این داستان تقدیم به شما
سلام.مستقیم برم سر اصل مطلب من مژگان هستم و دوستم سمیرا دو سال پیش برای تعلیم رانندگی به یکی از آموزشگاه های رانندگی غرب کشور مراجعه کردیم که همون لحظه اول که وارد آموزشگاه شدیم دم در آموزشگاه چشممون افتاد به یه پیرمرد حدود ۶۵ ساله که از دم در پیگیر ما شد که من تعلیمی دارم و بعد آموزشتون لطفاً با شماره ای که دادم با من تماس بگیرین تا باهاتون با تخفیف خوب حساب کنم .پیرمردی خوشتیپ ریش و سبیل سه تیغه و کت و شلوار قهوهای که دم در ما فکر کردیم صاحب آموزشگاه هستش که بعداً مشخص شد اصلا اونجا فقط تعلیمیه به نام ن….ی….بعد از آموزش های کامل تعوری منو دوستم تصمیم گرفتیم با ایشون بریم تعلیمی
تماس که گرفتیم روز بعد ساعت ده صبح قرار گذاشت .موقعی رفتیم ابتدای آموزش که داشت شروع میکرد یه چند کلیومتری که رفتیم گفتش که دو نفری هم ماشین اذیت میشه هم شما .از بلوار …گل…ن که عبور کردیم به ما گفت دو هفته اول شما بیا به دوستم سمیرا گفت و دو هفته بعد شما به من گفت اینطوری هم بد نمیگفت ما هم به سن زیادش اعتماد کردیم .سمیرا باهاش تعلیمی رفت و خیلی زود قبول شد جالب بود ….بعد از دو هفته نوبت من شد .همون لحظه های اول که شروع کردیم بعضی مواقع دست میبرد روی دستم دنده عوض میکرد منم اصلا واکنشی نداشتم چند باری هم اتفاقی دستش رو پاهام خورد باز چیز خاصی نبود .تا اینکه روز چهارم یه جایی سرعتم هم مقداری بالا بود داشت میگفت شما دخترای خوش بر رو من باشم خیلی راحت قبولتون میکنم اینقدر از این چرت و پرت ها گفت که نمیدونم چی شد یهو زدم رو ترمز
و چون آقا کمربند نبسته بود سرش خورد به داشپورت یه مقداری خون دماغ جزیی شد و دست رو سرش گرفت گفتم فلانی بریم دکتر؟گفت نه ما از این چیزا زیاد دیدیم اگه میشه بیا یجوری رانندگی کن خونه نزدیکه منم کمکت میکنم تا دم در خونم تا رسیدیم در خونه پیاده شد و به سختی مثلا راه میرفت منم زیر بالش رو گرفتم و کمک خواست تا داخل خونه ببرمش وقتی رفتیم خونه صدای کسی رو نشنیدم منم بخاطر سن و شرایطش خیلی اعتماد داشتم وارد خونه که شدیم روی بالش یا همون متکا سرشو گذاشت من هی نگران بالا سرش پیش خودم گفتم امشب نمیره …هی دورو برش بودم نزدیکش گفت که اگه میشه یکم سرمو ماساژ بده خیلی درد داره داشتم سرشو فشار میدادم که نمیدونم با چه سرعت وحشتناک و غافلگیر کننده ای دستشو برد روی کوسم
تا به خودم اومدم راستش به اندازه ده ثانیه شل شدم که با اونیکی دستش شلوارمو به سمت خودش فشار داد سریع دستشو برد روی چوچول کوسم نمیدونستم یا نفهمیدم از کجا میدونست نقطه ضعف من اینه که یه انگشت از ده سانتی کوس من رد بشه من شل میشم اصلا انگار اینکاره بود .راستش سن بالا هم حال دیگه ای میده یه جور خاصیه توصیفش خیلی سخته ولی به نظرم یکی از سکس هایه که باید تجربه کنی .تا یه خودم اومدم من انگار یادم نمیاد نمیدونم اون شلوار منو کشید پایین تا شلوارمو دیدم درآمده خود به خود براش بازش کردم تا کوس صورتیمو دید شیرجه به سمت کوسم دهنشو گذاشت درش …تا زبون رو زد آب کوسم مثل لوله آب راه افتاد چنان میخورد صدای ملچ ملوچ رو که میشنیدم دوست داشتم کیرش کلفت و آبدار باشه که منو بترکونه ولی حیف من بکارت داشتم ولی استاد بود واقعا استاد
سرشو آورد بالا شروع کرد به خوردن بدنم و ممه هام چنان خورد من که سست بودم فقط فهمیدم پاهام رو شونه هاشو داره کیرشو وای کیرشو که دیدم اصلا هم ترسیدم هم کیف کردم یه کیر تقریبا ۱۶یا ۱۷سانتی تقریبا پنج یا شش سانت قطر کلفت و سفید و صورتی یه جوری بود کیرشو مثل لای ساندویچ میبره و میاره….خیس خیس بودم گه گاهی از رو کوسم کیرش زد میشد صدای شلق شلقه کیر و کوس که روی هم میلغزیدن دیونم میکرد …اونقدر با کوسم ور رفت که ارضا شدم دیدم یهو آبش اومد ریخت رو بالای کوسم رو شکمم اونقدر شل شدم که افتادم یه شاید یه ساعتی خوابم برد .بیدار شدم حالت چرتی بود دیدم دوباره شروع کرد با انگشت مالیدن کوسم اونقدر مالید که دوباره میخواستم وای چه دوست داشتم باز بکنه پیرمرد انگار کمر فیل داشت سفت و وحشی طولانی اصلا معلوم نبود سن داره انگار جوون بیست ساله بود .دیدم چهار دست و پامو کرد ..
من قبلاً به دوست پسر قبلیم از کون داده بودم باز شده بود حسابی یعنی راه داشت گاییده بشه .تا چهار دست و پام کرد دیدم یه چیز تقریبا سردی رو سوراخ کونم نشست گفتم چیه توفه گفت نه کرم مرطوب کننده است تا اینو گفت انگار اصلا همون چیزی بود که حشرم میخواست گفتم بزن توش گفت میگامت کم کم کم کم آهسته آهسته سر کیرشو گذاشت تو کونم آروم تا آخر تا ته برد کیرشو دیدم شروع کرد به تلمبه زدن خایه هاش چون مسن بود آویزون بود موقعی تلمبه میزد میخورد به کوسم میخواستم از شهوت داد بزنم اونقدر تلمبه زد که صدای کردنش تلپ تلپ کیرش تو کونم دیونه و مستم کرد اصلا کیرش میرفت عقب خودمو میچسبوندم بهش تا بره تا ته خیلی خوب و حرفه ای منو از کون گایید یه دفعه بین حرفاش گفت کون تو از کون دوستت کوچیکتره ولی گشاد تره همونجا فهمیدم سمیرا دوستم به چه خاطر قبول شد چون آقای پیرمرد دوستمو که مطلقه هم بود خوب گاییده بود منم گفتم نوش جونت یهو داخل کونم داغ شد .دیدم تمام آب کیرشو ریخت تو کونم ..
جوری آبش چشسبناک بود که بعداً رفتم بیرون راه میرفتم کونم انگار به هم میچسبید .ولی با سن زیادش حرفه ای بود …نتیجه اخلاقی هیچوقت گول سن رو نخورید سن بالاها خیلی خوب میکنن دخترا. به این بچه مچهها ندین که فقط دردسر میشن. مرد فقط بالای پنجاه سال و پولدار.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید