این داستان تقدیم به شما
سلام این داستان بر میگرده به دوران نوجوانی من که کلاس دوم راهنمایی بودم یک پسر سفید بی مو یکم تپل با یک کون قلمبه با یکی از پسر عموهام یه چند باری با هم سکس کرده بودیم اما نه کامل و تو حموم با خودم ور میرفتم اما سکس کامل نداشتم تا اون موقع .
یک رو جمعه که رفته بودم سینما یکی از آشنا ها رو دم در سینما دیدم که حدودا ۳۵ الی ۴۰ سالش می شد با هم احوالپرسی کردیم و بعد من رفتم بلیط گرفتم رفتم داخل سینما هنوز فیلم شروع نشده بود که دیدم اونم اومد و تو سالن کنار من نشست شروع کرد صحبت کردن منم اصلا تو باغ نبودم بین دو سانس فیلم رفت برام کلی پفک و اینجور چیزها خرید خلاصه فیلم که تموم شد باهم از سینما اومدیم بیرون راستی تو سینما در مورد فیلمهای قدیمی ایرانی صحبت میکرد منم خیلی علاقه داشتم میگفتم تو راه بگشت گفت کلی عکس از بازیگرهای قدیمی سینمای ایران داره اگه دوست داشته باشم میتونه بهم نشون بده منم ساده گفتم خیلی دوست دارم اصلا فکرش هم نمیکردم یک مرد با اون سن بخواد کارم رو بسازه گفت پس برم خونشون راه افتادیم در خونشون که رسیدیم تعارف کرد رفتم داخل از پله رفتیم بالا طبقه دوم وارد اتاق که شدم دیدم رختخوابش هم هنوز وسط اتاق پهنه مثل خونه مجردی بود گفت بشین و خودش رفت اتاق بغل منم بیخبر نشستم وقتی برگشت با لباس زیر بود مستقیم اومد نشست کنار و بی مقدمه دستش رو گذاشت رو ران پای من و دست منم گرفت گذاشت رو کیرش منم خشکم زده بود سرد شده بودم و نمیتونستم حرکتی بکنم شروع کرد بوسیدن من و قربون صدقم میرفت منم هیچ حرفی نمیتونستم بزنم انگار لال شده بودم من رو بلند کرد و شروع کرد لباسهام رو درآوردم و لخت لختم کرد و خودش هم با شورت شد و من رو به پهلو خوابوند رو رختخواب و خودش هم از پشت چسبوند بهم و کیرش رو گذاشت لای پام
منم بغض گلوم رو گرقته بود پتو رو زد کنار و از پشت کیر من رو که خیلی کوچولو بود گرفت خندید بهم گفت این چیه دیگه و دستم رو گرفت برد پشتم شورتش رو در آورد و کیرش رو داد دستم یک کیر کوتاه اما خیلی کلفت بود بعد من رو خوابوند رو شکم و یک بالش گذاشت زیر شکمم من پشتم رو نمیدیدم صداش رو شنیدم که یک تف گنده انداخت رو کیرش و یهو کیرش رو مالوند لای کونم هی میگفت یه لاپایی میزنم و تموم میشه داشت بهم دلداری میداد خوب که سوراخم رو خیس کرد یهویی سر کیرش رو فرستاد داخل از درد به خودم پیچیدم گفتم آخخخ و زدم زیر گریه ولی اون ول نکرد و گفت الان تموم میشه به کارش ادامه داد و هی بیشتر داخل میکرد من با اینکه قبلا با خودم زیاد ور رفته بودم انا این خیلی درد داشت و اصلا لذتی توش نبود بعد از یک دقیقه یهو کیرش رو کشید بیرون برگشتم نگاه کردم دیدم بله آبش اومده و داره با شورت خودش پاک میکنه کون منم با شورتش پاک کرد و لباسهام رو پوشوند چند تا عکس بازیگری قدیمی بهم داد و گفت برم باورتون نمیشه راه میرفتم کونم میسوخت و درد میکرد.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید