این داستان تقدیم به شما

سلام اسمم محسنه سنم ۴۸ ساله اهل یکی شهرهای کرمان این داستان ما ل حدودا سال ۷۴ میشه..
 
من مستاجر بودم وتو ی خونه مشترک بودم و زن صاحب خونش خیلی خوشگل بود قد ۱۷۰ وزن ۷۰ و سینها ۸۰ و کون گرد وگنده و کوس تپل وکمر باریک و اقعا اندامش عالی منم قدم ۱۷۵ وزنم ۸۰ سبزه ام داستان اززمانی شروع شد که خانم هرزمان میومد باینکه در میزدم اما خانم خودشو جمجور نمیکرد و ب خانمم میگفت ب محسن بگو یا الاه بگه من چادر سرم کنم زنم میگفت محسن که در میزنه موتورشو روشن نگه میداره تو چادر سرت کن و بمن مگفت م اینطوری میگه من میگفت خودش میخاره ودلش کیر میخواد چون باخانم راحتم و شاید باور نکنید که مهم نیست اما خدایی خانمم دوسال از م بزرگتر میگه هرکاری دوستداری بکن اما مواطب ابرومون باش وداستان اینطوری شروع شد مادر خانمم مریض شد وخانم خونه نبود و صاحب خونه برا م نون اب میاورد و همش با نازو عشو میومد ی روز میدونستم صدامو بشنوه میاد ی فیلم سوپر گذاشتم رو ویدیو و ی کم صداشو زیاد کردم م همون موقع امد در زد و از لای در فیلمو دید.
 
 
شوهرش صبح میرفت شب میومد و م بچه کوچک بو د یا خاواب بود یا بازی میکرد هنوز حرف نمیزد خلاصه بعد فیلم امد گفت اجازه هست ببینم گفتم مشکلی نیست اما کار دست خودت ندی خندید داشتیم فیلمو میدید که خانم امپر چسبوند بدونه مقدمه لب گداشت رو لبم منم از خدام بود اما پسش میزدم اونم مگفت توروخدا ی بار حال کنیم دگه نخواستی نکن گفتم باشه که شروع کردم باهاش ور رفتن تا اوروز بدون لباس ندیده بود واقعا خیلی خوش اندام بون وسفید وبدون مو و کون قولنبه و کوس تپل و صورتی و کمر باریک کون گنده که دیونه کنند بود که من شرو کردم ب لب گرفتن و اونم همکاری میکرد ی ربع لب گرفتم زبون کردم تو دهنش اونم زبون میکرد واقعا عالی بود که لباسشو دراوردم و سوتین نداشت که من گردنشو زبون زدم و وخوردم و با ممیا نازش بازی میکردم ومیمالیدم که داشت دیونه نشد میگفت برو اونجامو بخور گفتم کجا اسشو بگو گفت کوسمو که رفتم زبون زدم یکم لیسیدم وبردمش تو ابرا که اونم امد لباسو دراورد و گفتم یکم بخورش گفت بلد نیستم شوهرش نمیگذاره بخورم وفقط شلورمو میکشه پایین میکنه تو ش و ابش میاره من هنوز مزه ارضا شدنو ندیدم یادش دادم ساک بزنه اول دندون زد اما کمکم یاد گرفت.

 
سایز کیر م از بیست ببشتره و کلفتیش زیاده ب زور میکرو تو دهنش و جوون میکرد و دست میکشید رو خایهام و دیدم بهتر شروع کنم شروع گردم از لای گردنشو لیسدنو وخوردن تا رسیدم ممیاش یکی میمالیدم یکی رو میخوردم وگاز میگرفتم که حشری شد و وکمم رفتم طرف ناقش زبون کردن داخل نافش که نفش بند امده بود و کمم رفتم طرف کوسش وکونش او ل کوس لیسدم وبانگشت بازی کرد م بعد زبون کردم داخل کوسش که پر ابود ودهنم پر بود از ابش کم خورد ویکم ریختم بیرون و بعد از سوارخکونش زبون میزدم تا بالای کوسشو انگشت میکردن داخل کون واقعا کونش تنگ بود وب زور انگشتم میرفت داخلش میگفت کونم دردم میاد نکن اما گوش بدهکار نبود و بعد ازکف پاهاش و لاانگشتاش لیسیدم زبون زدم که دگه دیونه شده بود التماس میکرد بکنم توش امامن عشقبازی رو بیشتر دوستدارم طولانی باشه وقتی اماده بود تازه ۶۹ شدم اونم فهمید کیرم میخورد ولیس میزد خایهامو وقتی دگه خوب امده شده بود بالشت گذاشتم زیر کوتش کرد گ تو کوسش چون واقا تنگ بود طول کشید تابر داخلش و کمکم کردتوش وکمکم تلمبه زدم تا عادت کنه

 
وقتی عادت کرد جیغ میزد بکنتم محکمتر بکن کمر م ب طور طبیعی سفته اما برا احتیاط ی پران خوردم اعصابم ارومتر بشه و بتونم درست طرفمو ارضا کنم حدودا ده تا تلمبه زدم که مم با داد زدن ارضا شد و میگفت اولین باره اینطور ارضا شد ن و من ادامه دادم که نیم ساعت بیشتر با چند مدل پوزیشن کردم و چندین بار اررضا شد و و گفتم از کونم میخوام بکنم میگفت ندادم چون دوستت دارم بکنم تحمل میکنم که بالشت گداشتم وقنبلش کردم و با وازلبن چربش کردم تا سر ش رفت میگفت بکشه گوه خوردم که من با کوسش کر رفتم وشهوتی شد و تونسنم نصفشو جا کنم ولی کم کم تلمبه زده تا رفت توش و گذاشتم جاز کنه و بعد تلمبه میزدم و اون اول درد داشت التماس نکنم اما کمکم خوش امد میگفت محکمتر بکن که بعد کلی کردن ابم تزدیک اندن شد گفتم کجا بریزم گفت بریر داخلم میخوا داغی اب عشقمو حس کنم و منم گوش کردم وابن ریختم توکونش و از اون روز هفته یکی دوباری میکردم و م اعتراف کرد شوهرش دختر دایی خودشو که بیوه زن شهید بوده  صیعه کرده اونم خواسته با کوس دادن انتقام بگیره.
 
ممنون از وقتی گذاشتین وخوندین

 
محسن
 
(گاییدی با این همه غلط املایی)

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *