این داستان تقدیم به شما
سلام آرش هستم از کرج قد ۱۶۸ وزن ۶۴ تپلم و سفید
من یه پسر دایی داشتم از خودم یکسال و دو ماه بزرگتر بود. یادمه اولین بار که ۱۳ سالم بود اون توضیح داد بهم درباره سکس و کردن و دادن
با اصرار زیاد بالاخره موفق شد منو راضی کنه که پیش هم لخت شیم و کیر همو بگیریم و کون همو بمالیم
من یه پسر دول موشی بودم ولی اون کیرش متوسط بود که من از دیدنش و خوش فرمیش خیلی خوشم اومد یواش یواش راضیم کرد لاپایی با هم حال کنیم همیشه اول اون میکرد بعد من
بعد دو سه ماه یواش یواش چون اون آبش میومد اول که اون میکرد آبش که میومد میگفت کمرم درد گرفته آبت بیاد میفهمی خیلی دفعه ها میشد که اون می کرد بعد بهم نمیداد تا اینکه جوری شد منو میکرد ابش میومد شلوارشو می پوشید منم عادت کرده بودم
این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه دیگه فقط اون میکرد منو و من با تمام وجود ازین که زیرش هستم لذت میبردم یه روز بهم گفت واسم بخور اول فکر میکردم چندشم بشه ولی وقتی سر کیر خوش فرمش رو گذاشتم دهنم بنظر خوشمزه ترین چیزی بود که خوردم
تقریبا از اولین لاپایی تا اینکه راضیم کنه بکنه تو کونم ۲ سال گذشت
اولین بار خیلی درد داشتم ولی از دفعه های بعدی خیلی لذت میبردم زیر کیرش
من با یه حس کاملا مردونه متولد شدم و این حس واقعا فقط بخاطر اینکه اون هی ازم کون میخواست تو من بوجود اومد که حس بی نظیریه
زن داییم یه زن خیلی سکسی بود سینه های درشت و کون درشت شکم خیلی کم شورت های خیلی سکسی ای داشت
اولین باری که گفت بیا لباس مامانمو بپوش وقتی پوشیدم انگار دنیارو دادن بهم و این روند باعث کونی شدن من شد
دیگه تا ۲۱ سالگی من و ۲۲ سالگی اون که دانشگاه تبریز قبول شد برای فوق لیسانس این قضیه ادامه داشت و رفت تبریز با یه دختره دوست شد و ازدواج کردن بعدا
بچه ها این داستان کاملا واقعیه
میدونم جذاب ننوشتم
فقط خواستم داستان واقعی کونی شدنمو بگم
نوشته: آرش کونی مونی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید