این داستان تقدیم به شما
سلام من آرمين هستم شونزده سالمه و اين داستان مال هفته پيشه.اول از خودم بگم من 183قدمه و نزديك 80كيلو هم وزن دارم.اين داستان كردن كون همكلاسيم پورياس.پوريا يه پسر سفيد خوشگل با كون برجسته پوست نرم طوريه كه هر بار ميبينمش شق ميكنم واقعا كردنيه.من گى نيستم و تنها پسرى كه دوست دارم بكنمش همين پورياس . ما از هشتم باهم هم ملاسى بوديم تا الان كه دهم هستيم.رابطم باهاش هميشه خوب بود و كس ميگفتيمو ميخنديدم هيچوقت روش نظر نداشتم تا امسال.
يه چند وقتى بود كه دلم ميخواست بكنمش ولى اون اصلا كونى نبود خلاصه به هر بهونه اى كه ميشد بهش دست ميزدم يا مثلا زنگاى ورزش دست ميزدم به ممه هاش مدام به يادش جق ميزدم تا اين كه يروز واقعا تصميم گرفتم كه بكنمش هميشه تصور ميكردم كه آبمو ميپاچم تو صورت نازش.درضمن اينم بگم كه من عاشق سكس خشن وBDSM ام.خلاصه گذشت تا يه روز با يكى از رفيقاى به اسم على راحبش صحبت كردم على هم گفت كه اره خوب كونيه منم موافقم كه بكنيمش واقعا جدى تصميم گرفتيم كه بكشونيمش يجا هو كونش بزاريم.
يه پارك چنتا خيابون بالاتر از مدرسمون هست كه يه خرابه توشه قرار شد ببريمش اونجا بكنيمش پنجشنبه با على قرار گذاشتيم به پوريا گفتيم تو پارك يه دورهمى گرفتيم ساعت نه شب بياد پارك تو خرابه خودمون زود تر رفتيم پارك فوتبال بازى كرديم منتظر بوديم تا پوريا بياد يه ده دقيقه دير رسيد پارك خلوت شده بود گفت بچه ها كجان پس گفتيم بريم تو خرابه منتظر شيم يكم ديگه ميان گفت باشه رفتيم اونجا به شوخى زدم در كونشو اون زد به على خلاصه يكم با هم شوخى كرديم تا رسيديم و رفتيم تو از قبل على طناب برده بود با شمع . دودقيقه نشستيم پوريا گفت اى بابا دير كردن بچه ها من بلند شدم على هم بلند شد دوتايى رفتيم سمتش دستاشو گرفتيم اول فكر داريم شوخى ميكنيم كه يهو خوابونديمش كف زمين رو خاك دستاشو برديم پشتش على با طناب بست ميگفت هوى حيوونا چيكار ميكنين گفتيم امشب باس بما كون بدى تا زندت بزاريم.
شلوارمونو با شرتمون در آورديم على پشماشو زده بود من كلى بلند كرده بودم ورزشم كرده بودم بو عرق ميداد قشنگ على گفت لامصب لاقل ميزدى پشماتو حالمون بهم خورد خنديديم پوريا زياد داد ميزد شرت عرقيمو گوله كردمو گذاشتم تو دهنش با على بلندش كرديم تى شرتشو بزور دراورديم ممه هاش افتاد بيرون سفيد با نوك صورتى على يه ليس زد به نوك ممه هاش پوريا ديگه گريش گرفته بود من هم افتادم به جون ممه هاش دوتايى باهم ميخورديم گاز ميگرفتيم گردنشو بوس ميكرديم اونو فقط گريه ميكرد بزور نشونديمش دوزانو رو زمين كيرمونو ميمالونديم به سرو صورتش موهاش زير بقلش اصلا مو نداشت على هى دستاى پوريا رو ميداد بالا زير بقلشو ليس ميزد رفت پشتشو كيرشو گذاشت لاى زير بقلشو عقب جلو ميكرد منم شرتمو از تو دهنش داراوردم گفتم آروم باش تا نزنيمت.
لباى نازشو يه بوس عميق كردمو كيرمو كشيدم رو لباش گفت خيلى شوره تورو خدا نكن تو دهنم يهو تا ته كردم تو دهنش نگه داشتم تا جايى كه داشت اوق ميزدم دراوردم كيرم پر تف شد با على بلندش كرديم شلوارشو دراورديم با شرتشو كون بودن موى ژله ايش افتاد بيرون محكم به كونش سيلى ميزديم على كه كيرش نازك بود رفت پشتش كرد توش خيلى راحت رفتى شروع كرد تلمبه زدن منم كيرمو كردم تو دهنش بعد جاهامونو عوض كرديم كير من كلفت تر از اونه بزور سرشو فرو كردم كه جيغ زد بعد تا ته كردم محكم شرو كردن تلمبه زدن كلى حال ميكردم كه يهو على كيرشو كشيد بيرون از تو دهن پوريا و ابش رو ريخت رو زمين لباساشو پوشيدو گفت من ديرمه ميرم .من موندمو پوريا رفتم جلوشو گفتم جنده خانوم ديدى بلاخره كردمت حالا ازت فيلمم ميگيرم شروع كردم ازش فيلم گرفتم بهش گفتم اگه ميخواى فيلمتو به بقيه ندم قشنگ بايد كيرمو بوخورى شروع كرد ساك زدن منم محكم چك ميزدم تو گوشش.
گفتم قشنگ خايه هامو تميز كن زير خايه هامو تا بالا ليس ميزدو تميز ميكرد منم ازش فيلم ميگرفتم گفتم باس پاهامو ليس بزنى كفشامو دراوردمو شروع كرد ليس زدن پاهام با لاى انگشتام بعد بالندش كردم چسبوندمش به ديوار ايستاده كردم تو كونشو تلمبه ميزدم ممه هاشو با يه دستم فشار ميدادم ديگه راحت تا خايه فرو ميكردم از بغل سوراخ پوريا خون ميومد اونم فقط گريه ميكرد گفتم زانو بزن زانو زدو ابمو پاچيدم رو چشاش با لباشو صورتش ازش فيلم ميگرفتم بعد بيحال نشستم كنارش گفت خوب تو كه ديگه هر كارى خواستى كردى ولم كن برم گفتم وايسا حالا فعلا بلند شدم شاشيدم رو صورتش با سينه هاش تو دهنش اونم فقط اوق ميزد خيلى حال كردم اخرم يه چوب اونجا بود باهاش كلى زدم رو كونش قرمزش كردم كردمش تو كونشو فيلم گرفتم ازش بعد دستاشو باز كردمو كونشو يه بوس كردمو گفتم خيلى خوش گذشت جنده خانوم كيرم خوشمزه بود؟؟بعد شرتشو ازش گرفتم گفتم من اينو ور ميدارم كه باهاش جق بزنم جنده بعدش تهديدش كردم كه باس بازم بهم كون بده وگرنه فيلماشو پخش ميكنم حتى مجبورش كردم كه عكساى مامانشو برام بفرسته يا يكى از شورتاى مامانشو برام بياره اگه خوشتون اومد داستان كردنش تو دستشويى مدرسه رو هم براتون مينويسم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادمین: بدجوری به مقام انسانیت رسیدیم مرسی امام مرسی اسلام
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید