این داستان تقدیم به شما
سلام،
اسمم احسان هستش، 22سالمه و بایسکشوال هستم. هیچ کس تو زندگیم راج ب گراش جنسیم چیزی نمیدونه. اولین بار که سکس داشتم 16 سالم بود و همه ی پارتنرامم از همین سایت پیدا کردم. تقریبا از موقعی که یادم میاد دوست داشتم بِدَم. هیچوقت هم این احساسمو سرکوب نکردم و بخاطر این قضیه هم پشیمون نیستم. ایران بدلیل تفکیک جنسیتی شدید همجنسگرا یا بهتره بگم همجنسگرانما زیاد داره و من بخاطر این قضیه تو روند خوشایندی تو سکس لایفم قرار نگرفتم. به یکی از پارتنرام حس خیلی شدید پیدا کرده بودم که آخرش فهمیدم فقط داره ازم استفاده میکنه. اسمش رضاست و هنوزم باهاش در ازتباطم و خیلی دوسش دارم با این حال که در حقم خیلی نامردی کرد.5 سال پیش باهاش تو چت شهوتناک آشنا شدم.
زیاد رفتم پیشش و طبیعتا زیاد بهش دادم. کیرش 17س هستش و کاملا دوست داشتنی. راجب بدن خودم نظری ندارم ولی خب هرکی برده راضی بوده. کونم خوش فرمه و پوستم سبزه ی مایل به سفیده. از مو بدن بدم میاد به همین دلیل هفته ای یه بار کامل شیو میکنم و برق میندازم. یه روز رضا بهم پی ام داد و گفت که زده بالا و بهم احتیاج داره. منم که از خدا خواسته بهش اوکی رو دادم و برنامه رو باهم چیدیم. سرتون رو درد نیارم همون شب رفتم خونش، مثل همیشه کاملا خوش رو و موعدب در رو به روم باز کرد و دعتوم کرد داخل. منم طبق معمول با دیدنش تپش قلب شدید گرفتم و رفتم تو. خونش جالبه وسیله زیاد نداره ولی کاملن راحت و دِنجه. رفتم وسایلمو گزاشتم یه گوشه و شروع کردم به در آوردن تی شِرتم و ساپورتی که پام بود. اونم رفته بود آشپزخونه واسم آب بیاره. با یه شرت نشستم تو حال و یه سیگار روشن کردم منتظرش تا بیاد. اومد منو دید و مثل همیشه از سکسی بودنم شروع کرد به تعریف کردن. منم که قند تو دلم آب شده بود چون هم کلی حشری بودم و هم کلی بهش حس داشتم. تو ذهنم داشتم خوردن و لیس زدنه کیرشو تصور میکردم که یهو در اتاق خوابش باز شد… . چیزی که باهاش رو به رو شدم حسابی شُکم کرد. دو نفر از اتاقش اومدن بیرون و با لبخند داشتن بهم نگاه میکردن. رضا بهم گفته بود واسم سوپرایز داره ولی اصلا فکرشو نمیکرم این باشه. خیلی ترسیده بودم. نمیدونستم باید چیکار کنم. جیغ و داد بکنم و سعی کنم فرار کنم؟ آروم باهاشون صحبت کنم و بگم که نمیخوام؟ خیلی موقعیت استرس زایی بود. ته دلم از دست رضا کلی ناراحت شده بودم و تنها چیزی که تو ذهنم بود این بود که یه جوری خودمو از اونجا خلاص کنم. ولی خب اونا خیلی مسمم بودن که برنامه هاشون خراب نشه. اومدن سمتم، یکیشون چپم نشست و اون یکی راستم. رضا هم اومد جلوم نشست و همینجوری بهم نگاه میکرد. هیچی نمیتونستم بگم زبونم بند اومده بود. فکرشم حتی نمیتونستم بکنم که چجوری قراره به 3 نفر همزمان بدم. فقط نگاهشون میکردم و سعی داشتم با نگاهم یه جوری به رضا بفهمونم که تورو خدا اینکارو باهام نکن. ولی انگار کلن یه آدمه دیگه شده بود. اون دوتای دیگه هم خیلی پر رو بودن. شروع کردن بهم دست زدن. دست میکشیدن رو پاهام و شکمم و جون جون میکردن. یکیشون پاشد و شلوارشو شرتشو با هم دراورد.
اون لحظه بود که دیگه خودمو باختم. یه کیر 21-22 سانتی جلو صورتم بود، خییییلی کلفت بود. او یکی هم لباساشو درآورد. کیر اون به این اندازه بزرگ نبود ولی از واسه رضا یکم بزرگ تر بود. نفس کشیدن واسم سخت تر شده بود. رضا دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش. من هنوز کلی ترسیده بودم و اصلا نمیخواستم بهم آسیبی برسه. چون اگه چیزیم میشد دیگه خونه نمیتونستم برم.اون 20سانتیه که اسمش محمد بود اومد و دستشو برد سمت کونم. لپای کونمو ناز میکرد و محکم فشار میداد. اون یکی هم نشسته بود کنارم و فقط نظاره گر بود. رضا بهم گفت که شروع کنم کیرشو خوردن. اینجا بود که با خودم گفتم احسان به خودت بیا و کنترل ماجرا رو بگیر دستت. خودمو آروم کردم، همه ی توانمو جمع کردم و ازشون خواستم که بهم آسیبی نزن و آروم رفتار کنن. اونا هم گفتن که حواسمون بهت هست و نگران نباش. نمیخوام دورغ بگم، ولی یکم خودمم تحریک شده بودم. توجه 3نفر کامل رو من بود و منو میخواستن. حس جالب و جدیدی بود. آروم رفتم سمت رضا و به حالت داگی دراومدم و شروع کردم به لیس زدن و بوسیدنه کیرش. محمد و اون یکی هم رفته بودن پشتم و داشتن از منظره لذت میبردن. کیر رضا مثل همیشه کامل بلند شده بود و مثل سنگ سفت بود. سر کیرشو گذاشتم تو دهنم و شروع کردم به میک زدن. دستشو گذاشت رو سرم و نوازشم میکرد. محمد و دوستش از پشت شروع کردن باهام ور رفتن. یکیشون دستشو خیس کرد و با سوراخم بازی میکرد. خیلی تحریک شده بودم. رضا هم داشت اوج میگرفت و سعی میکرد کیرشو بیشتر فرو کنه تو دهنم. خیلی حشری شده بودم و تا اونجا که میتونستم کیرشو میکردم تو حلقم. اون یکی که اسمشو یادم نمیاد(حالا بهش میگیم آقای ایکس) اومد جلوم نشست و ازم خواست که کیر اونم بخورم. جفتشون جلوم دِراز کشیدن و منم به حرفشون خوب گوش میدادم. دوتا کیر جلوم بود و منم داشتم حسابی برای جفتشون ساک میزدم. محمد هنوز داشت با کونم بازی میکرد که یهو گفت اینجوری نمیشه باید این کونو خورد. با ولع هرچه تمام تر افتاد به جون کونم و یجوری میخوردش که انکار 1ساله هیچی نخورده. صدام دیگه درومده بود ولی خب بهم فرصت نفس کشیدن نمیدادن و نوبتی باید واسشون ساک میزدم. محمد که حسابی داشت حال میکرد دیگه نتونست کنترل کنه خودشو و میخواست تو همون پوزیشن کیرشو بکنه تو، که با مخالفت شدید من رو به رو شد، چون کیرش از همه بزرگ تر بود و خیلی دردم میگرفت اگه اول اون میکرد تو. از رضا خواستم جاشو با محمد عوض که و اونم با یه چشم گفتن اینکارو کرد. کیر 22سانتیه محمد جلوم بود و من تازه به اینکه چقدر بزرگ و کلفته پی بورده بودم. سر کیرش به سختی تو دهنم جا میشد. رضاءِ وحشی یه تف جانانه انداخت دم سوراخم و نصف کیرشو یجا کرد تو و جیغمو دراورد. منم چند ماهی میشد که سکس نداشتم بخاطر همین تنگه تنگ بودم. قشنگ جر خوردن کونمو حس کردم. خیلی درد شدیدی داشت، ولی خب من یه مازوخیسمیم به همین دلیل از درد بدم نمیاد. اون لحظه نتونستم تحمل کنم و ازش خواستم کیرشو در بیاره. ولی بهم گوش نداد و ایندفعه کامل کیرشو تا ته کرد تو. تا اومدم جیغ بکشم محمد سرمو گرفت برگردوند و کیرشو تا اونجا که میتونست کرد تو حلقم. رضا شروع کرد به عقب و جلو کردنه کیرش تو کونم. خیلی میسوخت و خیلی درد داشتم، اما مجبور بودم که تحمل کنم. بعد 1 دقیقه تلمبه ی آروم سرعتشو بیشتر کرد و من همچنان داشتم همزمان برای محمد و آقای ایکس ساک میزدم.
چند دقیقه که گذشت درد و سوزشم آروم شد و لذتم شروع شد. البته موقع درد کشیدنم لذت خاص خودشو داشت. رضا خیلی وحشی شده بود نمیتونست خودشو کنترل کنه. جوری تلمبه میزد که محمد بهش گفت کشتیش یکم آروم تر الاغ. آقای ایکس از جلوم پاشد و گفت نوبته منه. تو همون پوزیشن رفت پشتم و سر کیرشو گذاشت دم سوراخ جر خوردم. رضا هم اومد جلوم نشست و از خواست کیرشو بخورم. مقاومت کردم چون این کار بهداشتی نیست، محمد هم طرف منو گرفت ولی هیچی چاره ی رضا نمیشه وقتی یه چیزیو میخواد. کیرشو به زور کرد تو دهنم! صادقانه بگم همیشه دوست داشم کیری که توم بوده رو بخورم ولی به جزییات که فکر میکردم پشیمون میشدم. ولی خب کیرش مزه و بوی بدی نمیداد. خدارو شکر که حسابی تمیز کرده بودم خودمو و از صبح اون روز چیزی نخورده بودم. آقای ایکس کیرشو آروم آروم کرد تو. سوراخم دیگه اونطوری تنگ نبود ولی کیر آقای ایکس از واسه رضا بزرگتر بود. سوراخم به شدت دور کیرش چفت شده بود. داشت از لذت میمُرد. کیرش که تا ته رفت تو بعد چند ثانیه مکس شروع کرد تلمبه زدن. منم حسابه حشری شده بودم و کیر رضا و محمد رو با تمام حسی که داشتم ساک میزدم. باورم نمیشد. 3تا کیر خفن، فقط و فقط واسه من بودن اون لحظه. همه چی داشت خوب پیش میرفت. داشتم حسابی لذت میبردم. واسه چند دقیقه همونجوری ادامه دادیم تا اینکه محمد گفت احسان جون نوبتیم باشه دیگه نوبته منه. منم جوابی ندادم و فقط تو چشماش ذل زدم. محمد خیلی زشت بود. شبیه کارتون خوابا بود. ولی خب من تضاد بین سکسی بودن و زشتی رو خیلی دوست دارم و شاید باورتون نشه ولی این زشت بودنش باعث میشد بیشتر تحریک شم.آقای ایکس هنوز داشت تلمبه میزد. تو چشماش میشد دید که داره رستگار میشه. محمد همونطور که جلوم نشسته بود دراز کشید و منو کشید روی خودش. ازم خواست تا بشینم روی کیرش و خودم کیرشو بکنم تو. از این بابت خوش حال بودم چون دلم نمیخواست اون همه کیر یه جا بره توم. منم مثل یه پسر خوب قبول کردم. یکم تف زدم به سوراخم و آروم نشستم رو کیرش. با این حال که تا اینجایه کار دو تا کیر کلفت رفته بود تو کونم، هرچقدر تلاش میکردم سر کیرش نمیرفت تو. ولی خب به هر زحمتی که شده بود این کارو کردم. سر کیرش که رفت تو از درد دوست داشتم دیگه زنده نباشم. دست و پام شل شده بود و همین باعث شد تا بقیه ی کیرش خیلی سریع تر از چیزی که مَد نظرم بود بره تو. نمیتونستم جیغ بکشم. کونم داشت به 2 قسمت تقسیم میشد، افتادم روش و اونم با دستاش لپای کونمو باز کرد تا راحت تر جا باز کنه…
بعد یه مدت شروع کرد به بالا پایین کردن کیرش تو سوراخ من. کلمات حس اون موقع منو نمیتونن توصیف کنن. درد شدید، استرس، تپش قلب، و مقدار قابل توجهی لذت. رضا و آقای ایکسم پشتم وایستاده بودن و نظاره گر بودن. محمد داشت منو رو کیرش با دستاش بالا پایین میکرد. خیلی قوی و محکم بود. آقای ایکس اومد جلوم وایستاد و در حالی که من داشتم رو یه کیر 22سانتی بالا پایین میشدم کیرشو کرد تو حلقم. رضای بیشعور یه لحظه نمیدونم چه فکری کرد اومد به جلو مایلم کرد جوریکه کیر محمد هنوز تو کونم بود. آقای ایکسم زانوهاشو خم کرد تا کیرش هم سطح دهنم بشه و دوباره کیرشو کرد تو دهنم و شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن. نمیذاشتم زیاد کیرشو بکنو تو، با زبونم ته حلقمو بسته بودم که حالم بد نشه. رضای نامردم سر کیرش یه خلوار تف کرد و میخواست همزمان با کیر محمد کیرشو بکنه تو. محمد بهش گفت که احسان قدرت تحملشو نداره به 2تا کیر همزمان بده، واسه همین از زیرم پاشد و جاشو با آقای ایکس عوض کرد. آقای ایکس اومد زیرم خوابید و کیرشو با تلاش کامل کرد تو، محمد هم جلوم با زانو های خم ایستاده بود تا واسش بخورم. رضا به چیزی که میخواست رسید و کیرشو همزمان با کیر آقای ایکس به هر زحمتی که شده بود کرد تو کونم. دردی که اون لحظه داشتم دست کمی از درد زایمان نداشت. دیگه از حال داشتم میرفتم. ولو شده بودم رو بدن آقای ایکس و دوتا کیر تو کونم بود. ولی فقط رضا میتونست عقب جلو کنه چون پوزیشن خیلی سختی بود. محمد سرمو گرفت و بلند کرد و کیرشو گذاشت تو دهنم. باورم نمیشد، 3تا کیر همرمان توم بودن. رضا وحشیانه تلبمه میزد. چیزی نگذشته بود که کیرشو دراورد و آبشو خالی کرد رو کمرم. واسه چند لحظه همه چی ساکت بود. هیچکس تکون نمیخورد. کیر آقای ایکس هنور تو کونم بود و کیر محمد تو دهنم. رضا سریع رفت دستمال اورد و تمیزم کیرد. بعد رفت یجا نشست و شروع کرد سیگار کشیدن و تماشا کردن. آقای ایکس شروع کرد به تلمبه ردن. محمد ازم پرسید که آبشو میخورم یا نه و منم گفتم نمیتونم، گفت اشکالی نداره سعیتو بکن ولی بعدش پشیمون شد و گفت من باید آبمو بریزم تو این کون. از روی آقای ایکس بلندم کرد . به پهلو خوابوندتم زمین. اومد پشتم خوابید و کل کیرشو یه جا کرد تو. نمیدونم چرا ولی بازم کلی درد کشیدم. سوراخم بازه باز بود ولی انقدر کیرش بزرگ بود که هردفه میکرد تو در می اورد جر میخوردم. دیگه انرژی توم نمونده بود. تو همون حالت شروع کرد به محکم ترین شکل ممکن تلمبه زدن! حس میکردم که دارم میمیرم دیگه. آقای ایکسم اومد جلو صورتم و زانو زد و کیرشو گذاشت رو لبم و گفت بخور. من فقط تونستم دهنم رو باز کنم و اون بقیه کارو خودش کرد…
محمد داشت مثل یه حیوون وحشی کیرشو تو کونم عقب و جلو میکرد. تو شکمم کیرشو حس میکردم. آقای ایکس بعد یکم تلمبه زدن تو دهنم آبش اومد و همشو ریخت تو دهنم. ولی از اونجایی که خیلی بیشور بود کیرشو در نیاورد و منم خیلی بدجور داشت حالم بد میشد. زیر فشار شدیدی بودم و مجبور شدم با تمام تلاشم خودمو کنترل کنم که حالم بد نشه و همه ی آبشو قورت دادم. محمدم دیگه آخرای کارش بود. و یکم بعد آقای ایکس با فشار هرچه تمام تر آبشو خالی کرد تو کونم. داغیه آبشو حس میکردم با این حال که کامل سِر بودم. ولم کردن همونجا و من از حال رفتم. فکر کنم 1 ساعتی خوابیدم تو همون وضعیت. خواب که نه بیهوش بودم. بلند که شدم دیدم 3تاییشون نشستن و دارن سیگار میکشن. پاشدم رفتم دسشویی خودمو تمیز کردم لباسمو پوشیدم و سریع خارج شدم. اون روز رو هیچ وقت یادم نمیره. 2بار دیگه هم من و رضا و محمد سکس گروهی داشتیم از اون روز به بعد. دیگه حسم به رضا پریده و فقط سکس واسم مهمه از اون روز. امیدوارم از خاطرم خوشتون امده باشه. شرمنده طولانی شد.
اگه نظر مثبت زیاد باشه از سکسای گروهیم با دوست دخترمم داستان میذارم واستون
ممنون، بای تا داستان بعد.
نوشته: احسان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید