این داستان تقدیم به شما
سلام . داستانی ک دارم تعریف میکنم کاملا واقعیه و مربوط به وسطای عیده . (یکم توضیحات زیاده شرمنده )
من آرش ۱۷ سالمه . هیکلم از اونجا ک بدنسازی کار میکنم خیلی خوبه و کیرمم معمولیه نسبت ب سنم خوبه .
من ی خاله دارم ک ۴۵ سالشه . خالم از شوهرش جدا شده و ی پسر همسن منم داره .
این خالم ک اسمش مینا باشه تقریبا چاقه و سینه های بزرگ و کون نرم و بزرگی داره .
همیشه تو جمع میدیدم این خاله ی من با من از همه ی خواهرزاده ها و برادرزاده هاش بیشتر خوبه جوری ک تا میخواستیم عکس بگیریم سریع خودشو میچسبوند ب من و اینا و منم بدجور حشری میشدم.
خلاصه چند روز پیش شام رفتیم خونشون . اخر شب ک خواستیم برگردیم من ب اصرار پسرخالم شب موندم ک بشینیم با هم فیلم ببینیم . ساعت یک دو شب بود ک منو حسام (پسرش) داشتیم تو اتاق فیلم میدیدیم ک یهو خالم درو وا کرد و با یه لباس خواب بلند سکسی ک تا رونش بود و سوتینشم در اورده بود وارد اتاق شد . تا چند لحظه ماتش شدم ک فهمید و ی لبخند سکسی بهم زدو گفت بچه ها من میرم بخابم چیزی لازم داشتین بهم بگین و داشت میرفت ی چشمکم بهم زد . اقا نیم ساعت از فیلم گذشت و من فکرم هنوز پیش خاله بود ک چجوری بکنمش . ی نگاه ب حسام کردم دیدم خوابش برده . کلی با خودم کلنجار رفتم و گفتم ب درک بریم ببینیم چی میشه . از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت اتاق خاله جون . اروم درو باز کردم دیدم ب شکم خوابیده و پتو هم سرش نیست . رفتم پیشش دراز کشیدم و در حالی ک از ترس و استرس عرق کرده بودم لباس خوابشو دادم بالا دیدم جنده خانوم شورتم پاش نیس، واای صحنه ای ک دیدمو باورم نمیشد یه کون سفید و بی مو و تمیز . اروم مالوندمش و کیرمم حسابی شق شده بود . اومدم شلوارمو بکشم پایین ک یهو دیدم برگشت و ب پهلو نگام کرد ، داشتم سکته میکردم یعنی چی میشه؟؟
یهو گفت میدونستم میای خیلی وقته منتظر این لحظه بودم . اینو ک گفت حسابی حشری شدم و رفتم روش از گوشش شروع کردم و رسیدم ب لبش لبشو حسابی خوردم و همینجور ک داشتم لباشو میخوردم اونم کیرمو میمالید . اروم بلندش کردم لباسشو در اوردم و افتادم رو سینه هاش . اه اهش بلند شده بودکه گفتم ارومتر گفت نترس اون بیدار نمیشه عشقم .
رفتم سراغ کسش . تمیز و خوشبو بود زبونمو روش کشیدم . جیغش رفت هوا و همونجور ک اه اه میکرد و سرمو ب کسش فشار میداد گفت آرش ی ساله این کسم کیر ندیده امشب باید جرش بدی ، منم ی گاز محکم از کسش گرفتم و بلند شدم خواست برام بخوره از ترس اینکه ابم بیاد نزاشتم ، ب داگ استایل نشوندمش ی ضربه ب کونش زدم لامصب کونش انقد نرم بود مث ژله تکون میخورد ، منم حشر تموم وجودمو گرفته بودم کیرمو یکم در کسش می مالیدم اونم داد میزد ارش توروخدا جرم بده ازین ب بعد تو مرد منی جرررم بده کیرتو بکن تو کس خالت . کیرم با ی فشار گذاشتم تو کسش وای کسش مثل جهنم داغ بود…
موهاشو از پشت گرفتم و مثل وحشیا تلمبه میزدم داشتم دیوونه میشدم ک دیدم ابم داره میاد کیرمو در اوردم همرو ریختم رو کونش . ی لب ازش گرفتم و جفتمون بی حال افتادیم رو تخت و منم یکم بعد لباس پوشیدم رفتم تو اتاق خوابیدم تا حسام بیدار نشد . تو این دو س روزی دو بار باهاش سکس چت کردم و قراره اخر هفته دوباره سکس کنیم اگه دوس داشتین بازم براتون تعریف میکنم .
آرش
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید