این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان.
این خاطره چندماه پیش من و خانومم از سفر به کربلاست.
اسم من محمد 56 ساله و کارمند بازنشسته اداره و اسم خانمم زهره 48 ساله و حشری داغ با قدی 175 و سینه ای سایز 85 و کون طاقچه ای گنده که دل هر مردی رو میبره.با این حال هم من هم زنم از مریدان و عاشقان امام حسین هستیم و همسرم همیشه آرزو داشت زیر کیر یک مرد عرب از اهالی کربلا بخوابه تا فیضی را که بیبی شهربانو از کیر مبارک حضرت امام حسین برد نصیبش بشه. منهم بیمیل نبودم که برای بعد از مرگم در آن دنیا ازشفاعت سید و سالار شهیدان که به شدت به کسهای تر و تمیز ایرانی علاقه داشت نصیبی داشته باشم و در این راه چه عرض ارادتی بهتر از تقدیم کس زنم به محضر آن بزرگوار و پیروان کیر کلفت آن حضرت در کربلای معلا…بگذریم
خلاصه ما از ایران که حرکت کردیم همش افراد مختلفی که باهامون همسفر بودن به زنم نگاه های بدی داشتند که حتی یه بار راننده کاروان موقع پیاده شدن مسافرها کون زهره رو انگشت کرد که زهره بعدا بهم گفت.
و بالاخره رسیدیم به مقصد و هتلی که برامون گرفته بودند. تا رفتیم توی اتاق خانومم ازم سکس خواست که گفتم خیلی خسته ام و اونم قسم خورد که هرجور شده تا امشب برای خودش کیر عربی جور میکنه. البته برای من عادی بود و چون من مریضم و از قوای جنسی افتادم اجازه بهش دادم که هروقت نیاز بود با دوست پسراش توی شهرمون سکس کنه.
خلاصه یه تیپ خفن زد و ماهم کاروان رو پیچوندیم و رفتیم بازار که دور بزنیم.
میخواستیم برای نوه ام عروسک بگیریم که رفتیم توی یه عروسک فروشی بزرگ. صاحب اونجا تا خانوم منو با اون هیکل و آرایش دید شروع کرد به فارسی حرف زدن و کلی مارو تحویل گرفت و تخفیف خوبی بهمون داد و درپایان کارتش هم به خانومم داد و یه چیزی بهش گفت که هردوتا خندیدند. وقتی اومدیم بیرون بهش گفتم این مرتیکه چی گفت خندیدی؟ گفت: این شماره منه و امشب تنهام. بیا پیشم و ما عرب ها مهمان نواز خوبی هستیم.
خلاصه شب شد و دیدم زنم داره تلفنی حرف میزنه و آدرس هتل رو میده. گفتم داستان چیه زهره؟؟؟ واقعا میخوای بری؟ گفت آره. کیرشو ندیدی چ گنده و خوردنی بود!؟ گفتم نه ولی برو ببین امشب جرررت میده که نتونی یه هفته راه بری. اومد بوسم کرد و گفت منم همینو میخوام عشقم، تازه اش هم گفتم توام میای و شاهد سکس مونی.
گفتم نه… گفت چرا میای. خلاصه منم آماده شدم و راس ساعت یه ماشین شاسی بلند اومد دنبالمون و مارو برد به چندتا خیابون اون طرف تر جلوی یه خونه که خونه عبدا..ه اونجا بود و مارو برد داخل و شروع کرد به فارسی حرف زدن که من زنهای ایرانی زیادی رو اینجا مهمون خودم کردم و این حرفا شما اینجا راحت باشین بامن تا اینکه وارد اتاق پذیرایی شدیم و با اولین چشمک زنم رفت پیشش نشست و بوسش کرد و گفت شوهرم درجریان برنامه امشب هست و وقتی عبدا..ه کیرش رو درآورد چشم من و خانومم چهارتا شد. یه کیر گنده 25 سانتی و سیاه و کلفت که موقع ساک زدن فقط کلاهکش توی دهن زهره جا شد.
خلاصه جلوی چشم من زنم رو لخت کرد و بایه فشار و جیغ بلند زهره کیر رو توی کسش جا داد. انقدر که خانومم خوب داد میزد که منم حشری شدم و شروع کردم به جق زدن. خانومم گفت محمد گوه خوردم. دارم پاره میشم. توروخدا بهش بگو یه کم استراحت بده. ولی عبدله گوشش بدهکار نبود و مثل وحشی ها تلمبه میزد و کون زنم رو انگشت میکرد تا اینکه کیرش رو درآورد وبه زهره گفت بخورش جنده خانم که قرار کونت پاره بشه… تا اینو گفت زنم زد زیر گریه که من تاحالا کون ندادم و پاره میشم ولی اون حشری شد بود و به هر صورتی بود زنم رو خوابوند و کیرش رو به زور کرد توی کونش. زنم چنان جیغی زد که من آبم اومد و دورغ چرا داشتم از گاییده شدن و گریه کردن زنم لذت میبرم که عبدا..ه بعد از چندتا کمر محکم روی زنم آروم گرفت و متوجه شدم که ارضا شده. ولی گریه خانومم قطع نمیشد، خب حقم داشت ولی عبدا..ه کیرش رو بیرون کشید دیدم سوراخ زنم اندازه دهنش باز شده و ازش داره خون میاد…
عبد..له که میخندید و داشت لباسشو میپوشید یه دسته دلار نو باز کرد و ریخت روی خانومم و گفت خسته نباشی جنده خانوم.
منم لباس خانومم رو پوشیدم و اشکاشو پاک کردم و همون ماشین مارو برگردوند هتل ولی خانومم انگار فلج شده بود و راه نمیتونست بره که بعدا به همه گفتیم یه ماشینی زده بهش و فرار کرده.
خلاصه دو روز طول کشید تا خانومم تونست راه بره و بعد اون داستان که برگشتیم ایران دیگه به هیچکس نمیداد و به سکس های ماهی یه بار من قانع بود.
تمام شد ولی یادتون باشه که خسیس نباشین و زنهاتونو بدین این پسرای مجرد بدبخت که توان زن گرفتن ندارن بکنن. بخدا ثواب داره
نوشته: محمد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید