این داستان تقدیم به شما
من سعید هستم و ۲۱ سالمه. داستانی که می خوام تعریف کنم درباره خودم و خواهر ۱۷ سالم ساراست. اول از همه بذارید درباره سارا بهتون بگم، اون چهره متوسط و نسبتا خوبی داره اما هیکلش واقعا خوبه و با توجه به اینکه نوجوانه هنوز کون و ممه های بزرگی نداره، با این وجود هیکلش خیلی سکسیه و هر کسی رو جذب می کنه. ضمنا پوست سفیدی هم داره. اون کلا دختر حشری ایه و خیلی به موارد سکسی علاقه داره ولی میدونم که دوست پسر نداره شاید چون ما توی یه شهر کوچیک زندگی می کنیم و اینکه هنوز ستش کمه. یادمه وقتی کوچیک بود بعضی اوقات توی اتاقش می دیدمش که داره خودارضایی می کنه ولی از وقتی بزرگتر شد دیگه بیشتر مراقبه و من ندیدم. موارد زیادی از حشری بودنش هست که میتونم بگم که خب اینجا وقت نمیشه.
اما اگه بخوام درباره خودم بگم قدم ۱۸۶ و وزنم ۹۰ عه و چهره خوبی دارم. راستش همیشه کشش جنسی رو توی سارا نسبت به خودم حس کردم. منم خودم همیشه به موضوع سکس با خواهر علاقه داشتم ولی هیچوقت دلم نمی خواست با سارا سکس کنم چون به نظرم کار درستی نبود.
دانلود این داستان
روابط من و سارا از کوچیکی خیلی خیلی صمیمی بود و ما همیشه همدیگرو دوست داشتیم و شاید روزی ده ها بار همدیگرو بغل و بوس می کردیم ولی از همون کوچیکی من کم کم رفتار های سکسی رو توی سارا حس می کردم و شاید درست می بود که با بزرگتر شدنمون این روابط کمتر بشه ولش شاید همون علاقه من به رابطه با خواهر باعث شد من این روابط رو به همین گرمی ادامه بدم.
بگذریم و بریم سراغ داستان اصلی…
اوایل تابستون امسال بود که داشتم توی اتاقم یه فیلم می دیدم. دقیقا سر یکی از صحنه های سکسی فیلم که حسابی حشریم کرده بود و کیرم راست شده بود سارا در زد که بیاد تو. من سریع صحنه رو رد کردم و گفتم بیاد تو. اونم کار خاصی باهام نداشت، حوصلش سر رفته بود، اومده بود باهام صحبت کنه. اومد تو و طبق معمول چند تا بوسم کرد و بعد نشست روی پام. یه خورده جا خوردم چون معمولا وقتی کوچیک بود روی پام میشست .یکم که صحبت کرد جا به جا شد و دقیقا کونشو گذاشت روی کیرم که شقِ شق بود. کونش واقعا نرم بود، نرم تر از اونچه که فکرش رو بکنید. حس می کردم کیرم توی کونش غرق شده. فک می کنم اون روز حشری شده بود و این کار رو از قصد کرد چون هی کونشو تکون می داد که من بیشتر تحریک شم. منم خوشم اومده بود و می خواستم ببینم چی قراره بشه. یکم که گذشت کیرم بدجوری شق شده بود خواست یکم جا به جاش کنم که به طرز بدی کیرم خورد به کونش، طوری که کاملا متوجه شد. همینطور که برگشت ببینه چی شده یه دفعه کیر من که مثل تیر آهن از زیر شلوار راست شده بود رو دید و گفت:”این چیه؟”. من فقط همینطور نگاش می کردم. خودش بلافاصله گفت:”ای شیطون کیرتو به کون من میمالیدی ها!”. من خواستم قضیه رو جمع کنم با اعتراض بهش گفتم:”خب سارا تقصیر خودته وقتی میای اینجوری می شینی روش باهاش…” که وسط حرفم پرید و گفت:”باشه بابا مگه من اعتراضی کردم. اصلا از نظر من مشکلی نداره!” اینو که گفت کاملا جا خوردم. بعدش همینطور که من روی صندلی نشسته بودم جلوم زانو زد و دستشو گذاشت روی کیرم و شروع کرد به مالیدنش. بهش گفتم :”سارا داری چی کار می کنی؟”. گفت ببین از نظر من هیچ مشکلی واسه رابطه بین خواهر و برادر نیست، چرا وقتی آدم برادر به این خوبی داره بره سراغ غریبه!”. اینو گفت و خواست که شلوارمو دربیاره که سرش داد زدم و گفتم که بره از اتاق بیرون. اولش جدی نگرفت ولی وقتی دوباره سرش داد زدم بلند شد و با عصبانیت گفت :”پس من میرم و اون بیرن به هر بی پدر و مادری که تونستم می دم ولی امشب رو یادت باشه که به خاطر تو بود”. بعدش درو محکم بست و رفت.
اتفاق های اون شب خیلی عجیب بود. تا چند روز روابطمون به شدت سرد بود. البته من از اتفاق اون شب بدم نیومده بود ولی علت رفتار اون شبم این بود که نمی خواستم توی عمل انجام شده قرار بگیرم، در واقع مطمئن نبودم. ولی بعدش خیلی پشیمون شدم که چرا این موقعیت رو از دست دادم. البته اونشب وقت خوبی هم نبود چون مامان و بابام هم خونه بودن و نمی شد کاری کرد. از این قضیه چند روز گذشت و من فکر کردم که سارا دیگه کلا بی خیال من شده. یه روز بعد از ظهر که بابام سر کار بود و مامانمم رفته بود بیرون سارا توی اتاقش بود و من رفتم حموم. وقتی از حموم اومدم رفتم توی اتاقم، تقریبا یک دقیقه بعد یک دفعه سارا با یه شورت و سوتین مشکی که خیلی به رنگ سفید پوستش میومد بدون در زدن وارد اتاق شد. وقتی اومد تو من هیچ لباسی تنم نبود و داشتم با حوله سرم رو خشک می کردم که تا اونو دیدم بلافاصله حوله رو جلوی کیرم که در کوچکترین حالت ممکن بود گرفتم! سارا با طعنه بهم گفت:”قربون دودول کوچولوی داداش جونم بشم من!”. من که حسابی بهم برخورده بود گفتم:”اگه راست شدشو ببینی از حال میری!”. سارا گفت:”خب پس بذار راستش کنم ببینیم کی راست میگه!”. با وجود اینکه توی این چند روز همش تو فکر کردنش بودم ولی بازم دلم راضی نمیشد خواهرمو بکنم. بهش گفتم :” سارا دست از این مسخره بازیات بردار، همین حالا گمشو بیرون!”. بدون اینکه حرفی بزنه رفت سمت دیگه اتاق و با عشوه تمام شورت و سوتینشو درآورد، نمی خوام اغراق کنم ولی اون جزء معدود دخترای لختیه که بدون شرت و سوتین قشنگ تره. دیگه دست و پاهام سست شده بود. همینطور که میومد سمتم گفت:”آخه چرا مقاومت می کنی؟ من دوستت دارم دیوونه!” دیگه خون به مغزم نمی رسید. وقتی رسید بهم دستامو گرفت و گذاشت روی سینه هاش، من دیگه کنترلمو از دست دادم و ازش لب گرفتم. ازش لب می گرفتم و سینه هاشو می خوردم. سینه هاش کوچیک ولی خوردنی بود. همینطور که سینه هاشو می خوردم خودشم کصشو میمالید و کم کم صدای آهش داشت در میومد که دیوونه کننده بود. بعدش منو برد سمت تخت و انداختم روی تخت و شروع کرد به ساک زدن. راستش اولش دندون میزد چون تجربه اولمون بود ولی زود راه افتاد. اون خیلی حشری بود و نمی دونست با کیرم چیکار کنه از بس که خوشحال بود تند تند ساک میزد و می خندید و سعی می کرد از حرف های پورن استار های خارجی استفاده کنه. در واقع ساک زدن بیشتر واسه اون لذت بخش بود. بعدش که حسابی ساک زد بهش گفتم حالا وقتشه که بکنمش و گفتم که قمبل کنه ولی اون به پشت خوابید و پاهاشو باز کرد که از کص بکنمش. پاک گیج شده بودم. بهش گفتم :”مگه تو پرده نداری؟”. با خنده گفت :”چرا دارم!”. بهش گفتم :” خب پس یعنی چی؟ می خوای پردتو بزنم؟!”. بازم با یه خنده شیطنت آمیز گفت :”آره دیگه، چقد معطلش می کنی. فقط من پردمو دادم تو بزنی که دردم نیاد ها. خودت هوامو داشته باش داداش جون”. دوباره بهش گفتم :” پس مطمئنِ مطمئنی دیگه؟”. گفت :”آره بابا بکن توش!”.
من واقعا هیجان داشتم. نمیدونید کصش چقدر قشنگ بود. انگار نقاشی بود. تمیز و بدون کوچکترین تیکه اضافی. به معنای واقعی کلمه کلوچه ای و صورتی. واقعا کص قشنگی داشت. من قبلا چند تا فیلم زدن پرده دختر توی اینترنت دیده بودم واسه همین با اعتماد به نفس رفتم سراغش. اول حسابی کصشو لیسیدم. با وجود اینکه یه خورده بوی بدی می داد ولی وسط سکس همون بو هم حس سکسی و قشنگی به آدم میده. دیگه صدای ناله هاش اتاقو گرفته بود و ترشحات کصش داشت زیاد می شد. بعد یه خورده کیرمو دادم دهنش که ساک بزنه و بعد روش دراز کشیدم و شروع کردم به مالیدم آروم کیرم روی کصش و هر از گاهی یه ذره کیرمو می بردم تو ولی نه تا ته. خیلی می ترسید. همش به پشتم و پتو چنگ می زد و نفس نفس می زد. بعد خواستم حواسشو پرت کنم و یه چیزی ازش پرسیدم و تا اومد جواب بده کیرمو تا ته فرو کردم. یادمه آه خیلی بلندی کشید و به پشتم یه چنگی انداخت که زخم شد. بعد تا چند ثانیه کیرم همینطور تو بود تا آروم شه و ازش لب می گرفتم و اونم یکم به خودش می پیچید. بعد که آروم شد کم کم کیرمو جلو عقب کردم و براش تلمبه زدم. کصش خیلی تنگ و البته گرم بود و درد میکشید. یه کم که تلمبه زدم کیرمو در آوردم، خون نسبتا زیادی اومده بود. رفتیم تو حموم خودمون رو شستیم و برگشتیم توی اتاق. من بهش گفتم که میتونیم سکس رو به بعد موکول کنیم ولی همونطور که گفتم این دختر خیلی حشری بود و ول کن نبود و رفتیم روی کار! شروع کردم به تلمبه زدن ، اونم یه دستش روی کصش بود یه دستش روی ممش و با صدا بلند آه می کشید و می گفت :”آره سعید، عاشق کیرتم، بکن منو، جرم بده، آه، آه، …، چه حالی می ده دادن، چه حالی می ده پرده نداشتن، کیرتو تا ته بکن توم، کصمو پاره کن، آه، آه، …”. مدام از اینجور حرفها میزد و آه و ناله می کرد و به من و پتو پنجه می کشید. معلوم بود مدت زیادیه که منتظر همچین روزیه و یه جورایی سکس و دادن واسش عقده شده. خلاصه منم واسش کم نذاشتمو تا جایی که جا داشت کیرمو تو کصش فرو کردم. تو همین حال و احوال بودیم که دیدم داره کم کم به ارگاسم میرسه منم تلمبه زدنو بیشتر کردم. دیگه کم کم داشت داد میزد که به ارگاسم رسید. فکر کنم ارگاسمش خیلی لذت بخش بود، حداقل ظاهرش که اینو می رسوند. وقتی به ارگاسم رسید تمام بدنش منقبض شد و مثل مار روی تخت تکون می خورد. موقع ارگاسم من کیرمو در آوردم و در حالی که اون منو پس میزد با دستم کصشو با قدرت تمام مالوندم. فقط به خودش می پی چید و کمرش رو از روی تخت بلند می کرد و داد می زد و آه می کشید. همش انتظار داشتم یه چیزی از توی کصش بریزه بیرون. بعد ارگاسم هم تا چند ثانیه مثل جنازه روی تخت بی حال افتاده بود و فقط می خندید و کیرمو با دستش می مالید. انگار مست شده بود! منم بعدش یه مقدار تلمبه زدم که دیدم داره آبم میاد بهش که گفتم اونم با اشتیاق تمام گفت بریز رو صورتم منم کیرمو درآوردم که آبمو بپاشم روی صورتش ولی خب خیلی آبم نیومد، شاید به خاطر تلمبه زدن زیاد و نگه داشتن آبم بود. در هر حال اولین سکس زندگی من و خواهرم سکس عجیب و خیلی خوبی بود که خب واسه رسیدن بهش خیلی تلاش کرد و خب بیشتر لذتش رو هم اون برد اما این تازه شروع رابطه من با خواهر حشریم بود که بعید میدونم حالا حالا ها ول کن من باشه! اینم یه عکس از سکس منو سارا جونم جنده کوچولوی خودم 🙂
نوشته: سعید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید