این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان من 30 ساله هستم و چند باری تا حالا سکس داشتم و در ضمن مجردم یکی از اقوام ما مغازه مرغ فروشی داره اون زمان 2 تا شعبه داشت مغازه اش ولی الآن به دلایلی یکی داره شاگرد داشت داخل مغازه دومش که با هم رفیق بودیم یه روز که پیشش بودم خانمی مسن بالای 40 سال سن داشت اومد توی مغازه همون موقع به دوستم گفتم این خانم جنده است اونم تایید کرد گفتم میتونی برام جورش کنی گفت سعیم را می کنم و چند ماهی بهانه می آورد که میگه بیا مکان خودم ولی من قبول نمی کردم تا این که گفتم خودم باید کاری کنم خودش هم میدونست من میخوام باهاش سکس کنم یه روز مغازه دوستم بودم و اومدم سمت مغازه مرغ فروشی و نزدیک خونه این خانم که شدم دیدم داره میاد این سمت خیابون سمتی که من حرکت میکردم تا بره جایی منم براش ایستادم و بوق زدم اومد و عقب سوار شد باهاش دست دادم و حرکت کردم ازش پرسیدم کجا میری که آدرس داد و داشتیم میرفتیم گفتم بیا جلو بشین راحت باشیم با هم که گفت توی محلمون نمیشه اون طرف که رفتی جلوی میوه فروشی بایست برای خرید میرم پایین و میام جلو پیشت میشینم چند دقیقه بعدش رسیدم به میوه فروشی اونم رفت موز خرید و اومد توی ماشین دستم را گذاشتم روی پاهاش و کوسش را مالیدم بهش گفتم شلوارت در بیار تا ببینم چی داری اونم شلوارش را کشید پایین منم کوسش را مالیدم و سینه هاشم مالیدم گفتم سایزشون چنده گفت 85 گفتم کی وقت داری با هم بریم حال کنیم گفت الان دارم میرم خونه دخترم بچه اش را ببرم حموم نیم ساعت دیگه بر میگردم بیا سراغم تا بریم برای سکس
منم قبول کردم شماره اش را گرفتم با گوشیم تک زدم تا اشتباه نداده باشه که دیدم درسته در حین رفتن گفتم نمیشه دیرتر بری گفت فقط زود کار را تموم کن تا دیر نرسم گفتم باشه قبوله گفت کجا میخوای بری گفتم میرم باغ که مکان را تا شنید طلاخانم گفت نه خیلی دوره خودم جایی سراغ دارم گفتم کجا که گفت برو سمت دانشگاه جون از کنار دانشگاه خیابانی هست که میره به پشت کوه و مکان خوبی برای سکس هست ولی خطر هم داره منم رفتم به سمت مکانی که گفته بود رسیدیم آوردمش روی صندلی عقب مانتوش را دادم بالا سوتینش را هم دادم بالا تا سینه هاش را بتونم بخورم لوار و شورتشم تا زانو کشیدم پایین شلوار خودمم در آوردم و کیرم را گذاشتم جلوی کونش تا فرو کنم گفت از کون نه که گفتم من کون دوست دارم ولی چون عجله داشتیم و میترسیدم کسی برسه کیرم با فشار اولیه توی کونش نرفت و خیلی هم کونش تنگ بود مجبور شدم از کوس بکنم که بدون کاندوم اون را از کوس کردمش ولی مواظب بودم آبم را نریزم توی کوسش یکم که کردم احساس کردم آبم داره میاد کیرم را آوردم بیرون و دستمال کاغذی نزدیکم بود برداشتم و آبم را روی دستمال خالی کردم و خودمون را جمع و جور کردیم و رفتیم به سمت خونه دخترش نزدیک که شدیم ایستادم و پولش را هم دادم راستی اینم بگم که طلا خانم شوهر داره شوهرشم دیدم تا حالا و این اولین و آخرین سکسم باهاش بود اگه بد نوشتم به خوبی خودتون ببخشید

 
نوشته: علی آب طالبی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *