این داستان تقدیم به شما

من و مینا و منصوره قسمت قبل
سر راه رفتم ندا و عاطفه را سوار کردیم و رفتیم خونه پیش مینا و منصوره
وقتی رسیدیم خونه مهدیه به من اشاره کرد که برم قطره را اماده کنم ، منم رفتم و با آبمیوه ها برگشتم ، ابمیوه خودم و مهدیه رو هیچی نریختم
مهدیه بهم چشمک زد و گفت داداش جون برا منو سفارشی ریختی که ، یه اشاره به کونم کردم و گفتم ابجی جون کاری کردی هیچ موقع یادم نره ، نیازی به سفارش نیست
همگی آبمیوه ها رو خوردیم ، مهدیه دست منو گرفت و گفت دلم سکس میخواد همه باید نوبتی با امیر باشیم نه مثل دیشب و منو برد تو اتاق خواب ، رفتیم تو اتاق خواب گفت امیر میخوام همه رو مثل تو ادب بکنم و تو هم باید کمکم بکنی فعلا بیا تا اونا نیومدن یه سکس با هم بکنیم
گفتم مهدیه من هنوز روده و کونم درد میکنه
گفت داداش اخه تقصیر خودته منو خیلی حشری هستم نیازی به قطره نبود ، شوهرم منو نمیتونه سیر بکنه از کیر ، بعد تو اومدی بهم قطره میدی و از ‌کون منو میکنی ، من چند مدل دیلدو دارم با کلی وسایل سکسی برای اینکه بتونم خودمو ارضا کنم
فعلا بکن تا دوباره بهت تجاوز نکردم
سریع لخت شدم و شروع کردم به خوردن کس ابجی مهدیه ، بعد از چند دقیقه خوردن کیرم را گذاشتم تو کسش و شروع کردم به تلمبه زدن بعد ده دقیقه ارضا شدم ولی مهدیه میگفت از کسش بخورم
که یهو بچه ها اومدن تو اتاق و شروع کردن به مالیدن سینه های مهدیه و خوردن کیر من ، معلوم بود دارو داره اثر میکنه بعد از چند دقیقه مهدیه هم ارضا شد
بلند شد و رفت سراغ کیفش و دستبند ها رو در آورد مینا و عاطفه را فرستاد بیرون منصوره و ندا را خوابوند رو هم و دستهای منصوره را به پاهای ندا دستبند زد
پاهای منصوره را باشال به دست ندا بست جوری که صورت ندا جلوی کس منصوره بود و صورت منصوره جلوی کس ندا
به من گفت برو اتاق کناری مینا و عاطفه را همینجوری ببند تا بیام اونجا
منم به دستورش عمل کردم و شروع کردم به کس لیسی
بعد از چند دقیقه اومد تو اتاق و گفت اونا باید برا همو بخورن تو وظیفه ات اینه که جلو و عقبشون رو یکی کنی مثل من که جرت دادم
مینا و عاطفه یه نگاه معنی داری کردن به من ولی من توجه نکردم
و یه دیلدو برداشتم سر کیرم رو کردم تو کون عاطفه و دیلدو را کردم تو کون مینا
شروع کردم به تلمبه زدن تو کون عاطفه و مینا و هی جامو عوض میکردم
نیم ساعتی بود که داشتم اینجوری حال میکردم که دیدم صدای جیغ و گریه داره میاد از اتاق بغل ، فهمیدم که مهدیه داره از دیلدو بزرگه استفاده میکنه

رفتم اتاق بغل دیدم بعله خانم داره تو کون منصوره فرو میکنه دیلدو بزرگ رو
اومدم تو اتاق ادامه بدم دیدم مینا میگه چی شده گفتم داره منصوره رو جر میده ، عاطفه به کنایه گفت مثل تو که جرت داده مینا زد زیر خنده گفتم خودتون کونتون میخاره اما الان نوبت شما هم میرسه که یهو یه فکری به سرم زد شورت دیلدو دار را پوشیدم و اول رفتم سراغ عاطفه کیرم رو با دیلدو گذاشتم کنار هم و گذاشتم دم سوراخ کس عاطفه اول جا نمیشد ولی بازور زیاد جا کردم جیغ عاطفه بلند شد گفتم عاطی جون تو هم مثل من باید کس کونت پاره بشه
شروع کردم به تکون دادن عاطفه منو قسم میداد ولی من گوشم بدهکار نبود صدای ناله کل خونه رو برداشته بود اب از کس عاطفه راه افتاد تو صورت میناکل صورتش خیس شده بود
بعد از یه ربع رفتم سراغ مینا، مینا شروع کرد به التماس که نکنم ولی مناصلا توجه نمیکردم کس مینا هم تنگ بود ولی به هر مکافاتی بود جا کردم جیغ مینا هم بلند شد ، چند دقیقه بعد مینا هم ارضا شد ولی من میخواستم عقده ام را سر اونا خالی کنم
رفتم سراغ عاطفه اینبار رو کونش امتحان کنم اما نشد با کرم سوراخش را چرب کردم و با کیرم و انگشتام یه ذره گشادش کردم وقتی کیرم را بادیلدو جا کردم عاطفه زد زیر گریه ، مینا شروع کرد به فحش دادن به من ، با اینکارش منو تحریک کرد برای کون خودش
وقتی رفتم سراغ کون مینا شروع کرد به داد زدن که مهدیه بیا
مهدیه اومد و دیلدو رو کرد تو دهن مینا گفت یادت رفت چجوری خفه ات کردم
اینو بکن تو دهنش تا لال بشه وقتی دیلدو رو با کیرم کردم تو کون مینا زد زیر گریه
بعد از نیم ساعت دیگه براش عادی شده بود داشت لذت میبرد
کارم که تموم شد ، دیدم سوراخ مینا به اندازه ده سانت باز شده و دستم راحت میره تو
اونشب تا صبح منو مهدیه جامون رو عوض کردیم با هم
فردا دوباره اتفاقات قشنگی افتاد
تا داستان بعد خدانگهدار دوستان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *