این داستان تقدیم به شما
سلام من مهیار 20 سالمه چهره ای عادی قد متوسط. و اما دختر دایم یه دخمل سفید مو خرمایی سینه 70 کون جنیفر وخیلی حشری.
داستان از اونجا شروع شد که من خونه مادر بزرگم بودم که دختر دایم هم آمدن از کرج شمال تو این هفته ای که اونجا بودم همش تو کفش بودم که چطوری شروع کنم. یه روز آمد بهم درس یاد بده جلوم نشسته بود هی خم میشد من چاک سینه اشو میدیدم خیلی حشری شده بودم کیرم سفت شده داشتم میمردم خلاصه اون روز گذشت من گوشی دختر دایم گرفته ام يواشکی به گوشی خودم زنگ زدم. از اون شب بهش پیام میدادم فهمیدم که دوس پسر نداره پیام سکسی میدادم حال میکرد دیدم ناراحت نمیشه خوشش میاد. یه چند روز اینطوری بود یه چند بار چت سکسی کردم باهاش. بعد دیگه دل زدم به دریا گفتم بگم بهش که کیم یا ج میده یا نه دیگه. شب شد وسط پیام ها یهو گفتم من محیار که دیدم چند دقیقه پیام نداد بهم بعد بهش پیام دادم چرا ج نمیدی. بعد گفت چرا از اول نگفتی. منم گفتم شاید نارحت بشی دیدم چراغ سبز بهم نشون داد همون شب بهش گفتم بیا نصف شب تو راهرو دستشویی گفت باشه.
قند تو دلم داشت آب میشد. نصف شب شد آمدم تو راهرو دیدم واسا اونجا با بلوز شلوار اوف تا حالا اینطوری ندیده بودمش. بغلش کردم کونش گرفته ام تو دستم لبشو میخورم صدا نفساش تند تند شده بود گلوشو میخوردم اوف یهو دیدم دستشو گذاشته رو کیرم داره میماله منم دستمو کردم تو لباسش سینه اشو گرفته ام فشار میدادم نوکشو آه خیلی حس خوبی میداد بعد شلوارمو در آوردم آمد برام ساک زد زیاد حرفه ای نبود یه چند بار دندون زد بعد چند دقیقه ابم آمدش تو همون حالت گفتم برگرد گفت من تا حالا ندادم گفتم آروم میکنم شلوارشو تا زانو کشیدم پایین وای چه کون گرد خوش فرمی میدیدم اوف انگشتمو تف زدم یه دونه رو کردم توکونش دیدم ناله میکنه یه انگشت دیگه امو کردم تو کونش چند بار عقب جلو کردم تو کونش بعد در آوردم کیرمو کردم تو کونش یه آهی کشید و گفت نمیتونم نشست رو بعد دوباره کیرمو گذاشته تو لاپاش یکم عقب جلو کردم ابم آمدش. هنوزم میکنمش ولی خیلی گشاد کردم منتظر بقیه داستان های من باشید…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید