این داستان تقدیم به شما
این خاطره همین چند روز پیش تو مترو (تابستان 98 ) اتفاق افتاد…
من و خانومم به اسم مستعار پریسا 31 و 28 سالمونه و 1 سال نمیشه که ازدواج کردیم.
جفتمون هیکل نسبتا خوبی داریم. پرسا یه خوبی داره که لبای کسش تپله و از هم فاصله داره یه مقداری و خیلی خوش فرمه یعنی کلوچه ای که چاغ نیست و وقتی شلوار تنگ میپوشه یا ساپورت یه خورده که میکشه بالا میره لای لبای کسش و از رو لباس مشخص میشه البته حواس جفتمون همیشه هست
فانتزیمونم مالیده شدن پریسا توی مترو و اتوبوس بود
دعوت بودیم تولد دوستم تو تجریش و ماشینمو گذاشته بودم تعمیرگاه چون کولرش خراب بود. پریسا صبح وقت آرایشگاه گرفته بود و به خودش رسیده بود
من رسیدم خونه یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم و حاضر شدیم که با مترو بریم که هم تو ترافیک نمونیم هم راحت باشیم چون به ایستگاه مترو صادقیه نزدیکیم و میتونیم بشینیم راحت
حساسیت الکی روی لباساش ندارم ولی اونم ولنگ و واز نیست
یه ساپورت سفید پوشید با یه سارافون که تقریبا تا زیر شکمش بود. یه مانتو مشکی جلوباز گشاد هم پوشید و راه افتادیم با تاکسی رفتیم سمت مترو.
موقعی که نشستیم تو ماشین دیدم ساپورتش تا ساق پاش اومد بالا و پاهای سفیدش خیلی جذاب و سکسی بود. ساپورتشم روی روناش کش اومده بود و یه خورده سفیدی روناش مشخص بود. وقتی نشسته بود سارافونش روی کسشو نمیپوشوند و دیدم یه مقداری ساپورتش رفته لای لبای کسش و اونجا بود متوجه شدم شورتم پاش نیست معمولا وقتی ساپورت میپوشه شورت نمیپوشه چون هم من هم خودش از رد شورت روی ساپورت خوشمون نمیاد
در گوشش گفتم چرا اینطوری لباس پوشیدی گفتش که عزیزم سارافونم الان نشستم جمع میشه میره بالا وگرنه نگران نباش چیزی مشخص نیست و با دست کشید پایین سارافونشو و اوکی شد هرچند یه ذره که گذشت دوباره همون حالت اول شد البته حواسش نبود و تا میدید درست میکرد و تو تاکسی هم فقط ما دو تا عقب بودیم
خلاصه رسیدیم به مترو صادقیه و با هم رفتیم قطار اومد رفتیم گوشه شیشه کنار صندلی اون دری که باز نمیشه که راحت باشیم البته خیلی هم راحت بودنمون دووم نیاورد و ایستگاه طرشت دیگه اون کنار اون شیشه هه بود و منم جلوش نبودم کنارش بودم. کیپ تا کیپ آدم پر شد تو قطار و پریسا جاشو داد به یه پیر زنه که وسایلم داشت تا اون گوشه راحت باشه و رو به روی من وایساد و مشغول صحبت درباره مهمونا بودیم
یه کمی که گذشت چون دستم روی کمرش بود حس کردم یه چیزی کشیده شد روش یه کمی که دقت کردم دیدم یه پسر تقریبا 25-26 ساله پشتش وایساده و حس کردم دستشو یه وقتایی میکشه رو کون پریسا
حس خیلی عجیبی بود از یه طرفی برام جالب بود که پریسا هیچی به روی خودش نمیاره و البته توی صحبتم بیشتر داره گوش میده تا حرف بزنه و از طرفی حسی که خودم داشتم یه کمی خوشایند بود
اینو که دیدم منم صحبت رو قطع کردم و تو سکوت یه مقداری رفتیم. خودمو زدم به حواس پرتی چون حس جالبی بود و یه مقداری جابجا شدم که دید بهتری داشته باشم
پسره دستشو چند ثانیه گذاشت روی لپ کون پریسا و یه مالش کوچیک داد
نفهمیدم چطوری مانتوی پریسا از پشت یه مقداری جمع شده بود بالا ولی دیدم دست پسره زیر لپای کون پریساس دیگه دید نداشتم ببینم چه خبره ولی منقبض شدن کون پریسا رو میفهمیدم
همینطوری داشت با کونش ور میرفت تا اینکه دیدم دو تا انگشتاش یه لحظه از لای پای پریسا اومد جلو
بله داشت کسشو راحت میمالوند
یه حس شهوت عجیبی داشتم. یه کس با لبای تپل و فاصله دار که ساپورت رفته لاش و کاملا بدون شورت قابل حس کردنه حتی چوچولش چون حشری میشه تپل تر میشه یه کم
میدونستم اگه چوچول پریسا رو پیدا کنه در عرض 5 دقیقه میتونه ارضاش کنه
یه لحظه دیدم پریسا چشماش خمار شده و هیچی هم نمیگه و قلبش تند داره میزنه
دو تا انگشت پسره به یه انگشت تبدیل شده بود و کاملا لای کسشو میمالوند
چوچول پریسا بالای کسشه اونم انگشتشو داشت میاورد بالاتر و نوک انگشتشو میمالوند رو چوچولش
پریسا یه مقداری به من نزدیک تر شد و پسره یه لحظه پشماش ریخت قشنگ تابلو بود ولی من دیگه دید نداشتم به کس پریسا ولی خیلی زود به بهانه هوا نبودن برگشت و پشتشو کرد به من و کامل تکیه داد بهم
من خودمو کلا زدم به ندیدن و حواس پرتی و رفتم تو گوشیم ولی زیر چشمی حواسم بود
یه کمی که گذشت دیدم مانتوی پریسا حایل شده و پسره از جلو چسبیده به پریسا
پریسا هیچی هم نمیگفت و اونم سرش تو گوشیش بود
متوجه شدم سارافون پریسا اومده یه مقداری بالا و وقتی ساپورتشو کشید بالا متوجه شدم نه تنها چیزی نمیگه بلکه خیلی حالش بده و داره همکاری میکنه چون بالا کشیدن ساپورت یعنی نشون دادن کسش از روی ساپورت
یه کمی فکر کنم داشت با کس پریسا همینطوری بازی میکرد که دیدم پسره از مانتو استفاده کرده که کیرش دیده نشه و دراورده کیرشو و داره میماله رو بین لبای کسش از رو ساپورت
جلو عقب رفتن کیر پسره رو لای لبای کس پریسا متوجه میشدم البته خیلی آروم بود ولی چون پریسا چسبیده بود بهم میفهمیدم
یه 2-3 دقیقه ای پسره همینطوری با پریسا حال کرد
قلبم داشت وایمیستاد.
لای لبای کسش داشت کیرشو میمالید
یه ایستگاه مونده بود که پریسا خودشو مرتب کرد و برگشت به سمت خودم و دیدم یه خورده ساپورت پریسا خیس بودکه البته سریع سارافونو کشیده بود روش ولی باز یه کمی معلوم بود از بالا
پریسا چشماش خیلی خسته و بی جون بود و مشخص بود که ارضا شده بود
درباره این موضوع حرفی نزدیم و اصلا به روی هم نیاوردیم
هیچوقت فکر نمیکردم همچین چیزایی واقعیت داشته باشه تا با چشم خودم دیدم.
نوشته: ناشناس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید