این داستان تقدیم به شما
دوستان سلام. اسم من وحید هست و الان ۲۸ سالمه. یه خواهر دارم به اسم سمیرا که یک سال از من کوچیکتره . منو خواهرم از بچگی خیلی باهم راحت بودیم همیشه ام پیش هم میخوابیدیم. یعنی تو یه اتاق جدا . من زیاد درس نخوندم و از ۱۴ سالگی کار کردم ولی خواهرم تا دیپلم خوند. ما تهران زندگی میکنیم. داستان من با خواهرم از جای شروع شد که یه شب فیلم سکسیا پدر و مادرمو پیدا کردیم و با خواهرم دیدیم. بچه بودیم اون وقتا ۹ یا ۱۰ سالمون بود. بعد دیدن فیلم من گفتم ابجی بیا برا هم دیگرو ببینیم. اولش من درآوردم نشونش دادم و بعدش سمیرا شلوارشو کشید پاین و کسشو نشون من داد. بعد من رفتم جلو و لای کسشو باز کردم و نگاه میکردم. یه حس عجیب غریبی بود. اون داستان تموم شد تا چند وقت بعدش شبا که پیش هم بودیم من وقتی میفهمیدم سمیرا خوابه دستمو میکردم تو شرتش و کسشو میمالیدم. اکثر شبا کارم همین بود. سمیرا متوجه میشد ولی کاری باهام نداشت و خودشم هم راهیم میکرد تا راحت تر کسشو بمالم.
یه روز خونه تنها بودیم و زمستونم بود نشسته بودیم پای تلویزیون داشتیم فیلم نگاه میکردیم. من سردم بود رفتم پتو اوردم انداختم روم بعدشم سمیرا گفت سردمه اونم اومد زیر پتو. من به پهلو بودم سمیرا هم به پهلو کنار من بود. پاهامون میخورد به هم دیگه یواش یواش من دستمو گذاشتم رو شکم سمیرا بعدم بردم زیر شلوارش و شرتش . سمیرا برگشت نگام کرد گفت داداش مامان بابا میان یه وقتا. گفتم اونا الان نمیان بعدم بیان ما زیر پتو ایم میبینن چیکار میکنیم که. خلاصه من شروع کردم کس سمیرارو مالیدن از پشتم کیرمو چسبونده بودم به کونش. اینم بگم سمیرا خیلی کون تپل و خوشگلی داشت. الانم خوشگل و تپله. خلاصه داشتم میمالیدمش که دیدم دستشو اورد پشت خودش و کیر منو از رو شلوار گرفت و شروع کرد مالیدن. یه خورده که مالید بهش گفتم دستتو بکن تو شلوارم. بعد دستشو کرد تو شلوارم و کیرمو میمالید برام. منم دستم تو کسش بود. انقد کیرو کس همو مالیدیم که من دستم بوی کس گرفته بود. واسه اولین بار اونجا بود که ابم اومد. یادمه خیلی کم بود ولی اومد. اون موقع من ۱۶ سالم بود سمیراهم ۱۵ . بعدش که اب من اومد دیگه خودمونو جم کردیم و پدر مادرمم اومدن و اونشب تموم شد. از اون روز به بعد کار من شده بود هر وقت میتونستم به کون سمیرا دست میزدم انگشتش میکردم و اونم همراهیم میکرد. سمیرا یه دامن داشت وقتی اونو می پوشید کونش خیلی خوشگل میشد .
آشپزخانه ما اپن نبود مثل یه اتاق بود. یه شب بعد شام وقتی تو آشپزخونه داشت ظرف میشست رفتم پیشش بعد دست زدم به کونش بعد سمیرا خودشو کشید اونور گفت نکن داداش مامان میاد میبینه گفتم نمیاد تو دستشویه . دوباره دستمو گذاشتم رو کونش گفت نکن من میترسم بزار شب هر چقدر خواستی دست بزن. گفتم میزاری دامنو بدم بالا کونتو ببینم؟ گفت باشه حالا برو. من تا شب دل تو دلم نبود . خلاصه شب شدو رفتیم تو اتاق خودمون. من دراز کشیدم گفتم بیا دیگه میخوام ببینم. گفت به یه شرط. گفتم چی؟ گفت باید ماساژم بدی. اینجا دیگه ۱۸ نوزده سالمون شده بود. گفتم باشه ولی باید دامنو کلا در بیاری. گفت باشه. دامنشو در آوردم با یه شورت ابی رو شکم خوابید منم رفتم نشستم روی رون پاش و شروع کردم ماساژ دادنش. اول کمرشو بعدم یواش یواش کونشو مالیدم . بدجوری راست کرده بودم. پاشدم شلوارکمو دراوردم سمیرا گفت چکار میکنی دیوونه؟ گفتم هیچی تو بخواب. دوباره نشستم روش وقتی که میرفتم بالا تا کمرشو بمالم کیرم میخورد به کونش. در گوشش گفتم بخوابم روت؟ گفت میترسم مامان یا بابا بیان تو . گفتم درو قفل میکنم. پاشدم درو قفل کنم ولی صدا میداد. خیلی آروم کلیدو چرخوندم که صدا نده و قفلش کردم. دوباره اومدم پیش سمیرا و خوابیدم روش . ولی شرت پام بود حال نمیداد. گفتم شرتمو در بیارم؟ چیزی نگفت . دوباره گفتم با توام توله سگ شورتمو دربیارم؟ شونه هاشو داد بالا به الامت نمیدونم. منم فهمیدم که منظورش چیه . شرتمو دراوردم دوباره خوابیدم روش. جفتمون داغ داغ بودیم ولی کیرم نمی رفت لای پاش. بهش گفتم یه خورده تف بزنم بره لای پات؟
گفت نه تف نزن بدنم کثیف میشه. گفتم چکار کنم خوب؟ گفت نمیدونم یه کرمی چیزی بزن. گفتم داری کرم؟ گفت تو کمد هست برو بیار. رفتم کرم اوردم یه خورده زدم به کیرم گذاشتم لای پاش. تو ذهن خودم داشتم خیال میکردم که کردم تو کونش. یه خورده که گذشت دیدم داره آبم میاد. کشیدم بیرون ریختم تو دستم بعد با دستمال کاغذی پاکش کردم. شب بعدش بهش گفتم بزار بکنم لای پات ولی نذاشت. خیلی التماسش کردم تا قبول کرد. دیگه آسون بهم پا نمیداد. یه شب یادمه رفته بودیم خونه عمم شب که خوابیدیم جای منو خواهرم پیش هم بود. بعد یه جوری بود که پشت یه دیوار بودیم کسی نمی دیدمون. بهش گفتم ابجی خیلی حالم بده. گفت چته؟ گفتم بدجوری زده بالا. برگشت سمتم گفت خاک تو سرت کنن الان میخوای چیکار کنم برات؟ نمیشه اینجا. گفتم تو بیا زیر پتو من شلوارتو دربیار کونتو بده سمت من زود ابمو میارم. گفت آبتو چکار میکنی؟ گفتم میریزم تو دستم میرم دستشوی. گفت من میترسم اخه. گفتم نترس چیزی نمیشه. بعد اومد زیر پتو من کونشو داد سمت من منم شلوارشو کشیدم تا زیر کونش پایین گذاشتم لای پاش. بهش گفتم حال نمیده خشکه. دیدم توف کرد تو دستش کیر منو تفی کرد برام. خیلی باحال بود خیلی حال داد. گذاشتم لای پاش یه خورده عقب و جلو کردم ابم اومد ریختم تو دستم رفتم دستشوی زود. بعد اون شب من با رفیقام رفتیم شمال یه هفته ای شمال بودیم و من بدجوری حشری شده بودم نه میتونستم جق بزنم نه چیزی. شبی که داشتیم برمیگشتیم سمت تهران من همش فکرم پیش سمیرا بود که برسم خونه لاپای باهاش حال کنم. کل مسیر کیرم راست بود.
خلاصه شب رسیدم نزدیک خونه ساعت نزدیک ۳ شب بود. به سمیرا پیام دادم بیداری؟ نوشت اره رسیدی؟ گفتم آره بیا درو باز کن. رسیدم دم در سمیرا درو باز کرد رفتم تو راه پله همو بغل کردیم گفتم مامان اینا بیدارن؟ گفت نه بابا نمیبینی برقا خاموشه. بعد رفتیم بالا تو اتاق خودمون. گفت خوب خوش گذشت؟ چی برام اوردی؟ ساکمو باز کردم کلوچه بهش دادم لاک براش خریده بودم یه عالمه صدف براش جم کرده بودم و چیزای دیگه. خلاصه خیلی خوشحال شد. گفتم من برم دوش بگیرم بیام زود. گفت الان صدای اب مامان بابا رو بیدار میکنه. گفتم زود میام . رفتم حموم زیر دوش بودم یاد سمیرا افتادم راست کردم. تو همین هین سمیرا اروم در زد درو باز کردم گفتم چیه؟ با یه حالت شیطنت گفت چیکار میکنی؟ گفتم هیچی دارم خودمو میشورم. گفت ببینم. با لبخند گفتم چیو؟ گفت تو غلط کردی داری یه کار دیگه میکنی من تورو میشناسم. گفتم بابا دارم جق میزنم خیلی زده بالا. بعد دستشو گرفت جلو دهنش یواش خندید منم خندم گرفته بود. گفت خوب ببینمش دیگه. درو باز کردم وایسادم تو در کیرمم بدجور راست شده بود. گفت الهی بمیرم . بعد گفت موهاشو نمیزنی؟ گفتم حال ندارم. گفت بزن دیگه. گفتم به جون تو حال ندارم میخوام آبمو بیارم بیام بخوابم زود. گفت نه باید بزنی من اینجوری دوست ندارم. با تعجب گفتم توله سگ مگه میخوای چکارش کنی که اینجوری دوست نداری؟ حال ندارم بزنم خوب. گفت چقد خری تو . میخواستم بهت حال بدم ولی اگه نمیخوای نخواه من میرم بخوابم. گفتم اخه الان تابلو میشه صدا اب مامان اینارو بیدار میکنه بزار بیام بیرون بعد. گفت درو قفل میکنم بعدم مامان که قرص خواب خورده خواب خوابه. بابا ام که انقدر خسته اس که بیدار نمیشه. گفتم باشه الان چکار کنم؟ گفت بزار برم تیغ بیارم بزن دیگه. رفت تیغ آورد درم قفل کرد شلوارشو درآورد با شرت و تاب اومد تو حموم. وقتی اونجوری دیدمش ته دلم یجوری لرزید یه حس باحالی بود. تیغو داد بهم گفت بزن. منم شروع کردم سری موهای کیرمو زدم. بعد با شیطنت کونشو کرد سمت من تکون میداد گفتم بیا اینم زدم .
بعد اومد گرفت دستش کیرمو یه خورده برام جق زد بعد گفت آبت زود میاد؟ گفتم اگه بزاری بکنم لای پات اره زود میاد. گفت یه چی بگم؟ گفتم چی؟ گفت منم دوست دارم آبم بیاد. گفتم میخوای برات بمالمش؟ گفت با دست نه. گفتم پ چی؟ کیرم تو دستش بود فشارش داد گفت با این. گفتم یعنی بکنم توش؟ گفت نه خره بمال روش. گفتم خوب شورتتو در بیار. شرتشو دراورد یه خورده با دست آب پاشیدم بهش گفت نکن نمیخوام خیس بشم. گفتم تاپتو در بیار دیگه سینه هاتم ببینم. بعد تاپشو در اوردم گفتم بیا زیر دوش. اومد زیر دوش از پشت بغلش کردم کیرمم روی چاک کونش بود. در گوشش گفتم یه خورده شامپو بزنم بره لای کونت؟ گفت بزن. یخورده شامپو ریختم رو کونش گذاشتم لای کونش. یخورده اونجوری کردمش بعد گفت بسه دیگه بمال رو اونجام. گفتم کجات؟ گفت اذیت نکن دیگه. گفتم خوب بگو تا بمالم. گفت بمال رو کسم. بعد باهم اروم خندیدیم. گفتم بخواب رو زمین پاهاتو بده بالا. خوابید رو زمین منم رفتم نشستم جلوش کیرمو گذاشتم رو کسش دیدم چشماشو بست. یه خورده رو کسش عقب جلو کردم بعد دیدم گفت یه خورده فشار بده یکم فشار دادم دیدم یه حالی شد. بهش گفتم خوبی؟ گفت اره مرسی. گفتم اومد؟ گفت اره . گفتم پس چرا چیزی معلوم نیست؟ گفت مال ما مثل شما نیست که. گفتم من بیارم آبمو؟ گفت اره بیار زود. گفتم پاشو وایسا. بعد از جلو کیرمو گذاشتم لای پاش از پشتم دستم لای کونش بود. خیلی دوست داشتم انگشتمو بکنم تو کونش. یخورده انگشتمو فشار دادم رو سوراخش خودشو سفت کرد. گفت نکن دردم میاد . گفتم یه خورده بزار بکنم تو دیگه. هیچی نگفت . یه خورده فشار دادم نوک انگشتم رفت تو کونش. سرش رو شونم بود. انگشتمو که کردم تو کونش اومد عقب تو چشمام نگاه کرد بعد گفت خیلی بیشعوری . گفتم چرا؟ گفت هیچی. گفتم اگه بدت میاد نکنم. گفت نه اشکال نداره بکن. یکم دیگه فشار دادم تا نصف انگشتم رفت تو کونش. کیرمم لای پاش بود. بی اختیار ابم اومد ریختم لای پاش . انگشتمو کشیدم بیرون گفتم مرسی خیلی حال داد. گفت به منم خیلی حال داد مرسی بعد بوسم کرد. بعدش خودمونو شستیم اومدیم بیرون خوابیدیم تا ظهر که اومد بیدارم کرد گفت پاشو دیگه داداش. چشمامو باز کردم سمیرا گفت سلام گفتم سلام. بعد گفت اون از تو زودتر بیدار شده. دیدم کیرم راست شده بعد خندم گرفت گفتم خوب میخواد دیگه. گفت کوفت بخواد مگه دیشب حال نکرده؟ گفتم چرا ولی بازم میخواد. گفتم مامان بابا کجان؟ گفت بابا که سرکاره مامانم رفته خونه بابابزرگ اینا.
گفتم یه چیزی میدی من بخورم خیلی گشنمه. گفت باشه الان برات میارم. رفت برام کلوچه اورد با چای . بعد پاشد بره که چشمم افتاد به کونش. گفتم کثافت انقدر این کون لامصبو تو دید من نزار حالم بد میشه. واسه این که لج منو دراره کونشو تکون داد برام بعد رفت. منم چای مو خوردم اومدم نشستم پای تلویزیون . اومد کنارم نشست بعد دستمو دراز کردم سمتش کشیدمش بغل خودم بعد نگاش کردم گفتم توله سگگگگگ چقد خوشگل شدی امروز. گفت خوشگل بودم. یدونه زدم رو کونش گفتم ولی کونت از خودت بیشتر دلبری میکنه. گفت خیلی بیشعوری داداش اخه کدوم خواهر برادری باهم از این حرفا میزنن که ما میزنیم؟ گفتم ما فقط حرف نمیزنیم عملم میکنیم بعد با هم خندیدیم. گفت تو چرا انقدر کون منو دوست داری؟ گفتم چون خیلی خوشگله. گفت اگه مامان بابا بفهمن ما چکار میکنیم میکشنمون. گفتم نمیفهمن نترس. گفت الانم راست کردی؟ گفتم اره. گفت ببینم. برگشتم شلوارمو کشیدم پایین گرفت تو دستش گفت خیلی کلفته ها. گفتم خوبه دیگه. گفت دیشب بهت حال داد؟ گفتم نه . گفت چرا کثافت؟ گفتم واسه این که نخوردیش. بعد خندیدم اونم از حرصش کیرمو فشار داد گفتم نکن عوضی دردم میاد گفت مگه قرار بود بخورمش؟ گفتم نه ولی اگه میخوردی خیلی حال میداد. گفت گازش میگیرما . گفتم بگیر گفت میگیرم به جون مامانا. گفتم خوب بگیر . بعد رفت پایین گفت بگیرم؟ گفتم بگیر . دهنشو برد سمت کیرم یه لحظه تو دلم خالی شد. گفت دلم نمیاد اخه دردت میاد گفتم یواش بگیر بعد یکم رفت نزدیک تر سر کیرمو با دندوناش گرفت اروم فشار داد بعد اومد عقب گفت چقدر نرمه.
گفتم یکم بکنش تو دهنت دیگه. گفت یهو ابتو نریزی تو دهنم؟ گفتم نه به جون تو نمیریزم. دوباره رفت نزدیک سر کیرمو کرد تو دهنش یکم خورد بعد یواش یواش نصف کیرمو کرد تو دهنش. یه خورده برام خورد بهش گفتم اجی میخوابی ؟ گفت برا چی؟ گفتم بکنم دیگه. گفت خره اگه مامان بیاد چی؟ گفتم یه زنگ بزن ببین کی میاد. رفت گوشیشو آورد زنگ زد مامانم گفت حالا که اینجام معلوم نیست کی بیام. بعد اومد خوابید رو زمین گفتم یه خورده دیگه میخوری؟ گفت خوشت اومده ها. گفتم خیلی حال داد اخه. دوباره برام خورد یکم بعد گفتم رو شکم بخواب شلوارشو کشیدم پاین شرتشم دراوردم لای کونشو باز کردم بعد دستمو گذاشتم رو کسش خیس بود یکم براش مالیدم بعد خوابیدم روش سینه هاشو با دستم گرفتم فشار میدادم. گفت داداش؟ گفتم ها؟ گفت یکم انگشتتو میکنی تو؟ گفتم تو کجا؟ گفت تو کونم دیگه. نشستم روش یه خورده تف زدم انگشتمو کردم تو کونش یه خورده عقب جلو کردم دوباره دراوردم خوابیدم پهلوش نگاه هم کردیم جفتمون تو فکرمون یه چیز بود. یکم به کیرم نگاه کرد حالمون خیلی بد بود دستشو گرفتم کشیدمش سمت خودم گفتم برگرد. برگشت پشتشو کرد بهم گفتم کونتو بده عقب کونشو کامل داد عقب یه خورده تف زدم به سوراخ کونش دوباره یکم انگشتش کردم بعد یکم به کیرم توف زدم گذاشتم رو سوراخش یکم فشار دادم سر کیرم یکم خیلی کوچیک میرفت تو کونش. انقدر کونش تپل بود کیرم نمی رسید به سوراخش. بهش گفتم بخواب رو شکم . خوابید رو شکمش منم خوابیدم روش دوباره کیرمو گذاشتم رو سوراخش فشار دادم سرش رفت تو خودشو سفت کرد. گفتم شل کن خودتو دیگه. گفت درد داره خوب گفتم باشه یواش میکنم سفت نکن. شل کرد منم یواش یواش کیرمو کردم تو کونش بعد خوابیدم روش از بغل نگاش کردم اونم نگام کرد یه لحظه بعد چشمشو بست. منم یکم عقب جلو کردم ابم اومد ریختم تو کونش. بعد کشیدم بیرون خوابیدم بغلش بعد گفتم پاشو برو دستشویی . گفت چیزیم نمیشه؟ گفتم برا چی؟ گفت مگه آبتو نریختی تو کونم؟ شاید تو کوسم هم رفته باشه. گفتم نه برو دستشوی میاد بیرون…
اینجوری شد که سمیرا رو کاملا جنده کردم. هر کی کرد نوش جونش.
نوشته: وحید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید