این داستان تقدیم به شما
سلام خدمت دوستای عزیز .
زیاد حاشیه نمیرم چون واقعا یهویی بود،قبلش هم میدونم حنا میمالن به سر ولی توی کارت ملیش همینجور نوشته بود دیگه نمیدونم حنا درسته یا هنا…
حنا اصلا زید من نبود ،من اصلا زید ندارم والا ولی خب ی اقا محمد رفیق دارم که خیلی اهل اینکاراس. یه شب گفت ممد داش دو تا دخترن حنا بامنه تو الهام جور کن گفتم حله بریم .
رفتیم اقا چشمتون روز بد نبینه دیدم الهام خیلی کیریه گفتم ممد همی حنارو یکاری کن بکنمش گفت حله.
الهامو ک فرستادیم رفت پی کارش قرار شد حنا هم فردا صبح بیاد خونه ،فردا صبح شد حنا اومد…
محمد هم طبق نقشه گفت خب من میرم سیگار بخرم و رفت
من موندمو شاه کص حنا خانوم ی دختر سفید مث برف قد 160،وزن 55همیشه پاشنه بلند بدون جوراب پاش میکنه خییییییییییلی هم خوشکل ،
محمد ک رفت گفتم حنا حقیقتا ازت خوشم اومده الانم کیرم داره پاره م میکنه میخام بکنمت ،گفت ب رفیقت میخای خیانت کنی شما دوتا ممدا ک خیلی حواخواه همین گفتم حالا شده دیگه اینم بگم ک حنا از قبل میدونس و حسابی بخودش رسیده بود.
منم ک از شقدرد نمیدونستم چپ برم یا راست رفتم بغلش کردم بردمش تو اتاق
سر تخت خودم ،انداختمش رو تخت شرو کردم لخت کردنش واااااااااای پاهاش معرکه بود مانتوشو در اوردم تاپشو خودش دراورد سوتین نبسته بود آخخخخخخخخ الانم شق کردم یادش ک افتادم ،سینه هاشو میخوردم داشت شل میشد شلوارشو دراوردم دیدم اخ ک کسش خییییس شده ب طرز فجیعی حشری شده بود ،کیرمو دراوردم گفت ب نسبت هیکلت زیادم بزرگ نیس گفتم کسکش 18سانت کیره ها ،تا خایه کردم تو دهنش اوق میزد گفتم حالا بگو کوچیکه کیری ،ساک میزدااااا عالی بود یخورده ک خورد گفتم بکنم تو کونت؟
گفت تا کس هست کون براچی کسخول گفتم جوووووووون بزن قدش دستشو اورد زدیم قدش:)))
ااااااروم کردم تو کسش واییییییییی
تنگو گرم اصا ی وضعی تلنبه میزدم کسش اب میدادهاااااااا ،صدای شالاپ شولوپ میداد منم مث تشنه های کس ندیده تلنبه میزدم،نگام ب نگاش بودو میکردم ،دقیق نمیدونم ولی گمونم 5دیقه ای شد تلنبه زدم گفتم داره میاد پاهاشو حلقه کرد دور کمرم گفت بریز توش منم از خدا خاسته تا اخرین قطره ریختم توش کسش اب کیرمو میمکید لامصب خیلی سکس خوبی بود واقعا معرکه بود ،
اگه بد بود شرمنده تا بحال ننوشتم ،
دختر زیاد نمیپسندم حنا هم یهویی شد بیشتر با زنای سن بالا سکس میکنم خاستین بگین ک بعدا بنویسم براتون ،
مرسی ک خاطره منو خوندید
نوشته: محمد مرسی
سکس با دوست دختر
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید