این داستان تقدیم به شما
سلام. من اسمم سمیراس. ۲۳ سالمه و ۳ ساله متاهلم. قبل از ازدواجم با محمد نامی دوست بودم که حسابی لاپایی میکردم اون زمان و تنها کسی بود که معاشقه باهاش خیلی بهم حال میداد. موقع خواستگاریهام هم کسیو انتخاب کردم که مثل محمد باشه برام ، و نهایتا با جواد ازدواج کردم …
جواد مث محمد بود برام ولی فرقش این بود زیاد حشری نبود و قد و هیکلش بزرگتر از محمد بود. محمد همقد خودم بود و زیاد درشت نبود.
بعد از ازدواجم محمد اینستا بهم پیام داد گفت سمیرا تو واقعا ازدواج کردی ؟گفت تورو خدا یهبارم که شده برای بار آخر بیا ببینمت. خودم دل تو دلم نبود برم ببینمش ولی خیلی ناز کردم که نه و من شوهرمو دوست دارم و در نهایت قبول کردم.رفتیم پارک تو ماشین نشستیم گفتم پشیمون شدم که اومدم. فامیلای خودم به درک فامیلای شوهرم اگه ببینن مارو بدبخت میشم. من میرم خونه. گفت نرو بیا بریم باغ ما کلیدش تو داشبورده (با ماشین باباش اومده بود)
من انقددددر دلم میخواستش حتی دو دل هم نشدم سریع قبول کردم.تو کل راه وقتی حرف میزد من هیچی نمیشنیدم فقط کسم داغ کرده بود و خیس بودم داشتم میمردم.الانم که دارم مینویسم همون حسو دارم. خلاصه رسیدیم و رفتیم تو خونه باغ. یهو وسط حرف لب تو لب شدیم و وااای که گذشتمون اومد جلو چشمم با ولع لبای خوش طعم نرمشو میخوردم. بالا تنم رو لخت کرد و کلی سینه هامو خورد(از حق نگذریم من سینه هام خیلی خوبه حتی زنای فامیل میگن خوش بحال شوهرت) سینه هام ۸۵ و سفید و سربالاست.
محمد افتاد به جون سینه هام یکیشو چنگ میزد یکیشو می خورد. گوشاش از حشریت سرخ شده بودن.
یهو نگاهم کرد و گفت میخوای ادامه بدم ؟ گفتم اره! ادامه شو بکن توم! که با این حرفم حسابی دیووونه شد!!
شلوارمو دراورد… باورم نمیشد بالاخره دارم به محمد کس میدم ! همیشه لاپایی بودیم. کیرشو رو کسم بالا پایین کرد و گفت وااای هنوز کست مث قبلا داغ و خیسه.اخه من کسم در حدی داغا یه بار لخت نشستم رو پاهای شوهرم میگفت انقد کست داغه پاهام داره میسوزه . با این حرفش شوهرم اومد جلوی چشمم و پاهامو بستم گفتم میترسم.گفت توروخدا قول میدم همین یه بار باشه . جون من اذیت نکن ، من چند سال تو کف این بودم تورو از کس بکنم، برام سواله از رو انقدر داغه توش چه خبره.با حرفاش انقدر حشریم کرد(دقیقا قصدشم همین بود میدونست نقطه ضعفم چیه) سرشو اوردم جلو چسبوندم به لبام و دوباره لب گرفتیم تا اینکه سر خورد رفت پایین و شروع کرد کسمو خوردن.
جیغم رفت هوا داشتم دیوونه میشدم .گفتم بسه بکن توش من نمیخوام بخوری ولی اون ول نمیکرد و با خیال راحت چون میدونست باکره نیستم زبونشو میکرد توی کسم. وقتی ارضا شدم کمربندشو باز کرد و کم کم کیرشو کرد تو کسم که دردم نگیره.بهترین سکس عمرم بود فقط ناله میکردم و چوچولمو میمالیدم.محمد هیچوقت نمیتونست اینجوری منو دیوونه کنه همیشه فکر میکردم سکس برای زن لذتی نداره ولی اونجا بود که فهمیدم آدمش مهمه.کلی تلمبه زد و بعد از چند دقیقه که ارضا نشد فهمیدم کثافت یه چیزی زده و از اولم برنامش این بوده منو راضی کنه ببره باغ و خودشو آماده کرده بوده.
انقدر تلمبه زد خسته شد و دراز کشید منم رفتم نشستم روش و چند دقیقه تا حد توانم خودمو بالا پایین کردم و وقتی گفت نزدیکه ارضا شم و منم بلند شدم و کیرشو خوردم . گفت داره آبم میاد منم بدون اینکه خودمو بکشم عقب گذاشتم آبشو بیاره تو دهنم و رفتم تف کردم تو دستشویی . اومدم بیرون یکم سیگار کشیدیم و همو بغل کردیم از گذشته گفتیم که دوباره حشری شد.منو خوابوند تو بغلش همزمان کسمو میمالید و نوک سینه هامو زبون میزد و تو ۳ دقیقه ارضا شدم و انقدر موقع ارضا شدن حرکات دستشو تند کرد و دستشو برنمیداشت
جیغ زدم گفتم توروخدا بسه .نتونست جلوی خودشو بگیره منو داگی کرد و دوباره سکس کردیم .بعدش منو رسوند خونه وکلا جفتمون بدون هیچ حرفی از اینستا همدیگرو بلاک کردیم و من توبه کردم که دیگه به محمد ندم حالا اگر به یگی دیگه دادم بعدش توبه میکنم ولی با محمد دیگه نه..دوستان اینم بدونید من لاشی و اهل خیانت نیستم و این بار اولم بود که به شوهرم خیانت کردم ولی همونجور که گفتم اگر کوس دادم بازم توبه میکنم برای اینکه حاج اقای مسجدمون تو مراسم عاشورا گفت خدا میگه “صد بار اگر توبه شکستی باز آ ” و منم حساب کردم ۹۹ تا توبه ی دیگه دارم پس مشکلی نیست . ولی راستش انقدر تو همون یبار کلی چیز یاد گرفتم که الان زندگی زناشویی خودمو شوهرمو نجات دادم (چون شوهرم بلد نبود منو ارضا کنه و جفتمون سرد شده بودیم و من بعد اون روز روش های محمد و یادش دادم) و الان دارم فکر میکنم تو اون ۹۹ باری که قراره بدم چقدر چیز یاد میگیرم و چقدر بیشتر زندگیمو نجات میدم . واقعا که خدا خیلی مهربونه قدر خدا رو باید دونست و همیشه به یاد خدا بود که اینقدر به ما آزادی داده که از زندگیمون نهایت لذت رو ببریم و به شوهرمون همه جوره خدمت کنیم. لطفا اگه شبیه محمد هستین برای توبه ی دوم کامنت و شماره بذارین که با هم به این فیض الهی برسیم.
نوشته: سمیرا سلیمانی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید