این داستان تقدیم به شما

سرش لای پاهام بود و زبونش ماهرانه توی کس خیسم میچرخید…
باورم نمیشد داشتم به فانتزیم حقیقت میبخشیدم! ظهر طبق قراری که با نگار داشتم به کافه رفتم و باهاش ملاقات کردم. نگار همون دختر لزی بود که توی پارتی سیاوش دوست پسره دوستم باهاش آشنا شده بودم! همون پارتی که به زور دوستم رفته بودم و حالا خیلی از زور کردنش ممنونم. بچه ها میگفتن که لزه و یه حسی که لای پاهامو خیس میکرد باعث شد به فکر این بیفتم که شاید کمی شیطونی و تغییر کردن برای دختر عادی و کسل کننده ای مثل من خوب باشه! و بعد از کافه نگار خیلی رک و عادی انگار که میپرسه الان روزه یا شب پرسید برای لز به خونش میام یا نه و منم که این رویای همیشگیم و البته ترسناکم بود با تردید قبول کردم…
و حالا وقتی توی خونه هستیم بعد از اینکه خیلی آروم و سکسی لباس های من و خودش رو در آورد من رو خوابوند روی مبل نرم قهوه ای و سرش رو گزاشت لای پاهام و زبونش رو به لبه ها و چوچول کوصم میکشید! واقعا تو شوک بودم چون تا حالا حتی با مردی سکس نداشتم! اما احساس خیلی خوبی توی کل وجودم پیچیده بود که با آه و ناله هام قاطی شده بود. نگار بی وقفه و با حرص و شهوت میخورد. داشتم از مک زدناش از حال میرفتم. با تموم وجود کوصم رو میخورد درست عین بستنی! زبونش رو دایره وار میچرخوند و توم میکرد اما نه جوری که پردم پاره بشه. گفته بودم باکرم. عین سگ میلیسید. یهو کوصم داغ شد و یه آبی ازش زد بیرون و جیغ بلندی کشیدم و حسابی ارضا شدم! نگار ولم کرد و رفت روی کاشی به حالت سجده نشست که کوص تپل و خیس و صورتیش از لای پاهاش قلپی زد بیرون. تموم اعتماد به نفسم از بین رفت کوص نگار در مقابل کوص من خــــیلی ناز بود! با لبخند جذاب و سکسی گفت- جبران کن هرزه کوچولو! از هرزه گفتنش تعجب کردم اما چیزی نگفتم و چهار دست و پا از مبل پایین اومدم و به سمتش رفتم و از پشت ، کوصش رو انگشت کردم. فکر نمیکردم باکره باشه با این حال پرسیدم- پرده داری؟ گفت- نه و من انگشتم رو تا ته تو کوصش کردم ، وای وای خدا..داغ و تپل و تحریک آمیز!

خم شدم و شروع کردم به خوردن کوص تپلش. لذت کوصش توی دهنم و مکیدن چوچولش که البته خیلی ناشی بودم واقعا بهترین حسی بود که تو کل عمرم تجربه کردم ، مخصوصا که تابحال جق نزده بودم و فهمیدم لزم! زبونم رو میکردم تو کوصش و در میاوردم واقعا که لذت بخش بود. انقدر کوصش رو لیسیده بودم و چوچولشو میمکیدم که حس میکردم الاناست ارضا بشه. آه و نالش کل خونه رو برداشته بود. آخ که عجب کوص لیسی حسابی میکردم. کوص تپلش برا جندگی آفریده شده بود! ناخودآگاه بلند گفتم- کس جنده! خودمم حیرت زده بودم اما از خوردن جوجوی تپلش و هی زبونم رو تا ته داخلش کردن دست نکشیدم. قیافش رو نمیدیدم اما حس میکردم زیاد براش مهم نی که واکنشی نشون نداد. حس کردم یه صدایی غیر از آه و ناله ی ما اومد اما توجهی نکردم. انقدر داغ و حشری بودم که فقط فکر خوردن کوص خوشکل و نازش بودم. بازم برام صدا اومد و یهو یچیز خیس کوصم رو از پشت نوازش کرد! از ترس و بهت خشک شدم و دیگه نخوردم!.. نگار سکسی گفت-بلیس دیگه کـــس لیس! با صدایی لرزونی پرسیدم- کی…تو کی هستی؟
صدای پارس سگ باعث شد با جیغی عین گوله از جام بپرم و پشت نگار قایم بشم. نگار خنده ی ملیحی کرد و با حشر گفت- آخه کص مشنگ سگ مگه ترس داره داشتیم حال میکردیما!!..

گفتم-زبونش خیس بود کسم رو..لیس زد! نگار باز حشری گفت- واووو ، واقعا؟ پاپی معمولا با غریبه ها سکس نمیکنه! انگار از تو خوشش اومده جنده کوچولوی شیطون! چیزی نگفتم و خیره به سگ و نگار نگاه میکردم ، نگار با این سگ سکس میکرد؟ زنگ آیفون خورد و نگار با خنده ی سرخوشی و حشری گفت- به به ، عشقمم اومد! ایندفعه دیگه واقعا ترسیدم. این دختره دیوونه بود من از اول برای یکم لیسیدن اومده بودم و بهشم گفته بودم! گفتم-تو چیزی به من نگفتی!! نگار نیشخندی زد و گفت- خب الان میگم! رسما عین همون پاپی پشیمون شده بودم! در ورودی باز شد و همراهش یه آهنگ با صدای بلند و یه پسر قد بلند و چهار شونه با هیکلی عضلانی و چهره ای نسبتا جذاب داخل شد! از دیدن هیکل ورزشکاریش و بازوی بزرگش سه تا سکته رو رد کردم. نگار چهار دست و پا به سمت پسره رفت و حشری گفت-شروین عشـــقم اومدی! بیا بکن تو کسم این دختره ی مادرجنده لیسید یهو ولــم کرد! از مادر جنده گفتنش اخمام رفت تو هم اما بعد توجهم به آهنگی که از اسپیکر پسره پخش میشد جلب شد ، تتلو بود! ( همه ممه همه باسن همه شدن نیکی نیاژ واسه من ماشالا ، آرایش مالیدن اندازه عن…) نگار خودشو میمالید، شروین مشغول در آوردن لباساش بود و سگه آروم آروم به سمت من میومد….
اگه خوشتون اومد بگین ادامش رو هم واقعا بزودی و کمتر از سه روز بنویسم حسابی حال کنین

نوشته : خانوم هات

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *