این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان من اشکان هستم.تقریبا 18 سالمه و در باشگاه وزنه برداری مشغول هستم.این داستان برمیگرده به 4-5 روز بعد از عید امسال.تو باشگاهمون یه پسر کون گنده بور هست که همه دنبال کردنشن.منم که از همه چابک تر خواستم مخ ش رو بزنم? من تقریبا یه سال کونشو انگولی میدادم تا اینکه بعد عید که رسید اخر تمرین بود و بیشتر بچه ها هم رفته بودن سفر که بهم گفت عوض کن باهم بریم خونه(خونشون با ما توی یه محله بود )اون با دوچرخه میومد.وقتی که داشتیم باهم میرفتیم خونه به سرم زد یه قدم پیش برم که محمد وقتی که دوچرخه اش توی دستش بود و باهاش راه میرفت،منم به بهونه رفتن به اون سمت رفتم پشتش و شلوارو شرتشو کشیدم پایین و واییییییی یه کون سفید و قلمبه پرید بیرون بعد م سریع شلوارشو کشید بالا و سوار شد و رفت.بعد یه هفته باهام حرف نمیزد.بعد یه هفته اب باشگاهمون قطع شد بعد ما انور تر از باشگاه که یه دستشویی برای کارمندان بود رفتیم برای شستن دستهامون که گچی بود(تو این رشته باید دستات رو گچ بزنی که هالتر لیز نخوره)بعد که رفتیم اونجا محمد مشغول شستن دست بود که با خنده انگولیش دادم بعد برگشت بهم گفت نکن مادرجنده? منم باز بهش خندیدم اون که برگشت دوباره رفتم اینبار کونشو بوسیدم که برگشت یه خوابوند تو گوشم و یه فحش دیگه داد? منم عصبی شدم از پشت چسبیدم بهش و کشیدمش تو دستشویی.
عجیب بود داد نمیزد ولی خیلی تقلا میکرد منم راست کرده بودم کشاله ای پاهاش بود رو کشیدم پایینو کیرمو محکم کوبیدم به سوراخش که دیدم پرید جلو و سوراخشو گرفت و فقط فحش میداد به پاهاش افتادمو التماس کردم که بکنمش.اونم با هزار شرط قبول کرد که با تف زیاد بکنمش و ابمو نریزم داخلش? بعد انگشت فاکمو کردم تو دهنش بعد در اوردمو اروم اروم کردم تو سوراخش که خیلی تنگ بود. بعد در اوردم انگشتمو و کردمش تو دهنم. یه مزه ی خیلی خوبی میداد بعد کیرمو گذاشتم که ساک بزنه قبول نکرد منم با عصبانیت کردمش تو دهنش که داشت خفه میشد بیچاره.بعد دراوردمو سوراخشو یکم لیسیدمو سر کیرمو اروم کردم داخل چون تنگ بود رون هامو چنگ میزد تا زخمی شد بعد 30 ثانیه با یه تقه کیر 19 سانتیمو تا اخر کردم داخل که یهو چنان مشتی به رونم کوبید که تا یه هفته درد میکرد.خلاصه بعد چند دقیقه تلنبه زدن دردش تمام شد که نمیدونم چرا ابمو ریختم تو کونشو اونم اتیشی شده بود که هرچی فحش تو جهان بود بارم کرد بعدش من رفتم شلوارمو کشیدم بالا و رفتم تا لباسامو ت رختکن عوض کنم که بعد از چند دقیقه م با حرس اومد نگام کرد و چون بچه ها اونجا بودن حرفی بهم نمیزد.
از اون موقع تا حالا بد جور باهام عیاق شده.ایشالا همچین کونایی قسمت شما هم بشه?
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید