داستان سکسی تقدیم به شما

پسرا یکی از یکی شاداب تر .. ظاهرا قرار نبود کسی به نام اشکان بیاد .. نمی شد گفت کدومشون بهترن . دلم می خواست هر پنج تاشون با هم بیفتن سر من . پری جون چون با بیشترشون غیر از اشکان آشنایی داشت شروع کرد به معرفی تک تک اونا و یه توضیح مختصری در مورد اونا دادن که راستش من زیاد دقتی به حرفاش نداشتم و به تنها چیزی که توجه داشتم اونم به خاطر این که بعدا بتونم صداشون کنم اسمشون بود . اشکان و افشین . پرهام و زیار و ماهان . پری : ببخشید بچه ها ما یه زن کم داریم . نمی دونستیم پنج نفری میاین .. داشتم فکر می کردم که آیا ما زن پنجمی هم داشتیم یا نه و یا این که پری داره خالی بندی می کنه . ازبس خودمونی شده بودند همون در جا ما زنا رو بغل زده و از این که ما رو کاملا سکسی و لخت می دیدند به هیجان اومده بودند . معطل نکردند . حتی نذاشتن یه شورت هم پاشون بمونه .. اوخ واسه اون تیکه هایی که لاپاشون آویزون بود داشتم هلاک می شدم . ما زنا کدوممون اول این شانسو میاریم که گیر دو تا از پسرا بیفتیم . چه خوب می شد اگه اون زن خوشبخت من می بودم . خودمو به پسرا نزدیک می کردم . بدن زری و پری یه تازگی خاصی داشت . در هر حال فکر و ذکرم همه به این مشغول بود که اون پسره اضافی در فاز اول به من برسه . یه پام تو اتاق خواب بود و یه پام هم تو آشپز خونه . هر چند دقیقه در میون یه دستی به سر و گوشم کشیده و یه تغییری در خودم به وجود می آوردم . صاحب خونه بودن منم این دردسرا رو داشت . اون سه تا زن حسابی داشتند با پنج تا مرد حال می کردند . ماه منیر اومد کمکم .. شامو ردیف کردیم . من زیاد شکممو پر نکردم تا بتونم با نشاط بیشتری خودمو در اختیار پسرا قرار بدم . پسرایی که هیشکدومشون زن نداشتند و خوب می دونستم که به یه کوس چطور حال بدن و ازش حال بگیرن . شام رو خوردیم . بقیه خیالشون نبود و خیلی خونسرد بودند ولی من دل تو دلم نبود . باید یه کاری می کردم که در هیجان اول دو تا پسر میومدن سراغ من . چقدر شاد و شنگول بودند . هم شاد و پر تحرک و هم در رابطه با سکس خونسرد . من و ماه منیر که خیلی داغ کرده بودیم و می دونستم که زری و پری هم مثل ما دو تان . مخصوصا که با یه لز داغ رفته بودیم به استقبال سکس با پسرا . پری و پرهام و زری و زیار و ماه منیر و ماهان رسیدن به هم . اشکان هم که تازه وارد بود اومد سراغ من . این وسط افشین داشت ما چهار تا زوج رو ورانداز می کرد که طرف کدوم بره . مردا زیاد در بند نبودند . چون خودشون یه زنو داشتند که بگان و ته دلشون شریک نمی خواستند ولی زنا ول کن نبودند . -پری : افشین جون بیا اینجا خودم می دونم چه جوری بهت حال بدم -زری : من دو تا کیر رو در آن واحد حریفم حتی اگه دوتایی تون هم زمان بذارین تو کوسم من می تونم جواب بدن .. ماه منیر :افشین جون اگه یکی رو می خوای که کیلومتر شمار کوسش زیاد کارکرد نداشته باشه اون منم . دیگه چیزی واسه گفتن من نذاشته بودند . همه مون رو زمین و کف پذیرایی قرار گرفته بودیم . یه هماهنگی خاصی داشتیم . انگار که رفته باشیم به یه زمین ورزش و قصد انجام مسابقه ای دو نفره به صورت دسته جمعی رو داریم که بک زن و مرد باید با گروههای دیگه ای رقابت کنه . ما چهار تا زن یه دست قرار گرفتیم رو کیر مردای طاقباز قرار گرفته رو زمین . یه هماهنگی جالبی داشتیم . مردا اول با کف دستشون رو کوسمونو دست کشیدند و با همون دو سه حرکت اول یه خیسی درست و حسابی راه انداختند . این بار افشین در حال سان دیدن از کون های قمبل کرده ما بود . هر چند ثانیه در میون یه کمری رو بغل می زد و کیرشو به سوراخ اون کون می چسبوند و ول می کرد و سر تکون می داد . یک آن که برای بار دوم به من رسید کف دستشو گذاشت لاپامو جایی بالاتر از کوس و قسمتی که کیر اشکان رفته بود تو کوسم و در حال گاییدنم بود . انگشتشو کرد تو کونم . همین کارو با سه تا کون دیگه هم انجام داد و بعد اومد سراغ من و کون من و دو تا قاچ کونمو با پنجه هاش نگه داشت و سر کیرشو چسبوند به سوراخ  و کیرشو کرد تو کونم .. یه خورده دردم گرفت ولی نه تا اون حدی که با فریاد بخوام چند تا همسایه رو با خبر کنم . -اشرف جون اشی خوشگله یواش تر به فکر در و همسایه ها باش -وای افشین جون درد داره .. انگار یه وزنه گذاشته باشی تو کونم . -این همون کیره اشرف خانوم . طوری رفتار می کنی که انگار تاالان کیر نخوردی . پری صداش در اومد و گفت اشی جون می دونی چرا افشین تو رو اول انتخاب کرده ;/; حس کرده که مقاومت تو از ما بیشتره .. یه خورده بهم بر خورد -منظورت چیه یعنی پیر ترم -اوه نه اشی خوشگله من به دل نگیر . اون قلق گیری کرد  اون سوراخ کونی رو که بیشتر خوشش اومد اول کرد تو اون . -یعنی من این قدر گشادم ;/; افشین : اشی جون این شتریه که دم خونه همه مون می خوابه -کون گشادو میگی یا کیررو -می تونی حساب کنی هردو تاشو .. از این حاضر جوابی اون خوشم اومده بود و اونم از این جور حرف زدن من لذت برده بود . دو تا کیر همون اول به من  رسیده بود و حرف هم می زدم . واسه همین من خودمو به پری نزدیک کرده تا در حال عشقبازی یه دستی هم به بدنش بکشم . …. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

نوشته های مرتبط:
ماجراهای مامان زبل 1
ماجراهای مامان زبل 101 (قسمت آخر )
ماجراهای مامان زبل 3
ماجراهای مامان زبل 14
ماجراهای مامان زبل 4
ماجراهای مامان زبل 52
ماجراهای مامان زبل 21
ماجراهای مامان زبل 35
ماجراهای مامان زبل 22
ماجراهای مامان زبل 13
ماجراهای مامان زبل 2
ماجراهای مامان زبل 7
ماجراهای مامان زبل 26
ماجراهای مامان زبل 30
ماجراهای مامان زبل 12
ماجراهای مامان زبل 8
ماجراهای مامان زبل 5
ماجراهای مامان زبل 9
ماجراهای مامان زبل 16
ماجراهای مامان زبل 20
ماجراهای مامان زبل 62
ماجراهای مامان زبل 42
ماجراهای مامان زبل 37
ماجراهای مامان زبل 45
ماجراهای مامان زبل 43
ماجراهای مامان زبل 11
ماجراهای مامان زبل 15
ماجراهای مامان زبل 28
ماجراهای مامان زبل 27
ماجراهای مامان زبل 65
ماجراهای مامان زبل 6
ماجراهای مامان زبل 17
ماجراهای مامان زبل 44
ماجراهای مامان زبل 25
ماجراهای مامان زبل 86
ماجراهای مامان زبل 64
ماجراهای مامان زبل 24
ماجراهای مامان زبل 29
ماجراهای مامان زبل 48
ماجراهای مامان زبل 19
ماجراهای مامان زبل 33
ماجراهای مامان زبل 67
ماجراهای مامان زبل 31
ماجراهای مامان زبل 32
ماجراهای مامان زبل 34
ماجراهای مامان زبل 46
ماجراهای مامان زبل 40
ماجراهای مامان زبل 18
ماجراهای مامان زبل 38
ماجراهای مامان زبل 69
ماجراهای مامان زبل 70
ماجراهای مامان زبل 72
ماجراهای مامان زبل 89
ماجراهای مامان زبل 82
ماجراهای مامان زبل 58
ماجراهای مامان زبل 41
ماجراهای مامان زبل 36
ماجراهای مامان زبل 47
ماجراهای مامان زبل 96
ماجراهای مامان زبل 76
ماجراهای مامان زبل 39
ماجراهای مامان زبل 68
ماجراهای مامان زبل 55
ماجراهای مامان زبل 54
ماجراهای مامان زبل 59
ماجراهای مامان زبل 63
ماجراهای مامان زبل 87
ماجراهای مامان زبل 49
ماجراهای مامان زبل 50
ماجراهای مامان زبل 56
ماجراهای مامان زبل 85
ماجراهای مامان زبل 71
ماجراهای مامان زبل 74
ماجراهای مامان زبل 66
ماجراهای مامان زبل 61
ماجراهای مامان زبل 53
ماجراهای مامان زبل 60
ماجراهای مامان زبل 100
ماجراهای مامان زبل 90
ماجراهای مامان زبل 79
ماجراهای مامان زبل 88
ماجراهای مامان زبل 83
ماجراهای مامان زبل 57
ماجراهای مامان زبل 99
ماجراهای مامان زبل 51
ماجراهای مامان زبل 92
ماجراهای مامان زبل 77
ماجراهای مامان زبل 75
ماجراهای مامان زبل 98
ماجراهای مامان زبل 78
ماجراهای مامان زبل 94
ماجراهای مامان زبل 81
ماجراهای مامان زبل 80
ماجراهای مامان زبل 93
ماجراهای مامان زبل 97
ماجراهای مامان زبل 84
ماجراهای ماامان زبل 73
مامان زبل (1)
ماجرا های مامان زبل 95
ماجراهی مامان زبل 91
ماجراهای محمد کون گنده
ماجراهای من و اون (۱)
ماجراهای بانو (۲)
ماجراهای بانو
ماجراهای دیگر مسکن مهر
ماجراهای من و زنم پریسا (۳ و پایانی)
ماجراهای من و زنم پریسا (۲)
ماجراهای من و زنم پریسا (۱)
ماجراهای فریبا (۱)
ماجراهای لیا (۱)
ماجراهای علی و مامانش (۵ و پایانی)
ماجراهای علی و مامانش (۴)
ماجراهای علی و مامانش (۳)
ماجراهای علی و مامانش (۲)
ماجراهای علی و مامانش (۱)
کون دادنم در تهران و ماجراهای دیگر
ماجراهای مامانم و کون دادن من (۵ و پایانی)
ماجراهای مامانم و کون دادن من (۴)
ماجراهای من و پسر داییم (۱)
ماجراهای جنسی یک پزشک (۱)
ماجراهای مجید (۲ و پایانی)
ماجراهای مجید (۱)
ماجراهای آرین و مامانش (۱)
ماجراهای شاهین و ویدا (۳)
ماجراهای شاهین و ویدا (۲)
ماجراهای سکسی امیر (۱)
ماجراهای شاهین و ویدا (۱)
ماجراهای من و سوراخ کون زنم
ماجراهای فرهاد و ندا (۱)
ماجراهای پیرمرد حشری
ماجراهای نیما و دوست دخترها
ماجراهای پریسا (1)
ماجراهای یک گی
ماجراهای من و زنم (1)
ماجراهای سکسی علی اصغر
ماجراهای من و رویا – ۱
ماجراهای من و خاله شیوا
ماجراهای من و عموم
مامان زهرا و مامان زینب (۱)
از مامان به مامان 3(قسمت آخر)
از مامان به مامان 2
مامان شاغل
مامان و خاله مهناز، شب عروسی پسردایی
دیدن سکس مامان و بابام
زنده باد مامان (۱)
مامان بخش بر چهار 55
مامان آمپولی من 19
من و مامان و زندایی 16
مامان تقسیم بر سه 65
مامان تقسیم بر سه 78

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *