این داستان تقدیم به شما
سلام من اشکان هستم ۳۳ سالمه و مهندس عمرانم .یه دونه خواهر دارم و چندتا داداش.میخام داستان کردن ابجی کوچیکمو براتون بگم .
فکر کنم دوران راهنمایی بودم و تازه با مفهوم کیر و کص اشنا شده بودم و پیگیر فیلم سوپر اینا بودم با دوستام.یه روز خواهرم از حموم که بیرون اومد من داشتم جاروبرقی میکشیدم داشت میرفت تو اتاق که نکاش کردم باورم نشد اون چیزی که میدیدم وای چه کپلایی و لپای کونی داشت ،حوله ش رو حواسش نبود بالا گرفته بود کون قلمبه و سفیدش معلوم بود .من تا حالا حسی بهش نداشتم ولی درجا راست کردم .از اون لحظه که اون کون کردنی و خوردنی رو دیدم کیرم امونم نمیداد.شبا که همه میخوابیدن میرفتم پشتش میخوابیدم و کونشو بو و بوس میکردم از رو شلوار ولی جرات نداشتم شلوارشو در بیارم. فکر کنم خواهرم فهمیده بود چون اونم بعد مدتی برام عشوه سکسی میومد مثلا نوک سینه هامو که تازه بالغ شده بودم و پسرا میدونن چی میگم درد میکرد باهاش بازی میکرد و بعضی وقتا میک میزد .برام دامن میپوشید زیرش هیجی و شبا که میخوابید دامنش میرفت بالا شورتش که کص و کونشو فقط سوراخشو پوشونده بود نمایان میشد و من صبحها قبل مدرسه رفتن ده دقیقه کونشو بو و بوس میکردم.به همین منوال گذشت تا دانشجو شدیم ،اون تبریز قبول شد و من نزدیک تهران.خیلی کم میشد همزمان تهران باشیم ولی از سال اول دانشگاه به بعد وقتایی میشد که همزمان میومدیم تهران.
اینو بگم از همون موقع که کونشو دیدم همیشه به کردنش فکر میکردم و کیرم راست بود هر روز براش.حتی وقتایی که نبود به یادش جق میزدم.تنها کسی بود که میل داشتم نسبت بهش و جق میزدم براش.هیچکسو جز ابجیم نمیخاستم بکنم.فقط بوسیدن و بوییدن کص و کون بهشتیش از هرچی سکسه لذتش بیشتر بود واسم.یه شب از دوران دانشجویی که جفتمون تهران بودیم بد راست کردم براش . ابجی کصه من تو اتاق تنها خوابید بود ساعت ۳ صبح بدجور حشری شده بودم چون آیس هم زده بودم کیرم داشت میترکید و فقط میگفت ابجیمو میخاد.رفتم سراغش. بازم مثه قبلا میبوسیدم و میمالیدم کونشو. ولی اینبار بزرگ شده بودیم و جز کرد
نش چیزی ارضام نمیکرد. جراتم زیاد شد شلوارشو کشیدم تا زانوش. واییی از قبلا هم کص تر شده بود مثه اینکه تو تبریز حسابی کص و کون داده بود(چندروز بعد از فیلمی که توش گوشیش بود مجشو گرفتم که با پسر تو خونه داداشم که تبریز زندگی میکرد و ابجی جنده ی من هم میرفت پیش اونا دیدم)داشتم میمردم واسه کون تپلش.مال من بود حق من بود باید منم بکنمش.کپل ها ولپای کونشو هی میبوسیدمو میک میزدم زبونمو زدم سوراخ کونشو واییییییی چقد خوشمزه بود حتی بوی عرق تیز کونشو دوس داشتم و حشریترم میکرد
هی لیسیدم . نبض کصش خیلی بلند میزد معلوم بود بیداره ولی نشون نمیده. من کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش .میدونستم کونش واسه کیرم تنگه چون کیر کلفتی دارم و هر دختری میدید میترسید واسه همین درش میمالیدم .کصش حسابی خیس شده بود و کیرم روون .دیگه طاقت نیاوردم من صاحب کون خواهرم بودم و میخواستم بل کیرم تصاحبش کنم
کیرمو فشار دادم تو سوراخ کونش.واییی بهشت بود .چه حالی میداد.یه تکون خورد میدونستم درد داره میکشه ولی جیک نمیزد .منم انقدر حشری بودم که با چندتا تلمبه ابمو ریختم تو کونش. بعد اون تا اخر دانشگاه هروقت گیرش میاوردم ابم رو میریختم تو کونش یا لا پاش.
تا بعد دانشگاه عروسی کرد با پسرخاله کصکشم و الان یه پسر دارن.پسرخالم با من جوره و برام تعریف میکنه کصایی که میکنه . از وقتی فهمیدم به خواهرم خیانت میکنه باز کیرم راست شد واسه ابجیم. همش تو فکرمه کصشو که باز شده بکنم .ارزوم شده تو کصش تلمبه زدن ولی اون کسخل دیگه مثه قدیما نیست نمیخاد بهم بده.جندبار بهش تلگرام عکس کیرمو دادم و گفتم میخام کص و کونشو.ولی گفت بازم بگم به همه میکه ولی بازم گفتم ولی نکفت. به کسی .کارم شده واسش فیلم و گیف فرستادن و قربون صدقه کص وکونش رفتن
هرکاری میکنم با وجود همه نوع کصی کخ کردم و دورم هست نمیتونم بیخیال کص ابجیم بشم
امشب همینو براش اس زدم گفتم هرکاری کردم نشد هوس کردن کص و کونت دور شه اونم هیچی نگفت .امروز که دوم عید ۹۸ بوپ خونمون خوابیدن.کصی که آرزومه الان طبقه پایینه دارم دیوونه میشم هی میزنه به سرم برم تو خواب کص و کونشو پاره کنم با کیرم ولی میترسم کیرم کنه.ااکه میتونین راهنماییم کنیم ابجیمو چه جوری راضی کنم کصشو هم بده به داداشش مثه کونش که قبلا داده حس میکنم بخاطر شوهر و پسرش نمیخاد وگرنه میدونم اون از من حشریتر بود همیشه تو رابطه خواهر و برادر.شاید هم نوشتنم تموم شه برم سراغش و هرچه با داباد . برام دعا کنین و راهنمایی هم میتونین کنین عشقا
نوشته: مهندس اشکان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید