده داشت زُل زده بود به صورتم، دستش را کشید و گفت نکن از این کارا الان یکی میبینه آبرومون میره.
با خواهش و التماس چند بار دیگه هم به کیرم دست زد؛رفته رفته دیدم که اون از منم حشری تر شده و هی دنبال یه بن بستی میگرده تا اونجا من براش باز کنم و کیرم و بگیره دستش،منم گفتم خب بریم پارکینگ خونه ما، اونم از خدا خواسته قبول کرد و رفتیم.
همین که در و باز کردم دیدم داخل شد و منم بغل کرد وداره میبوسه، گفت نمیخوای بدی دستم منم زود زیپ شلوارم و کشیدم زیپدادم پایین یهویی کیرم اومد بیرون اون مات و مبهوت به کیرم نگاه می کرد. گفتم چیه مگه همینو نمیخواستی اونم با همین حرف با هر زحمتی هم که شده توی دهنش جاکرد و یواش یواش میک زد بعد 1 دقیقه گفتم دیگه بسه اون کون لا مصب باز کن میخوام بگامش اونم با کمی حرف کاری کردم که شلوار و داد پایین کونش موهای نازکی داشت طوری که میتونم بگم بی مو بود کیرم اول نمیرفت تو کونش با هزار توف مالی آخرش کیرم و کردم تو کونش واقعا به عنوان اولین کون پسری که گاییدم خیلی حال میداد
داشتم تلمبه میزدم اونم آه آه میکرد من بعد 20 دقیقه داشت آبم میومد از شانس بد منم اون لحظه آسانسور حرکت کرد داشت از پارکینگ به طبقه 4 میرفت منم وقتی داشتم ارضا می شدم کیرم و از کونش درآوردم یکمی از آبم توی کونش و یکمی هم به پالتو سیاهش پرتاب شد. خلاصه من زود کیرم توی شلوار کردم و دوستم هم زود شلوارش را پوشید و گفت بعدا میبینمت رضا با هم صحبت می کنیم. زود دوید از خانه خارج شد. بعدش با همسایه طبقه چهار سلام علیک کردم و رفتم خونه،از اون روز به بعد باهم چت سکسی میکردیم. اون رابطه را به عنوان اولین گی هیچ وقت فراموش نمیکنم.
داستانهای من و علی ادامه خواهند داشت
نوشته: مولای متگیان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید