این داستان تقدیم به شما
من و همسرم حدود 3 سال میشه ازدواج کردیم اسم زنم کیمیاست،قدش 160 وزن63 هیکل سکسی فوق العاده ای داره با یه کون خوش فرم و تپل و سفید.کونش جوریه که حتی وقتی لباس سکسی هم نمیپوشه کونش تو چشمه و همه نگاش میکنن چون خیلی قمبله.من همیشه دوس داشتم همه نگاش کنن ولی دوس نداشتم لباس لختی بپوشه تا اینکه هفته پیش یه عروسی داشتیم و به اصرار خودش واسه اخر شب یه دامن کوتاه پوشید با یه تیشرت.دامنش جوری بود که قوس کونش قشنگ معلوم بود.اخر شب که رفتیم باغ پسرا وقتی دیدنش چشماشون گرد شده بود و تابلو بود کیرشون سیخ شده بود واسه این کون سفید و قلمبه.من اهل رقص نیستم واسه همین زنم تنها رفته بود بین جمعیت میرقصید و حال میکرد منم یه گوشه نشسته بودم هیچکی منو نمیدید.
دیدم یه پسر رفت کنار زنم و شروع کرد کنارش رقصیدن همون موقع برقا یه چند دقیقه قطع شد .من رفتم نزدیکتر دیدم زنم داره کون قر میده و پسر حسابی چسبیده بهش و داره خودشو میماله به کونش،چون تاریک بود کسی متوجه نشد ولی یه لحظه دیدم کیر پسر جوری سیخ شده که تابلو دیده میشه.زنمم که تو حال رقص بود ولی معلوم بود بدش نمیاد یکی کون گندشو بماله واسش.بعد از چند دقیقه دیدم پسر اومد بیرون باغ منو نمیشناخت چون از فامیلای داماد بود،بهش گفتم خسته نشدی رقصیدی حال داد:؟
گفت نه بابا یه زنه اون وسط بود اینقدر مالیدمش و کیرمو گذاشتم لاپاش که ابم اومد.گفتم کی بود دیدم داره زنمو نشون میده.گفتم چطور بود،گفت تا حالا همچین کونی نمالیده بودم خیلی نرم و سفید بود خودشم پایه بود.گفتم از کجا فهمیدی،؟گفت وقتی از پشت بهش چسبیده بودم خودشو بیشتر قمبل کرد و گفت بزار لای کونم،منم یکم زیپ شلوارمو کشیدم پایین و لا کونش گذاشتم.گفتم حال کردین پس،گفت اره فقط اگه شمارشو گیر بیارم تمومه،گفتم گیر میارم برات.ازم پرسید شما کی هستی و گفتم دیگه فامیل شدیم همین روزا بیشتر آشنا میشیم …
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید