این داستان تقدیم به شما
سلام به دوستان شهوتناک،اسمم حامده،همیشه عاشق سکس با دخترای کم سن و سال و داشتم.واقعا هم حال عجیبی داره،کوس کوچولو و بی مو و ورم کرده.خوردنش که دیگه محشره.من تو خونواده تا جایی که تونستم از کوچیک تا بزرگش سکس کردم،از دوتا خواهرام که داستان یکیشون و تو سآیت گذاشتم و تا زن داداشم که تو عقد بود و با خالم که همسن خودم بود و با دختر داداشم که ده یازده سال داشت البته هیکلش به دخترای چهارده پونزده ساله میخوره یه کمی درشته ولی خیلی خوردنی و کردنی
داستانی که میخوام براتون تعریف کنم با دختر داداشمه که قربون اون کوس قشنگش بشم من.
ماجرا از اون جآ شروع شد که مامان بابا پیشنهاد دادن جمعه ی دیگه که هوا خوبه همگی بیان خونه بابا که بریم یکی از روستاهای اطراف شهر که جای باصفا و بکری داره.اینم بگم که ما خونواده ی پر جمعیتی هستیم.شش تا برادریم و دوتا خواهر که دیونشونم.چون تعدادمون زیاد بود من رفتم مینی بوس یکی از دوستان و گرفتم که همگی با یک ماشین بریم و خوش بگذره تو راه.بالاخره جمعه صبح حرکت کردیم و بعد از یک ساعت رسیدیم مقصد.رفتیم تو دل طبیعت کنار رودخونه و زیر سایه ی درختان بلند اسکان کردیم.البته رودخونه آبش خوردنی نبود،بالاتر یه چشمه داشت که برا خوردن از اونجا آب برمیداشتیم.من ظرفای آب و برداشتم که برم از چشمه آب بیارم که دختر داداشم که اسمش و میذاریم فهیمه،هم با من اومد.بقیه ی بچه ها هر کی برا خودش بازی میکردن.بذارین مشخصاتی از فهیمه هم بدم. حدود یازده ساله،تپل(نه چاق) سفید با موهای مشکی بلند.تو اوج رشدم بود.ئه دست شلوار گرمکن تنگم پوشیده بود که کون بزرگ و گردش بدجور زده بود بیرون.تا اون لحظه اصلا توجهی از روی شهوت بهش نداشتم.خلاصه ظرفا رو که آب کردم،دستاتمم با آب یخه چشمه شستم.فهیمم شست،بلند شدم خواستم آبای دستم و بپاشم رو صورت فهیمه که گفت نکن عمو بدم میاد.چون دستام یخ شده بود گرفتمش تا دستام و بزنم به بدنش که یخ کنه.تو بغلم چرخید که نذاره ولی وقتی کونش خورد به پاهام اونجا بود که حشری شدم. دستام و سریع بردم زیر گرمکنش و زدم به دلش که قلقلکش اؤمد و دست و پا میزد فرار کنه منم از موقعیت استفاده کردم و دستام و بردم بالاتر و رسوندم به سینه های باد کردش.جفت سینه هاش و با دستای خیسم گرفته بودم و شوخی شوخی میمالیدمشون.اونم خنده و جیغ و با هم میزد که ولش کنم و خم شده بود.اینکارش بیشتر آنتریکم کرد چون کونش قشنگ بهم مالیده میشد.بعد از یه خورده مالیدن ولش کردم و با خنده برگشتیم پیش بقیه.من دیدم بیکارم رفتم سر وقت ماشین که توش پر پوست تخمه ریخته بودن. قشنگ از آخر تا دم در رو جارو کرده بودم که فهیمه اومد.گفت میخوام برم کتابام و بردارم و توماشین درسم و بخونم.گفتم برو اون عقب بشین،آشغالم نریزی.چن دقیقه ای گذشت دیدم چن دونه تخمه خورده و پوستش و انداخته کف ماشین.منم از خدام بود که شوخی کنه.رفتم و گفتم چرا ریختی گفت دوس داشتم.در یک آن،دستم و کردم زیر لباسش دوباره سینش و گرفتم و فشار دادم.یه جیغ یواشی زد و دستش و گذاشت رو دستم که نذاره فشار بدم و بمالمش.گفتم دیگه نریزی،گفت ببخشین چششم.اومدم جلو که دوباره دیدم عملش وانجام داده،رفتم عقب زود پایین لباسش و گرفت که نتونم دستم و ببرم زیرش،منم چشمم افتاد به شلوارش و کوس باد کردش.گفتم این دیگه خوشش اومده،هر کار کنم چیزی نمیگه.سریع دستمو بردم تو شرت و شلوارش و کوسش و تو مشتم گرفتم.یهو ناخوداگاه پاهاش و جفت کرد و جیغ و خنده باهم میزد.گفت غلط کردم عمو،دیگه نمیریزم.گفتم دیگه فایده ای نداره،پات و باز کن، میگفتم واااای نه،منم کوسش و بیشتر تو مشتم فشار میدادم تا دردش بیاد.
آخر تسلیم شد و قبول کرد و یواش یواش پاش و از هم باز کرد.منم به راحتی انگشت وسطم و بین چاک کوسش بالا پایین میکردم.میگفتم دیگه اذیت نکنی ها؟ میگفت باشه.هی الکی حرف میزدم و لفتش میدادم تا بیشتر با کوسش بازی کنم.بعد پنج دقیقه مالیدن که کوسش خیس خیس شده بود ولش کردم.یهو گفت دوس داشتم ریختم و سریع لباس و شلوارش و باهم گرفت و روی پاهاش خم شد که نتونم کاری کنم.چشمم به پشتش و کونش افتاد،جایی که دیوونش بود.منم دستم و از پشت کردم تو شرتش و از پشت دستم و رسوندم لای پاش و دوباره کوسش و گرفتم.هرچی بال بال زد ول کنم قبول نکردم.گفتم بلندشو وایستا،بلند شد منم شلوارش و تا زانوش کشیدم پایین.تکه اش دادم به صندلی،گفتم پاهات و باز کن،دیگه نه حرفی میزد،نه مقاومتی میکرد.پاش و باز کرد منم از پشت انگشتم و از لای چاک کوسش میکشیدم و تا بالای چاک کونش میکشیدم.کپلاش و بوس بوس کردم.چاک کونش و باز کردم و سوراخ کونش و میلیسیدم.حالش خراب شده بود.رو صندلیهای عقب،چهار دست و پاش کردم.کپلاش و باز کردم،کوس تپلش از پشت زده بود بیرون،رو ابرا بودم،هیچی واسم مهم نبود که الان امکان داره کسی بیاد تو ماشین.سرم و بردم بین پاهاش و شروع کردم کوس و کونش و خوردن.
کیرم و در آوردم و دادم دستش بماله،با دستای داغ و گؤشتیش کیرم و میمالید.تف انداختم رو انگشتم که رو کوسش و بمالم.چشمم به سوراخ کونش افتاد،انگشت تفی رو مالیدم به سوراخ کونش و خیییییلی آروم فرو کردم.واای خدا،سوراخش محکم چسبیده بود به انگشتم.آروم تا ته کردم و یواش میکشدم بیرون،چن دقیقه ای همین کار رو کردم.با دست دیگم،کوسش و میمالیدم.تف زدم سوراخ کونش،انگشتم و دوتا کردم و فشار دادم،اولش یه آخ گفت و ساکت شد.هم درد داشت،هم لذت میبرد.بلندش کردم،خودم نشستم رو صندلی،گفتم کیرم و با خایه هام و لیس بزنه، قشنگ لیس میزد.گفتم تفات و قورت نده،بریز رو کیرم.آخه من از هیجان دهنم خشک خشک شده بود.کیرم و پر تف کرد. کیر بزرگی ندارم،معمولیه.برشگردوندم،کپلای کونش و از هم باز کردم،گفتم کیرم و بگیره،با سوراخ کونش تنظیم کنه و خیلی آروم بشینه روش،گفتم هم دیدی سرش رفت یخورده صبر کن،بعد کم کم بشین.یواش نشست،هم فشار آورد کلاهک کیرم رفت توش.گفت آخ عمو دردم میاد،بلندشم.گفتم نه جیگر الان خوب میشه.شروع کردم کوسش و تند تند مالیدن تا خب حشری بشه.انگشتم و قشنگ تا بیخ سوراخ کسش میبردم.کوسش خیس خیس شد،فهمیدم حشری شد خراب،خودم و با بالا فشار دادم یکم دیگه رفت توش،یک واای گفت و ساکت شد.
کم کم اومد پایین تا اینکه قشنگ نشست رو پاهام.هی میگفت عمو بسه،درش بیار،دستشویی دارم،گفتم نه عموجون،دستشویی نداری،حس میکنی،چون این توشه فک میکنی دستشوییت داره میریزه.یه دستم به سینه هاش،دست دیگم تو کوس کوچولوش،تند تند میمالیدم، یه تکون خورد که یخورده از کیر رو بکشه بیرون که چنان آبم فوران زد تو کونش که حدود یک دقیقه هی تیرک میزد و میریخت تو کونش.گذاشتم کیرم قشنگ بخوابه که موقع در آوردن اذیت نشه.تموم که شد،یه لب خیلی جانانه هم ازش گرفتم گفتم از این به بعد هر چی خواستی به عمو بگو واست بخره.بعد اون دفعه سه چهاربار دیگه تو خونه پیش اومد و اساسی لخت کردیم و کردمش.الان چهار پنج سالی داره از این ماجرا میگذره و دیگه نشد بکنمش.الانش خیلی محشر شده.اون سینه هایی که اینقد خوردم و مالیدمشون شده ۷۵.ببخشین طولانی شد،خواستم جزییاتشم بگم که شما هم تو لذت من تا حدودی شریک شین.نظرا مثبت باشه از داستانای دیگمم مینویسم.
دفعه ی بعد داستان با خواهر کوچیکم یا خالم و مینویسم.کیر همتون شق،دم همتون گرم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید