این داستان تقدیم به شما
پسری به نام امید .اولین باری که دیدم یه پسر یه پسر دیگه رو از کون می کنه یادمه تو پارک محله مون بود یه پسری به نام امید یادمه اون موقع پارک محلمون بیشترش خاکی بود گودال های نسبتا متوسط کنده بودن حالا برای چی نمی دونم دور اطرافشم بوته بلند خشک شده بود من بایکی از دوستام به نام مهدی تواون قسمت ها داشتیم رد می شدیم که صدای ناله شنیدیم نزدیک که شدیم دیدیم که بله امید زیره و پسری بنام محمد ملقب به محمد سیاه چون یه چشمش کبود سیاه مانند بود روش بوده تلمبه می زد این موضوع بر می گشت به دوران ده یازده سالگی .مدتها می گذشت این گل پسر تواین مدتها افراد بیشماری حالا به زور وبعضی ها با رضایت کردنش تا جای که به سن هجده سالگی رسیده اقا شد کون کن قهار به قول خودش تواین مدت منم که هیچ وقت تواین زمان نتونستم از کونش بهره ببرم درحسرش موندم .اما ازاین پسر بگم که واقع خیلی از پسرای مردم رو با کلک کرد حتی تحقیرشونم می کرد .از اونجای که افرادی که اونو قبلا کرده بودن هم بیشتریه از محل رفته بودن اقا اسمال خان دیگه حتی مدعی اینکه از قدیم هم کون کن بوده تا حالا نداده هم می شد حالا اصل ماجرا .مدتی بود که تو نخ این امید اسمال شده بودم اونم به خاطر فرم کونش بود همیشه از کونهای که حالت صندوق یا همون طاقچه ای رو دارن خوشم می یومد که این امید هم کونش این فرمی بود با اینکه لاغر بود .چندین بار بعد از دوستی با اون درکنار هم خوابیده بودیم که بارها از پشت نزدیک شده بودم اما به دلایلی نشد که کن اونو بکنم مدتی به حاطر مشکلم خونه مجردی گرفته بودم و تنها زندگی می کردم شب بود زنگ خونه به صدا درامد در رو باز کردم امید بود بعد سلام احوال پرسی با یه پسر جوان امد توخونه از قول خودش پسره چاقال بودو با یه دست به سرش می خوابید .بعد از کمی نشستن چون تک اتاق بود خونه پسررو لخت کرد خودشم لخت شد بدنش مو داشت اما کونش که دیدم سریع کیرم بلند شد به خاطرش کونش از اون پسر چاقال واقعا بهتر وسرتر بود از همه لحاظ
اون شب تا صبح اون پسرو رو ماکردیم دونفری من چند بارهم به شوخی دستی به کون امید اسمال زدم که چیزی نگفت گذشت تا بعد یک ماه باز صدا در امد باز امید بو ولی این بار تنها به قول خودش مشکل جا داشت چون هوا سرد شده بود و بارون هم می امد مادرش که اونم حالا داستان داره وبعدا می گم بیرونش کرده بود می گفت که حالشم مساعد نیست حالا راست ودروغش با خودش امد تو بعد از کمی صحبت کم کم خوابمون گرفت من جارو نزدیک هم پهن کردم انداختم و چراغ ها رو خاموش کردیم بعد از یک ربع دیدم در تاریکی که پشتش به منه کمی نزدیک شدم بهش تو دلم گفتم اگه امشب نکنمش دیگه بعیده بتونم جراتم رو بیشتر کردم چسبیدم بهش اینم بگم زورم از اون بااینکه هم سن و کمی از لحاظ جسته هیکلی من از اون پرتر بودم وسفت تر.در اون شرایط از خودش حرکتی نشون نداد شاید باورش براتون سخت باشه که تو چند ثانیه شلوارشو کشیدم پایین باشرتش البته من شلوار پام بود از پشت کیرم تو شلوار بود رو لای پاش گذاشتم با دستم سریع کیرشو گرفتم باهاش بازی کردم که کمی حال کنه سریع راست کرد گویا امید چاقال کون کن بیداربوده پسری که پرو به قول خودش بود اینم بگم عاشق کردن پسرهای پرو هستم که زیر کیرتن لاتیش می کنن اون زیر از گدشت خودشون می گن که چی بونند وچی شدن الان کون بودی چاقال تر شدین حالا .بگذریم بعد از کمی بازی سریع بایه دستم شلوارمو دراوردم وبااون دستم هنوز به بازی باکیرش مشغول بودم .بعد کیرم رو سریع گذاشتم لای پاش چشاشو باز کرد مثلا امد که بگه بی خبره چه اتفاقی افتاده گفت چیکار می کنی گفتم خفه چاقال بخواب وصیعت کن که باز قراره مثل قدیما کون بدی ولی این بار به من چه کونی ازت بکنم من چیزی نگفت کمی سرشو پایین اورد اخم کرد سریع تواون حالت گفتم به شیکم بخواب خوابید وای اون کون طاقچه ای جلوم بود اصلا نیاز نداره زیر شکمش بالشت بذاری کمی کرم که بغلم همیشه می زارم برای کف پام زدم به کیرم کمی هم زدم دم شوراخش که سریع برگشت گفت از سوراخ نه ازت می شم گفتم خفه چاقال خودم تا حالا قدیم ازت نمی شدی الان نوبت منه ازت می شی درسته خیلی وقته ندادی و فقط کردی بچه های مردم رو بذار باز حس کنی که بچه های مردم چی می کشیدن از دستت .
اینو گفتم بعد روش خوابیدم وکیرم رو گذاشتم دم سوراخش اخ جون گفتم بهش گفتم کم کم شل کن وبوش می کردم اونم الکی ادای ادمهای تنگ رو در می اورد هی خودشو تکون میداد که سرکیرم نره توش پاشو با پام باز تر کردم باز با لن بدی گفتم شل کن سریع بذار بره توش حالشو ببرم شل کرد کم کم وبه کندی باکلی اخ اوخ کلش رفت توش که بایه دستش محکم به سرش میزد من همون لحطه گفتم جون چه سوراخی کونی خوبه خیلی دادی وگرنه چیکار می کردی فیلم بازی بسته کونو بده قشنگ یادمه نیم ساعتی کردمش وقتی ابم امد توش خالی کردم بلند شدم رفتم خودمو شستم اونم شرتشو پوشید بعد که امد شلوار پاش کنه گفتم نمی خواد گفت چرا گفتم تا صبح خیلی مونده حالا حالا باید بدی چاقال خودم شدی حالا بعدش خودت میای یا به زور میارمت سرش پایین بودو گفت من کیرمم نیست گفتم خفه چاقال بدو سریع بیا داراز بکش .الان سال ها می گذره البته امید اسمال زرنگ تر شدها به دلایل مختلف می پیچونه مرا ولی هنوزم چاقال من می کنمش این چند روز پیشم توبازار سمت خونشون که الان اونجاستبد کردمش از سوراخ گریه کرد کمی ولی حقشه شاید تو جیران نباشید این پسر حرم زاده است هر چی بگم کمه اونا که تومحل ما هستن می دونن چی می گم واین پسر رو که یه بردار کوچکتر داره به نام امیر که اونم کونی بوده وحتی لقب ساکی داشته و می شناسنند داداشش الان ادم خفت می کنه چاقال البته انی نیست .اینم تقدیم می کنم به بچه محلامون که دل خوشی ازاین امید اسماعیلی نداشتند البته این داستان رو برای اولین باره نوشتم وتعریف کردم وبه کسی تاحالا نگفتم اونم الان گفتم به خاطر پرو بودن این پسر هست ولش کنن می گه همو کرده چاقال ولی زیر کیر من خوابیده خیلی .من بچه پایین شهرم بودم اونم یه چاقال تو همون محل بود الان بازاره.
فعلا تا داستانی از ماماننش که بیوه هست تعریف کنم
بای
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید