این داستان تقدیم به شما
داشتم او آئینه خودمو برانداز میکردم. ناصر با لباسی که برا بیرون رفتن اماده میشد اومد پشت سرم. خودشو چسبوند بهم یه دست محکم لای کونم کشید
_ عشقم .امشب نوبت اون کون خوشگلته!
با ناز سرمو برگردوندم
_ این گلدون خوشگل امشب کمپلت ماله توووو عزیزم.
از کون دادن زیاد خوشم نمیومد. قبل از ازدواجم .یکی دوبار به دوست پسرم کون داده بودم. وقتی که تو سایتا وماهواره دیدم که میگفتند سکس مقعدی ضرر داره و باعث از بین رفتن جداره و پرزهای کون میشه خیلی ملاحظه کردم بعد که با ناصر ازدواج کردم .دیدم ناصر خیلی کون دوس داره. با هم قرار گذاشتیم حدودا 45 روز یه بار بهش کون بدم.پریشب که به صورت داگی داشت تو کسم تلمبه میزد.با اه و شهوت گفت عسلم سکسه بعدیمون حتمان اون کونه خوشگلتم هست.
_ باشه گلم. همه وجودم ماله تووو
با اه ناله بهش اوکی دادم. نیروش بیشتر شد.محکم دو تا دست کوبید رو باسنم. نالم بلند شد.تلمبه هاشو تندتر کرد. دو تا محکمتر کوبید رو کونم. سوزش و سرخی رو باسنم حس کردم. کیرشو تا اخر کرد تو کسم. جداره های کسم درد و حالو با هم حس کرد. کیرشو در اورد .کشوندم لب تخت .خودش رفت پایینه تخت وایساد .کیرشو تنظیم کرد .دوباره هل داد تو کسم.تلمبه هاشو تند تر کرد دستش رو باسنم بود .به شدت می کوبید.اخ اوخو ناله هام بلند شد.تو اوج درد و لذت ارضا شدم.ناصر یکی دو دقیقه بازم میزد.کسه من کونه من عشقه من.نفسه من .اینارا میگفت و تمامه ابشو خالی کرد تو کسم..ساعت 11 بود .نیم ساعتی بود ناصر رفته بود.تو کاره خریدو فروشه ماشینایه خارجی بود.حدودای 9 شب برمیگشت.برنامه داشتم برم استخر .بعدشم برم پالادیوم.هم خرید کنم .هم یه ناهاری تو تراسش بخورم.صدایه اهنگه diamond ریحانا بلند شد.زنگه گوشیم بود .عاشقه ریحانام.کیانا بود .سلام عزیزم .یادی از ما کردی
_سلام لنا جون .خوبی
_مرسی .حالت خوبه.چه خبرا
_نزدیکه چهارراه پارک وی کار داشتم.بعدش اومدم.پمپ بنزینه ولنجک بنزین زدم گفتم حالا که اینجام یه زنگی بهت بزنم
_خوب کردی.اتفاقا خونم بیا پیشم.رویه ماهتو ببینم.
_نه مزاحم نمیشم
_مزاحم چیه.بیا خودتو لوس نکن.باشه گلم.نزدیکه تم.رسیدم بهت.کیانا دوسته دوره دبیرستانم بود.خیلی دوسش داشتم.با شوهرش مزون داشتند.1 سالی بود ازدواج کرده بود.1 سال بعد از من .رفت اومد خانوادگی نداشتیم .اما هر دفعه ای پیشه هم میرفتیم.کیانا کنارم لم داده بود.از دیدنش خیلی خوشحال شده بودم.دوباره لپشو بوسیدم.گرم صحبت شدیم.از گذشته .حال.کار.زندگی.همه چیز حرف زدیم.وای لنا ساعت یک و نیمه.باید برم .مسعود منتظره
_کجاااااا مگه میذارم .ناهارو باید با هم بخوریم.به شوهر جونت زنگ بزن بگو.یکی دو ساعت دیگه میری.
_اخه نمیشه
_اخه و نمیتونم و نمیشه نداریم.تلفن و برداشتم .تو چی میخوری
_فرقی نمیکنه
_سلام خانوم.دو تا جوجه .با برنج.یه ظرف خورشته قیمه کنارش.نوشابه و سالاد فراموش نشه.نیم ساعت بعد غذا رسید .با اشتها خوردیم .چایی تازه کردم.خوردن چایو یه کم حرف زدنه دیگه ساعت 3.5 شد.کیانا اماده شد بره.خیلی خوشحالم کردی.بازم از این کارا بکن
_نخیر دفعه ی دیگه نوبته تووو
_باشه چشم خانوم.کیانا رفت.اومدم تو کاره خودم.خوب لنا جون امشبم باید یه حاله اساسی بدی.یه دستی به کونم زدم .توام ناز نازی امشب جر میخوری.گوشیم زنگ خورد.کیانا بود.بله
_الو لنا بیا پایین یه موتوری زد بهم.کیانا با ناله وگریه این حرفو زد
_چی شده عزیزم
_بیا پایین..
گیج شدم.لباس راحتی تنم بود.با عجله دنباله مانتو بلند دگمه دارم میگشتم .پوشیدمو سریع رفتم پایین.کیانا کناره کوچه افتاده بود.نگهبانه ساختمونم بالا سرش بود.چی شدی.
_اومدم برم سواره ماشینم بشم .این موتوری زد بهم.تازه نگاهم به موتوریه افتاد..شناختمش.پیکه سوپرمارکت تو مقدس اردبیلی بود.خریدامونو خیلی وقتا اون میوورد دره خونه.چی کار کردی پسر.مگه کوری .
_خانوم ببخشید یهو پیچیدم .این خانوم اومد وسطه کوچه.با گریه و التماس حرف میزد.با کمک نگهبان کیانا رو بردم تو ماشینش.خودمم نشستم پشته فرمون.نگهبان گفت .خانوم اینو چی کارش کنم.
_موتورشو بذار تو.پارکینگ .خودشم.بذار گورشو گم کنه .تا بعد بیام تکلیفشو معلوم کنم…خنده دار بود پلیس شده بودم.رفتم بیمارستان تو تجریش.نیم ساعتی طول کشید تا از کیانا عکس گرفتند.مسعود شوهرشم.که کیانا بهش خبر داده بود رسید.دو تا انگشتایه پاش شکسته بود.بقیه بدنش سالم بود.پیشه خودم گفتم بازم خدارو شکر.به همینجا ختم شد.اما جلویه شوهرش جرات نکردم حرف بزنم.اقا مسعود ببخشید همش تقصیره منه.من اصرار کردم بمونه.
_نه بابا چه حرفیه.دیگه پیش اومده.شما چه تقصیری دارید.یه سری حرف وتعارف بینه سه تاییون رد وبدل شد.پایه کیانا رو گچ گرفتند.اما تا مچه پاش بود.شوهر کیانا با تاکسی اومده بود.با هم کیانا رو بردیم تو.ماشین .عقب ماشین نشست .پاشم دراز کردیم رو صندلی.مسعود نشست پشته فرمون .منم صندلیه جلو.لنا خانوم اول شما رو برسونیم.بعد ما بریم..
_نه اصلان بریم اول کیانا رو برسونیم خونه .خیالم راحت شه .بعد من میرم.رفتیم حدود میدونه خراسان.خونشون اونجا بود.با کمک مسعود کیانا رو بردیم تو اپارتمانشون.زن دادشه مسعود که طبقه بالای اونا بودند .اومد پیشمون.اونم ناراحت شد .جویایه احوال شد.اقا مسعود با موتوریه چی کار کنیم .
_نمیدونم .حالا ببینم چی میشه.مسعود تو تمومه اون مدت خودشو خونسرد نشون میداد.اما خیلی ناراحت بود.نیم ساعتی اونجا موندم.ساعت 8 شده بود.بیش از 4 ساعت درگیر این قضیه بودم.لنا خانوم اگه میخوایید برید .که برسونمتون.
_نه اصلان.شما باید پیشه کیانا بمونید.لطفان یه تاکسی برام بگیرید .
_اخه اینجوری که درست نیست.
_خواهش میکنم اصرار نکنید .با تاکسی میرم.
_الو.تاکسی سرویس.یه ماشین میخواستم .ولنجک.فلکه دانشجو…….از همه خداحافظی کردم.اومد عقب ماشین نشستم.هنوز گیج و منگ و ناراحت بودم.خسته و کوفته رسیدم خونه.مانتو مو در اوردمو رو.مبل ول شدم.نیم ساعت بعد ناصر اومد…به به خانوم خانوما .پلیس شدید .موتور میخوابونید
_ا ناصر خستم حوصله ندارم در ضمن شامم درست نکردم.
_فدایه سرت.یه کوفتی میخوریم..ناصر جویایه احواله کیانا شد.همو رو براش توضیح دادم…ناصر جونم.امشب خستم .میشه اون کارو بذاریم برا فردا شب..
_قربونت برم کلی برا امشب نقشه کشیدم.خیلی امشب دلم میخواد.تو صداش خواهش والتماسو اجبار با هم بود.باشه .پس یه دوش بگیرم.رفتم تو حموم .یادم اومد امشب باید کونم بدن.رفتم رو توالت فرنگی کنار حموم نشستم.با فشاره اب شلنگ دستشویی .حسابی تو.کونمو شستم.هر وقت میخواستم کون بدم .این کارو میکردم.بادش دوش گرفتم.بدون پوشیدن شورت حولمو.به خودم پیچیدم رفتم بیرون.
_عشقم عافیت باشه.
_عزیزم میرم تو اتاق.یه ربع دیگه که بدنم خشک شد بیا.
_چشم خانومی.رو تخت دراز کشیدم.خسته گی هنوز تو بدنم بود .احتیاح به خوابه طولانی داشتم.گوشیو برداشتم.کیانا رو گرفتم.شوهرش جواب داد.سلام لنا خانوم.
_سلام اق مسعود .کیانا چطوره .
_یه کمی درد داشت.زن داداشم یه مسکن با دوز پایین بهش زد .حالا خوابه
_بازم منو ببخشید همش تقصیره منه .
_تو رو خدا دیگه این حرفو نزنید.دیگه پیش اومده.
_راستی اقا مسعود موتوری رو میخوایید چی کار کنید..
_خدا به ما رحم کرد .ما هم به اون رحم میکنید.شکایتی نداریم.کاره خیلی خوبی کردید.اون بیچارم .یه پیک موتوریه .ایشاالله کیانا هم سر حال میشه…با مسعود که نلفنم تموم شد .فروشگاه رو.گرفتم .قضیه رو.گفتم.صاحبه سوپر مارکتم اونجا بود.کلی ازم تشکر کرد..تلفنم که تموم شد ناصر بالای سرم بود..اروم لپمو بوسیدو حوله رو ازم جدا کردو یه کاری انداخت.ناصر جونم امشب یه کم خستم.خودت باید لیدر شی.
_خانومم تو را حت دراز بکش.خودم همه کاری میکنم.لبش اومد لبم شروع به مکیدن کرد.همراهیش کردم.مکیدن و لیسیدنو ادامه داد.زبونمون تو دهن هم بود .حسابی همو میمکیدیم.رفتیم رو گردنه هم .ناصر با فشارو شهوته بیشتر گردنمو میخورد.منم با اینکه خسته بودم باش همراهی میکردم.رفت رو سینه هام از این پستون به اون پستون.میمکیدو.میلیسیدو گاز میگرفت با شهوته تمام سینه هامو میخورد.هم زمان دستش رو کسم بود.مالش دستش تندتر میشد.دهنشو به کسم رسوند شروع به لیسیدن کرد.با ولع تموم کسمو لیس میزد.اه و نالم اروم داشت بلند میشد.زبونش رفت تو کسم.میرفت و بر میگشا.کلان ناصر کس لیسیدنو دوس داشت.کیرشو اورد جلو.عسلم.عزیزم.عشقم .امشب میخوام کیرمو حال بیاری.
_ناصر جونم چشم.کسو کونم ماله تووووو.کیرشو گرفتم .شروع به مالیدن کردم .مالیدنو ادامه دادم.تخماشم براش میمالیدم..اخ عزیزم.وای عشقم چه حالی میده.کیرشو گذاشتم وسطه سینه هام.با دستام پستونامو چسبوندم بهم.کیرشو وسطه پستونام عقب و جلو میکرد.میدونستم بعدش تو دهنمه.نمیدونم چرا امشب دهنم خشک شده بود.زبونمو دوره دهنم میچرخوندم اما بازم خشک بود.کیرش جلویه دهنم بود .سرشو کردم تو دهنم شروع به مکیدن کردم.میلیسدم .مک میزدم.هل داد کیرشو تو دهنم.همشو کرد تو دهنم.اروم تو دهنم تلمبه میزد.سه چهار دقیقه ای براش ساک زدم .کیرشو دراورد تخماشو گذاشت دهنم.میمکیدمو گاز میگرفتم.رگه های زیر ه تخماشو مکیدمو گاز گرفتم.عاشقه این کار بود..اخ اخ اخ عزیزم عزیزم وای وای تو بهترینی.اه و ناله یه ناصر بود که بلند تر میشد.اروم اروم رفت سراغه کسم .پاهامو داد بالا.با دستام پاهامو تو سینم جمع کردم کسمو دادم بالا .که راحت بتونه بکونه.کیرشو چند بار دره کسم مالید تنطیم کرد اروم هل داد توش.تلمبه تلمبه بود که تندترو تندتر میشد.دساش رو کونم بود .چند تا محکم رو کونم سیلی زد.درد و حالو خستگی با هم قاطی شده بودم.تو بهترین کسه دنیایی عشقم تو بهترینی.کیرشو محکم به اخره کسم میکوبید.یه کمی ارومش کرد.درش اورد..لنا جونم لنا جونم.حالا میخوام اون کونه خوشگلتو بکنم.
_عزیزم میخوای داگی شم که راحتر بکونی.نه عشقم .خودم درسش میکنم.اروم دمرم کرد سرم به طرفه میزه ارایش بود .کشو رو باز کرد کرمو برداشت.پاهامو از هم باز کرد.دوره سوراخه کونم ریخت .حسابی با انگشت مالید .انگشت و تو کونم احساس کردم.یه دقیقه ای کونم چرخوند که خوب به خورده کونم بره .صدایه مالیدنه کیرشو میفهمیدم.کیرشو دره سوراخم مالید .یه کمی اونجا مکث کرد.اروم هل داد توش.دردو حس کردم .عقب جلوش میکرد…اوخ اوخ اوخ.ناصر جونم امشب همشو نکون توش.عسلم.طاقت بیار خودت که میدونی دردش زود میره.همشو هل داد توش .درد تو بدنم پیچید.تخماشو رو کونم حس میکردم.اروم تلمبه میزد کارشو ادامه میداد.درد کمتر شده بود.اما بود. کیره ناصر بود که تو سوراخ کونم عقب و جلو میشد .عسلم عشقم .جنیفرم.تیکه تیکه بشم واسه این کونه خوشگل.حرکتشو سریع تر کرد.میکرد و درمیاورد.میزد توشو اخ اوخ میکرد.ناله هایه منم سر جاش بود.تلمبه هاشو تند تر کرد.اه ونالش بلندتر شد.رو کمرم ولو شد .به هن هن افتاد فهمیدم ابش اومده.یه دقیقه ای رو کمرم ول بود.اروم بلند شد.نازم مرسیییی.عشقم تشکر.با دستمال کاغذی دوره سوراخ کونمو تمیز کرد.بلند شد بره دستشویی.همیشه بعد از سکس میرفتم خودمو تمیز میکردم.اما امشب خیلی خسته و داغون بودم.لنا وظیفتو.خوب انجام دادی.بالاخره حالم کردی.خوابم برد.
نوشته: لنا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید