این داستان تقدیم به شما

سلام من گلرخ هستم 22 ساله با قد 181 و وزن 59
فاطمه هم اتاقیم هم 20 سالشه ، قدش تا روی شونه منه و بدن تو پر و خوبی داره ، موهاش رو شرابی رنگ کرده و همیشه از لنز سبز استفاده میکنه
خب یه روز جمعه تو خوابگاه بودیم که به خواست فاطمه که با دوستش آرمان تو بستنی فروشی قرار داشت از خوابگاه زدیم بیرون
با آرمان سه تایی یکم بستنی خوردیم و بعد رفتیم تو پارک و یخورده صحبت کردیم و آخر سر هم برگشتیم خوابگاه

شب فاطمه گفت که دارم با آرمان سکس چت میکنم اما اون هی میگه یه گروه بسازیم توام بیای که من چون از تیپ پسره و لوس بودنش بدم اومده بود مخالفت کردم اما به خواست فاطمه گوشی رو دادم بهش تا جای دوتامون باهاش چت کنه با دوتا گوشی
موقع خواب پیاما رو نشون داد که تو یه قسمتیش من و فاطمه داریم لز میکنیم و ارمان از پشت فاطی رو میگاد
خلاصه هی میخوندیم و هی میخندیدیم تا اینکه پسره از قمبل فاطمه عکس خواست ؛ من با شرت زیاد دیده بودمش و به شوخی همیشه انگشتش میکردم اما اینبار برای اولین بار کاملابشلوارشو داده بود پایین و رو تخت اتاق قمبل کرده بود تا من ازش عکس بگیرم

عکسا رو که گرفتم گیر داده بود توام کس و کونتو نشونم بده ولی من مخالف بودم تا اینکه گفت اگر نشون بدی کستو میبوسم منم با کمی ناز کردن قبول کردم و شرتمو دادم بغل تا یکم نگاش کنه بعد گفت که دلش نمیگیره کس اصلاح نشده بخوره
عوضش راضیم کرد تا برام ماساژ بده و منم قبول کردم و شروع کرد با انگشتاش با کسم ور میرفت

بعد گفت خب انقدر سرد نباش یکم ماچم کنه که من صورتشو میبوسیدم و کم کم ازش لب میگرفتم

بعد صدای جارو برقی اومد و ترسیدیم برای چک کردن نظافت در اتاقو بزنن و سریع لباسامون رو پوشیدیم
بعد از اینم فقط یکبار فرصت شد با هم باشیم
ببخشید زیاد آب و تاب ندادم که حال بیشتری کنید فقط خواستم اتفاقات اصلی رو بگم

در ضمن کل رابطه ما فقط نزدیک سه چهار دقیقه بود و اتفاقات بیشتری نیوفتاد .
بای
نوشته: گلرخ

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *