این داستان تقدیم به شما
سلام من بردیا هستم قبلا از سکس با دختر عمه ی نه سالم گفته بودم این سکس مربوط به دختر خالمه که همسنمه ما هر دو 14 ساله ما یه روز تنها بودیم دختر خالم سینه هاش گنده ان ونمیدونم چرا وقتی حتی از رو لباس میبینمش بد جور دلم میخاد کسش رو بکنم یه بار تنهابودیم گفت بیا سکس کنیم بعد گفت میخام کصم رو افتتاح کنم بعد گفت کرم اوردم گفتم اون برا کونه گفت حالا اشکال نداره مالیدیم و وقتی کردمش بیحرکت موندیم نیمساعت حرف زدیم وقتی من خواستم برم گوشیم رو بیارم دیئم ای داد وقتی دختر خاله کوچیکم خونه بود کاسه کرم رو شست توش چسب ریخت ماهم گیر کرده بودیم صدا ی کلید اومد چون خونشون بالا کوه بود وحیات داشتن بدو بدو رفتیم دست شویی اونا سراغ منو گرفتن ما دونفری تو دسشویی بودیم دختر خالم گفت رفته کوچه بعد ناگهان احساس کردم ابم داره میادتا اومدم بزور کیرم رو در بیارم دیدم ای وای همش رو خالی کردم تو کصش اگه حامله میشد چی گفت ساکت باش بعدن میکشمت وقتی همه بالا بودن من از در رغتم بیرون و اومدم گفتم سلام من تو کوچه بودم پس فرداش ماقرار بود دو روز تنها باشیم واسم اب اورد بعد نفهمیدم چی شد به خاب عمیقی رفتم وقتی به هوش اومدم دیدم رو یه صندلی نشستم و داره ازم عکس میگیره (بااینکه لاغره زورش خیلی زیاده) رفتم جلو اینه دیدم تن من شورت و سوتین و جوراب شلواری و دامن با بلوز زنونه پوشونده منم ارایش کرده و سرم کلاگیس گذاشته میخاد بزاره اینترنت با کلی گریه راضیش کردم اسم الکی واسم بزاره بعد از یک ماه دیدمش یکم چاق شده بود و با عصبانیت منو نگاه میکردمن قرص تو اب ریختم که سقط شه بچش (اگه بزرگتر ها میفهمیدن سکس داشتم بیچاره بودم) حالش بد شد رفت بیمارستان من یواشکی به دکتر 500تومان دادم که نگه حامله است اون موقع 1تومان داشتم دکتره هم قبول کرد ولال شد وهمه چیز تمام شد
ادمین: ریدن و به گه کشیدن جد و آباد این کونی مادر جنده در قسمت نظرات کاملا آزاد میباشد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید