این داستان تقدیم به شما
تازه ازدواج کرده بودم و زن جوون و خوشگلی گرفته بودم یه دختر ۱۸ ساله خوشگل خوش اندام. باباش هم چند سالی فوت کرده بود و مادر زنمم تنها شده بود.
من ادم حشری ای بودم و هر روز با زنم سکس میکردم از اونجاییم که خونه مادرزنم بودیم اونم میفهمید که هم ظهر سکس میکنیم هم شب زنمم هرچی میخواست ناله نکنه میکرد منم از قصد محکم تلمبه میزدم که کوس مامانشم اب بیوفته بعضی اوقات میگفت بیا ماساژم بده و دراز میکشید منم فقط مچ پاش تا زانوش میمالیدم ک اروم شه خلاصه گذشت تا رفتیم مسافرت کیش موتور اجاره کردیم مادر زنمم حدود ۵۰ سال داشت ولی لاغر خوش اندام سفید بود بعد از زنم سوار موتور کردمش ببرم دورش بزنم دیدم از ترس بغلم کرد.
اتفاقی دستش خورد به کیرم که جا خورد منم جا خوردم یکم که رفتیمو حرف زدیم گفت خوش بحالتون قدر همو بدونین من تنهام دیوونه شدم منم سریع چاقیدم گفتم چرا تنها مگه من مردم هر نیازی داری بگو خودم برات همه کار میکنم اونم خندید گفت حتما منم روم باز شده بود گفتم تو فقط جون بخاه عزیزم من اندازه زنم تورو دوس دارم اونم فهمیده بود با خنده گفت خجالت بکش منم خندیدم رفتیم بعدش اخر شب شد خابیدیم یه خونه گرفته بودیم یه تخت دو نفره داشت منو زنم طبق معمول یکم گذاشتیم مادر زنم خوابید لخت شدیم سکس کردیم زنمم هی میگفت یواش بیدارمیشه منم محکم میزدم تو کووس کونش خلاصه ارضا شدیمو خوابید منم رفتم تو گوشیم بعد یه ساعت دیدم مادر زنم بیداره داره نگام میکنه گفتم چرا نخوابیدی بیداری گفت پاهام درد میکنه اهسته گفتم میخوای ماساژت بدم با سر گفت اره منم درجا راس کردم
شرو کردم ماساژ دادن پاهای نرمش اونم یه شلوار گل گلی نازک داشت ب دل خابیده بود یه کم مالیدم اهسته اهسته دستام بردم بالا ببینم چکار میکنه دو سه بار دستمو زدم زیر کونش دیدم هیچی نمیگه یکم کون تپلشو مالیدم باز دیدم هیچی نمیگی دیدم چشاش بسته مستقیم دست کردم لای پاش کوسشو مالیدم دیدم شرت پاش نیست ولی با این سنشو لاغریش دیدم یه کوس داره از لا پاش زده بیرون اخ هیجان گرفته بود منو شلوارشو کشیدم پایین یهو دستمو گرفت گف بیدار میشه گفتم نمیشه دارو خورده گیجه گفت صبر کن برم دسشویی اینو گفت اتیش گرفتم دیگه رفت برگشت دوباره به دل خوابید شلوارشو کشیدم پایین تف انداختم لای کوس کونش ولی تاریک بود نفهمیدم کجا افتاد دس زدم دیدم اووف چ نرمو داغه
کیرمو دراوردم گفتم بخور بدون هیچ حرفی یکم تو دهنش جلو عقب کرد باز رفت سرشو گذاشت رو بالش به دل خوابید منم شلوارکو دراوردم خوابیدم روش کیرمو گذاشتم لا کوسش دیدم اخ انقد داغو نرمه دیوونه شدم از زیر دست بردم سینه هاش بگیرم دیدم خودشو داد بالا راحت سینه هاشو گرفتم فشار دادم بکنم توش اومد بره تو کونش یهو دوتا دستمو گرفت گفت تروخدا از پشت نکن منم گفتم جونم چشم عشق من با دستم کیرمو گذاشتم لا کوسش کردم تو انقد نرم داغ بود ک دیوونم میکرد چوون لاغرم بود کیرم راحت تا ته کوسش میرفت با اولین تلمبه سرمو گرفت با دستش سر صورتمو میبوسید منم لباشو شرو کردم خوردن بعد یه دستم سینش بود با اون یکی دستم چوچولشو میمالیدم که دیدم جونش اتیش گرفته منم سه برابر هیکل کوچیکش با یه متر هشتاد قدو صد کیلو وزن میکردم تو کوس یه زن صدو پنجاه سانتی با ۶۰ کیلو وزن مثه عروسک بود برام ولی قربون کوسش برم ازکوس دخترش بیشتر حال میداد خلاصه یه ده دییقه گاییدم از کوس تو حالت دمر گفتم برگرد
سریع برگشت پاهاشو دادم بالا تا زدم توش گفت اخ جگرم جونم قربونت برم عشقم منم اینجوری گفت بدتر وحشی شدم محکم میزدم تو کوسشو سینه هاشو لباشو میخوردم داشت ابم میومد گفتم بریزم رو دلت گفت نه عشقم بریز توش حال میکنم منم چنتا تلمبه محکم زدم تا تهش فشار دادم ریختم ته کوسش ک ابم پشت هم میومد اونم قربون صدقم میرفت دست میکشید تو موهام بعدش ولو شدم تو بغلش سریع رفتم خودمو شستم خوابیدم صبح بیدارشدم نه اون بروش میاورد نه من روم میشد نگاش کنم تا برگشتیم شهرمون یه صبح بیدار شدم دیدم زنم رفته دانشگاه رفتم اشپزخونه دیدم مادرزنم داره غذا درست میکنه انقد حشری بودم از پشت چسپیدم بهش خندید گفت چته گفتم میخوام بخورمت گفت یهو میاد گفتم ب درک شلوارشو کشیدم پایین برا اولین بار تو روشنایی کوسشو دیدم وای چه سفید بی مو بود یه بوس کردم کوسشو اونم پاهاش باز کرد همونجور که وایساده بود یکم لاشو خوردم د و لیس زدم پا شدم لباشو بخورم کیرمو گرفت دستش اخ دستاش کوچیک نرم سریع لخت شدیم رفتیم رو مبل داگیش کردم اخ دیدم سوراخ کونش اندازه نخوده
یه تف کردم مالیدم رو کونش باز التماسم کرد منم گذاشتم تو کوس داغ نرمش با این سن کوسش از هرچی دختر بود نرم تر داغ تر بود یه نیم ساعت به همه مدل کردمش اونم قربون صدقم میرفت اخر گفتم بزار از کون بکنم تورو خدا گفت اذیت میشم گفتم یکم بده اروم میکنم گفت باش
قمبل کرد برام دو دستی باز کرد دیدم سر کیرم میزاشتم جلو سوراخش خدایی کیرم خیلی بزرگ بود نسبت به سوراخ کونش ولی باز حشری بودم دلم نسوخت کردم تو کونش دیدم شروع کرد داد زدن جلو دهنشو گرفتم و اروم جلو عقب میکردم بهش گفتم اخ قربون کوس وکونت برم عمرم تو زن دوممی میمیرم برات..
تند تند کردم کونشو لذت میبردم بعد آبمو ریختم تو کونش و مادرزنمم بیحس افتاد رو مبل و با یه صدای یواش گفت میدونم که حالا حالا جندتم ولی تو رو خدا دخترم نفهمه منم گفتم خیالت راحت ولی همیشه باید آماده دادن باشی اونم گفت باش و شروع کرد کوسشو مالیدن…
نویسنده: کیروس لاپادوس از جزیره ی کوس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید