این داستان تقدیم به شما
سلام به همه اعضای محترم و حشری شهوتناک
این ی داستان واقعیه با کمی تغییر.
اسم من ارمان و قیافه معمولی و جثه کوچیکی دارم. همه چی بر میگرده به دوران دبیرستان.روزایی که منم مثل همه هم سنو سالام فقط فیلم سوپر میدیدم و مسلما مجبور میشدم جق بزنم. اما ماجرا این بود که همیشه فقط رو حرکات دخترا زوم بودم که چجوری میدن و مخصوصا پجوری ساک میزنن.گاهی وقتا اصلا دیگه کاری به فیلم نداشتم و فقط میگفتم کاش جای این دختره بودم.بعد ی مدت فهمیدم واقعا جق زدن برام لذتی نداره و باید یجوری لذتی که دخترا تو فیلم میبرنو تجربه کنم.شاید بعضیا که درک نمیکنن مسخره کنن.اما شروع کردم بلند کرن موهام و تا اون موقع که ریشو سیبیل فابریک داشتم دیگه از ته زدمشون و کلی علاقه پیدا کرده بودم به لوازم ارایش .و تا اون موقع اصلا با مفهوم گی آشناییتی نداشتم.تا یه روز که داشتم تو نت با اینترنت داغون سرچ میکردم درباره کون دادن و یهو برخوردم به عکسای سکس پسرا.برام جالب بود شروع کردم به دیدنشون و فیلماشم پیدا کردم و خیلی خوشحال بودم که هستن کسایی که این حسو دارن.خلاصه بعد از کلی تحقیق و شروع به کردن چیزای کوچیک تو کونم برای کمی لذت بردن ی روز تو ی سایت با ی مرد ۳۳ ساله اشنا شدم که خیلی محبت امیز برخورد میکرد و ایدی یاهوشو داد اون شب تا صبح چت کردیم برام از گی بودن گفت و که باید چیکار کنم و… تا بالاخره ی روز باهاش قرار گذاشتم.از صبحش ک پاشدم هیچی نخوردم که شکمم خالی باشه حسابی خودنو شستم و ی مقدار کم مو ک روی بدنم بود و شیو کردم و موهامو اتو کشیدم و کلی به خودم رسیدم.پامو که از در گذاشتم بیرون متوجه نگاه عجیب مردم شدم.برگشتم تو کلی ترسیدم.یهو ب خودم گفتم اینا نمیفهمن براشون عادی نیست اما وقتی بهم زنگ زد باز رفتم بیرونو ی ماشین دربست گرفتم تا سر کوچشون .ی گوشه قایم شدم یهو یکی صدام کرد گفت آرمان؟
گفتم بله.من با ی مرد ۳۳ ساله تو اون محل پایین.تقریبا همه بد نگاه میکردن.ولی گفتم به درک.دستشو گرفتم تا دم خونش رفتیم که خیلی خوشش اومد.وقتی رسیدیم گفتم فقط ی لیوان اب بهم بده لطفا از ترس دهنم خشک شده بود و کلی عرق کردم.اب خوردمو اب زدم ب صورتم.گفت نترس نمیخوام بکشمت ک ..یهو زود گفتم میخوای بکنی که…خندید و گفت اوهو حالا مونده تا اونجا.که دیگه خندیدیم و یخم یکم اب شد.اومد بغلم کردو گفت وسایلتو بزار ی گوشه .چون سبک بودمو اونم درشت همونجوری منو برد گوشه اتاقش تو ی رختخواب ک از قبل اماده بود.بوسم کرد و لبامو خورد اولش ی جوری بودم ولی یاد فیلما افتادم و همراهی کردم باهاش .بعد چند دیقه که کیرش سیخ شده بود و میمالید به از زیر شلوارش گفت خوشت اومده ها بگیرش دستت.دستمو برد تو شرتش.وای انگار لوله جارو برقی بود از بزرگی.ترسیدم.گفت تازه اولش.منم پر رو زیپ شلوارشو باز کردم.خشکم زد ولی.کیر نیمه سیخش اندازه این سیاهپوستا بود.دستاشو گذاشت رو سرم و گفت بخورش.گفتم بلد نیستم.گفت دیگه با پای خودت اومدی نق نزن و گفت دهنتو باز کن.کیرشو گذاشت تو دهنم و شروع کرد تلمبه زدن اروم.ترش بود و تلخ یجورایی.خوشمزه نبود ولی حس فوق العاده ای داشتم.یکم گذشت وقتی کیرشو دراورد و مالید رو صورتم دیدم واااای چقدر بزرگتر شده و چقدر سفته.با کیرش چندتا محکم زد تو صورت.میخندیدم و لذت میبردم ک گفت کوفت میخندی باید بخوریش.هلم داد و افتادم رو کمر.اومد بالاسرم.کیرشو کرد تو دهنم جوری ک گیر کرده بودم داشتم خفه میشدم پیراهنمو دراورد شلوارمم ک ی اسلش سبز بود با پاش کشید پایین. شروع کرد مثل وحشیا تلمبه زدن تو دهنم داشتم خفه میشدم شکمش چسبیده بود تو صورتم هی میخورد تو دماغم و موهامم ک بلند بود جلوی چشامو گرفته بود چند بار خواستم در برم اما دستامو انداخت زیرم و گیر کردم.داشتم بالا میاوردم که یهو کیرشو دراورد تا اومدم نفس بکشم یهو کلی اب پاشید رو صورتم .گریم گرفته بود ولی خندیدم که مثلا کم نیاوردم.چنتا چک زد بهم بازم گذاشت دهنم یکم زد و اورد بیرون گفت همه ابی ک رو صورتته بخور گفتم چشم و خوردم مزش یجوری بود ولی من فقط از نقشی ک داشتم لذت میبردم.بعد گفت بچرخ ببینم جنده. چرخیدم و کلی تف کرد رو کونم .اول با انگشت..بعد چنتا.خیلی دردم گرفت.با انگشتم اینجوری شدم وای ب حال کیرش ولی مشتاق بودمو حشری.از قصد کونمو قنبل میکردم و هی میگفت جون چ کونی بکنم جرت میدم تا گفتم منم همینو میخوام.
یهو حس کردم سر کیرش ک مثل کوره داغ بود رو سوراخمه.وای داغ بوداا.هی فشار داد ولی تو نمیرفت که .هی تف کرد بازم نمیرفت.گفت چقدر تنگی اینجوری نمیشه.بازم انگشتم کرد تا یکم باز شدم.یکم پماد لیدوکائین زد به کونم گفت دردت کم میشه و گفت نمیکنم تو .فقط سرشو .تا اومدم بگم بکن دلم میخواد یهو دنیا رو سرم خراب شد چشام سیاهی رفت و نفسم بند اومد و بعدش چنان جیغی زدم ک اگه سرمو فشار نمیداد رو بالش کل محل میفهمیدن.خلاصه کرد تو من گریه گریه.هی گفت صبر کن جا باز میکنه ولی من فقط گریه میکردم.ولی دیگه اهمیتی نداد شروع کرد اروم عقب جلو کرد.داشتم میمردم فقط.ولی اون گفت دارم حال میکنم انقدر تنگ و داغی. من میگفتم غلط کردم گه خوردم من نمبخوام گی باشم اما اون دیگه داشت سرعتو میبرد بالاتر. من تقریبا از حال رفتم.چشامو که باز کردم صدای تلمبه میومد و کونم که سر شده بود که یهو ی درد وحشت ناک فهمیدم که بخاطر بیرون اوردن کیرش بود و رد شدن سرش از کون تنگم .منو چرخوند و آبشو پاشید رو بدنم .و ی بوسم کرد و گفت مرسی.من دیگه هنگ بودم.بالاخره وحشی بود یا سافت.رفت ی سیگار روشن کرد و به منم گفت میتونی استراحت کنی.منم خوابم برد..
(ادامه دارد)
نوشته: عمو ساقی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید