این داستان تقدیم به شما
سلام.این داستان اولین سکس من هست.۱۷یا۱۸سال داشتم وغرق شهوت…یه خاله دارم معلم ورزش وخیلی خوش هیکل والبته حشری وخوشگذرون.تا حالا هم ازدواج نکرده.من اکثر اوقات مخصوصا تعطیلات تایستون خونشون بودم.همیشه عادت داشت صبح با آهنگ عربی توجاهاش لخت میشد ویخورده هیکل لختش رو به بهاته ورزش تکنون میداد وبعد پامیشد.یه بار که من خوابیده بودم کسی هم نبود تا دیدمن پاشدم سینه هاشو تکون داد گفت اینم براتو.یه عادت دیگه هم داشت شبها موقع خواب میرفت تو پذبرایی ازسینه تا مچ پاشو با کرم نیوا ماساژ میدادمنم یواشکی از پشت مبل یا سوراخ کلید میدیدم.وقتی متوجه شد من چه دقتی به هیکلش دارم جلو من سوتین وشورت نمیپوشید ووقتی دامنش میرفت بالا یا یقه پیراهتش باز میشد محشری بود.یه بار که رفته بود زیرزمین حموم من یواشکی رفتم پشت وسایل قایم شدم اونم با یه آهنگ قشنگ لخت شد رفت توحموم منم رفتم پشت درگوش میکردم نمیدونم جرا آه میکشید یه دفعه صدای پا اومد من هول شدموترسیدم اوفتادم توحموم یه خاله دیگم بود.دقیقا افتادم تو بغلش اومده بود بهش کیسه بکشه ردش کرد و وقتی مطمئن شد رفته یه دونه زد پس کل من گفت زود برو تا کسی نیمده گندش دربیاد.یه بار که دسته جمعی رفته بودیم تهران پارک لاله سیزده بدر تو شلوغی جمعیت من پشت سر خاله باسن و پهلوشو لمس کردم اینکارا بیشتر داغم میکرد.تا اینکه یه بار تنگ غروب زنگ زد گفت برا کار انتقالی میخواد بره تهران که فردا اول وقت بره آموزش پرورش.تازه یه خونه تهران گرفته بودند.خونه ای که در دوران خاله های من شد مرکز صفا سیتی.خلاصه من هم مثلا باهاش رفتنم که تنها نباشه.مادرش گفته بود تنها نرو اونم گفت باشه حامد که تعطیل شده میبرم.با اتوبوس تا تهران ۴/ ۵ساعت بود که من خوابیدم یه دفعه دیدیم سر گذشتم رو سینه هاش شیطتنتم گل کرد.یواش دستم روبردم لای پاش شروع کردم به نوازش اونم پتو روانداخت که معلوم نباشه. رسیدیم تهران با ماشین دربست رفتیم خوشبختانه کسی نبود زمستون بود. رفتیم زیر کرسی ازخستکی خوابمون برد.نصف شب پاشدم برم دستشویی تو تاریکی دیدم کیرم بشدت شق کرده اومدم برم تو تاریکی افتادم رو خاله نگو مثل عادت همیشه لخت شده بود و خوابیده بود که منم با کیر شق افتادم روش
یه دفعه از جا پرید اول هول شد وقتی خوابش پرید ودست زد به کیر شق شده من گوشمو کشید گفت ای شیطون چی میخوای من که ناخودآگاه ترسیده بودم گفتم هیچی به جون خاله به هیشکی هیچی نمیگم.با یه حالت لوندی گفت نبایدم بگی بعد آروم منو بلند کرد نشوند رو کرسی شروع کرد به ساک زدن اول آروم وبعد تندش کرد بعدش یه دفعه ول میکزد وپایین کیر منو فشار میداد و دوباره.من یواش نشستم تو بغلش و شروع کردم به لیسیدن پستون و گردنش اونم آروم خوابید و پاهاشو بلند کرد آب از کوسش سرازیر شده بود منم نامردی نکردم و کردم تودعمق کسش شروع کردم به تکون دادن بعد از یه ۲ دقیقه نشست رو کرسی لای باسنش رو باز کرد گفت یالا جرش بده گفتم چی رو گفت کون لامصب رو گذاشتم لای باسنش با دوسه تا حرکت رفت در عمق کون سفید ودنبه ای خاله جون تو همون حال که تکون میدادم گفتم خاله جون حرفه ای بودی خیر نداشتیم.من دوست داشتم تو کوسش بریزم مثل فیلمهای سکسی که دیده بودم.برش گردوندم افتادم روش وبا سرعت شروع کردم به تلمبه زدن ودوتای آه میکشیدیم.جیغ میزد ومیگفت کیر باید جوون باشه بکن خوشگله یه دفعه اینهو ماشه شلیک شدو آب من اومد خاله که به نفس نفس افتاده بود آروم عقب کشید وکیر من که در اومده بود شروع کرد به لیسیدن ومالبدن به گرون وپستونهاش.وقتی وا رفتم و کنارش ولو شدم.همونطوری که پستوتش رو میمالیدم گفتم یه دفعه حامله نشی گندش دربیاد گفت خیالت راحت رفتم بدون اینکه به کسیی بگم لولهامو بستم.اونجا بود کهدفهمیدم خاله جان چه تک پرون حرفه ای بود.تا اینکه رفت فرانسه حدود ۱۵ سالی فرانسه زندگی کرد. یه بار که میخواست بیاد ایران بمن زنگ زد گفت فردا بیا فرورگاه گفتم مگه آخر هفته نمیایی گفت به بقیه اینطوری گفتم میخوام یه دو روز کارهامو ردیف کنم به خونم برسم بعد دوربرم شلوغ میشه حوصله ندارم.رفتم رسوندمش آپارتمانش که دیگه مال خودش و مجردیش بود.گفت بیزحمت برو یه سری خرت وپرت مثل صابون وشامپو وایتکس این چیزا بگیر به خونه برسم
وقتی برگشتم و رفتم تو دیدم یه شلوارک تنگ پوشیده پایین پیرهنش گره زده بدون سوتین پستونش افتاده بود بیرون گفت بذار آشپزخونه وقتی برگشتم دیدم دولا شده مبل رو جابجا کنه رفتم بهش نزدیک شدم و خودمو چسبوندم به باسنش اونم بدش نیومد وگقت هنوز کیرت کلفته گفتم امتحانش کن.لباسشو در آورد خوابید رورراحتی بعد گفت نه دستش رو گذش لب راحتی باسن رو داد بالا گفت یالا بزن بعد گردنش رو گذاشت رو راحتی با دستاش لای باسنش روباز کرد منم که خریدها رو گذاشته بودم رو مبل کیر رو گذاشتم لای باسن دیدم خشک یاد آخرین تانگو درپاریس افتادم یه کره از تو کیسه خرید درآوردم خوب کوس و کونشو لیز و روون کردم.حسابی خاله رو سرویس کردم هرچی هم میکردم سیر نمیشد منو برد دم اوپن یه پاشو گذاشت لب اوپن به یه دستش هم سر وگوش منو گرفت مالیدن منم بخدمت کوسش رسیدم که آبم اومد.حالا هر یکی دوماهی زنگ میزنه به بهانه احوالپرسی منو میکشه رو کوسش میگه برا من همینقدر بسه دردسرش کمتره. هنوزم تو خونه لخت راه میره وتا ازکون نکنمش سیر نمیشه.
نوشته: مجلوق ابن مومن خراسانی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید