این داستان تقدیم به شما
اسمم مهرداده رشتم معماریه خاطره ای میخام بگم برمیگرده به دوران کاردانیم ی دختره بود به اسم الهه تو یه دفتر خدمات مهندسی کار میکرد کارای طراحی دانشگامو میدادم برام انجام میداد دیگه تقریبا صمیمی شده بودیم ولی رابطه ای نداشتیم ی روز زنگ زد بهم گفت ی کاری میتونی برام انجام بدی گفتم اره باید ی چیزی میگرفتم میبردم براش رفتم گرفتم گفتم کجا بیارم گفت محل کارم عوض شده بیا فلان جا اصلا حس نمیکردم قرار باشه اتفاقی بیوفته ولی وقتی رفتم حس کردم قراره اتفاقی بیوفته اخه بهم دست داد کلی شیطنت کرد رفتم تو دفتر کارشون ک ی حالت دفتر اداری داشت تو ی پاساژ رفتم داخل دیدم درو بست گفتم کسی نیس گفت نه ی چایی برام اورد نشستم گفتم کی اومدی اینجا سرکار گفت چندماهی میشه گفتم چکار میکنی کارت چیه گفت طراحشونم منشی هم هستم ولی خب اکثرا بیکارم میوفتم تو همین سایت مایتا گفتم سایت چی لبخندی زد گفت همین سایتای سکسی قشنگ معلوم بود حشرش زده بالا گفتم ا کو منم ببینم رفتم نشستم کنارش مهلت ندادم دیگع بخاد سایتی نشونم بده از پشت کمرم دستمو بردم سینه اونوریشو گرفتم شروع کردم مالیدن هیچی نگفت راسی یادم رفت بگم الهه متولد ۶۷ بود من خودم ۷۱ قدش کوتاه بود ولی نسبت به قدش هیکل سکسی داشت
کون گنده ازین کمر باریکا سفید خلاصه هیکل توپی داشت همینجور مشغول سایت باز کردن بود دست کردم دکمه های مانتوشو باز کردم سوتینشو زدم کنار اونم اصلا هیچی نمیگفت قشنگ تو کف بود شروع کردم ممه خوردن کم کم صدای اه و اوهش داشت در میومد شروع کردیم لب گرفتن داشت لبامو میکندخیلی داغ شده بود بلندش کردم مانتوشو در اوردم از پشت چسبیدم بهش ی چند دقه ای همینجور ادامه دادیم کیرمو دراوردم از پشت گذاشتم لای پاهاش البته چون قد من بلند بود باید ی کمی زانوهامو خم میکردم دیگه سرو صداش در اومد بود یهو دیدم شلوارشو کشید پایین منم دیگه داشتم دیوونع میشدم کیرم لای پاهای داغش داشت اتیش میگرفت ممه هاش تو دستام بود لباشم رو لبام ی چند دقه ای همینجور ادامه دادیم یهو دیدم دست و پاش شل شد شروع کرد لرزیدنو زد زیر گریه شلوارشو کشید بالا دیگه هرچی سعی کردم ارومش کنم نشد که نشد منم دیدم اینجوریه ولش کردم گفتم پاشو جمع کن بریم برسونمت خونتون و ازش قول گرفتم ک ی دفعه دیگه بیاد پیشم ولی دیگه نیومد بعد ی مدتم گفت دیگه ب من زنگ نزن من شوهر کردم بعدها ک تجربم بیشتر شد فهمیدم جنده لاشی ارضا شده بوده و منو با شق درد رها کردو ی دست جق مجلسی انداخت رو دستمو برای همیشه تو کف کون خوش فرمشم موندم کیرم تو کس ننش لاشی خانوم نتیجه اخلاقی هم اینکه تا خودتون ارضا نشدین دوس دخترتون رو ارضا نکنین دختر ارضا بشه دیگه نمیذاره کاری کنین
نوشته: مهرداد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید