این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان خسته نباشید.
من سینا هستم قبلا دو داستان در این سایت گذاشتم اما چون دوستان نظری ندادن دلسرد شدم اما چند شب پیش یه داستان گی خوندم و تحریک شدم روند داستان گذاشتن خودم رو ادامه بدم.اما برای اینکه داستان های من براتون جالب باشه و متوجه بشین حتما داستان اول یعنی ( و این شروع کون دادن های من بود ) و داستان دوم یعنی ( لذت غافلگیر شدن ) رو بخونید واین داستان ها زندگی واقعی یه بچه شهرستانی هستش که تو محل خوشگل تر از بقیه همه تو نخش هستن.
اصل داستان:یه اخر هفته که رفتم تو کوچه دیدم بچه ها نشستن و دارن واسه جمعه نقشه میکشن برن پیک نیک که منم گفتم میام هادی و جواد که قبلا با من سکس داشتن نیششون باز شد خوشحال شدن.خلاصه روز جمعه صبح من لباس ورزشی پوشیدم با یه شیشه یخ که به عهده من بود اوردنش رفتم تو کوچه هادی و جواد داشتن موتورهاشون رو اماده میکردن رفتم پیششون که نهایتا شدیم ۵ نفر که هادی و جواد حدودا ۱۶ ساله داداش جواد یعنی حمید تقریبا ۱۹ ساله و من ۱۰ سالم بود و محمدم که پسر همسایه دیگمون بود همکلاس من بود ۱۰ ساله.وقتی خواستیم بریم نشد همه همراه با وسایلا بریم که تصمیم گرفتیم دو مرحله بریم چون دوتا موتور داشتیم.من و هادی با موتور هادی و حمید و داداشش باموتور هادی و بعدم برگردن و وسایلا و محمدو بیارن.
مرحله اول رفتیم و یه جایی بیرون شهرمون کا باغ داشت و خوش اب و هوا بود پیدا کردیم که اونجا پیاده شدیم و هادی و حمید برگشت که مرحله دوم رو بیارن من و جوادم رفتیم یه جای صاف واسه زیرانداز پیدا کنیم که یه خونه باغ بدون در و پنجره پیدا کردیم …
وقتی داشتیم کف خونه باغ رو تمیز میکردیم جواد از پشت به من چسبید و منم مقاومت میکردم یه کم که نکن و نمیخوام از اینا که جواد داد زد خفه شو بذار حال کنیم دیگه که چون بد اخلاق بود من ترسیدم و ساکت شدم اونم زیرانداز رو پهن کرد و منو دراز کرد معلوم بود هم شهوتی هم عجله داره زود شلوار منو کشید پایین تا زانو و گفت جوون چه کونی تو ساخته شدی واسه کون دادن لای لمبرای کونمو باز کرد و گفت چه کون تمیزی داری یکم بوسش کرد و یه تف داغ انداخت لای کونم و کیرشو کذاشت لای پاهام پیراهنمم داد بالا دراز کشید روم وقتی کیرش کامل لای پام بود خیلیی حال میداد یه کیر داغ لای کونت لیز بخوره وای چه حالی داره فشار که میداد میرسید به تخمام یه کم که لاپایی زد گفت پاهاتو چفت کن ابم بیاد کا الان بچه ها میان منم چفت کردم اونم هی تلمبه میزد و بوسم میکرد و میگفت جون چه کونی که یه دفه ابش اومد و خودشم محکم به من فشار میداد و کیرش نبض میزد و یه اب داغ و لزج رو لای کونم خالی کرد و همین که کیرش با اب خودش لیز شد منم حال میکردم و پاهامو بیشتر چفت میکدردم و جوادم روی من میلرزید از شدت حال ابش از جلو اومده بود روی تخمام و دول من که جواد بلند شد و من که بلند شدم یکمش رخته بود روی زیرانداز من از فرصت استفاده کردن گفتم هیچی نیس خودم پاک کنم و زود شرت و شلوارمو کشیدم بالا و وقتی بلند شدم لزج بودن لای لمبرای کونم از اب جواد خیلی حال میداد و تخمام و لای پاهام و شرتم خیس اب بود و کیف میکردم زیرانداز رو برعکس کردیم کسی نفهمه. بچه ها برگشتن یه تفریح خوب کردیم و در تمام طول روز هادی هم میخواست منو بکنه که از داداش بزرگتر جواد یعنی حمید میترسید و کاری نکرد و برگشتیم خونه.
امیدوارم لذت برده باشید من از ۹ سالگی تا ۱۷ سالگی تقریبا کون دادم و لذت زیادی بردم و اگه ببینم به داستانای من علاقه دارین کلی داستان دیگه دارم که میذارم.
ممنون بووووس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید