این داستان تقدیم به شما
سلام.
داستانی که میگم براتون واسه دوران کم سن سال بودنمه دقیق یادم نی ۱۶ یا ۱۷ سالم بود خوب دوران ما تو رفیقا انگشت کردن هم مالیدن چیز عجیبی نبود مخصوصا تو باری قایم باشک این روزا گذشت من در مغازه داییم وایمیسادم کمکش بودم خونه خودمون کنار مغازه بود به خاطر تعمیرات چند وقتی بود یک جای دیگه زندگی میکردیم تا تعمیر خونه تموم بشه خلاصه بگم سرتون با حرفهای حاشیه ای درد نیارم من در مغازه که میشدم شبا دوست داییم میومد در مغازه با داییم به حرف زدن هر شب میومد خوب دوست مورد اعتماد قدیمی داییم بود که حتی مغازه میسپارد بهش کار داشت گذشت تا داییم برای کارای فروش زمینی که تو اصفهان داشت باید میرفت اصفهان مغازه سپرد به من گفت شبا علی میاد کمکت دو روز گذشت شبا علی کمک بود ولی اتفاق خاصیم نیفتاد همه چی نرمال بود از شب سوم به بعد شوخی علی یکم پررنگ معنا دار شده بود خوب کسی که با دوستاش بمال بازی انگشت کردن داشته بود ابنو دیگه خوب تشخیص میداد طرف به بهونه شوخی دست میزنه بهت خودشو بهت میماله دروغ نگم خودمم خوشم میومد چیزی نمیگفتم سکوت من باعث میشد علی بیشتر پیش بره جرات بیشتری به خودش بده بیشتر دست بزنه به من شوخی در حد مالیدن کون ببره جلو یا از پشت بغلم کنه
یکبار از پشت بغلم کرد وقتی حس کردم اون کیر شق شدشو واقعا ترسیدم خیلی بزرگ بود اون موقع اون سی سالش بود خلاصه به همین روال یک هفته گذشت دایی برگشت کم کم منم داشت از سرم بیرون میرفت این جریان مالیدنای من توسط علی که یک شب یک دستگاه جوش داییم گفت ببرم خونتون ببر طبقه دوم بزار در قفل کن که شانس همون موقع علی پیداش شد دایی بهش گفت کمک من کنه اونم از خدا خواسته دستگاه جوش بردیم بالا گذاشتیم همین که اومدم برم سمت در از پشت علی گرفتم سفت چسبید بهم اولش یکم گفتم ولم کن بهونه یکی میاد ول کن ولی کرمش داشتم خلاصه ناز نوز کردیم اونم ول نکرد دیگه چیزی نگفتم شلوارم کشید پایین شروع کرد به مالیدن یکم تف زد گذاشت که بکنه تو چنان درد عجیبی گرفتم مغزم سوت کشید نذاشتم هر کاری کرد به لاپایی رضایت دادم گفتم زیاد اصرار کنه کلا همینم نمیمونم خلاصه لاپایی کرد ابشم همونجا ریخت زمین اولین بار بود میدیم یه کیر به این بزرگی این همه آب یک سالی گذشت از این داستان تا یک روز منو دید به بهونه برای داییت متا گرفتم بیا ببر منو کشوند خونشون داییم اون موقع مصرف تریاک پیدا کرده بود البته شایدم داشته من نفهمیده بودم خلاصه رفتن همانا سوراخ منو باز کرد به کنار همه مدلی منو کرد اگر باز شد رفتن خونشون مینویسم شرمنده اگر بد شد بار اوله نوشتم دوست داشتم یه بارم شده منم بگم داستانمو ممنون وقت گذاشتید خوندید
نوشته: فرهاد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید