این داستان تقدیم به شما
سلام رضا هستم
عاشق زنهايى هستم كه دوست دارن جلوى چشم شوهرشون كوص بدن
البته رضايت شوهر
كير من تو دنيا تكه ، چون تكنولوژى خرجش كردم
پايينش ويبره كار گذاشتم بادوتا كليد يكيش دست خودمه
يكيش دست اونكه الان كوصش داره واسه اين كير محيرالعقول لهله ميزنه و تصوير و مشخصاتشو برام ايميل ميكنه ،واى نميدونى جيگرم وقتى ويبره شو ميزنى انگار داره كوستو نوك ميزنه وقتى هم كه تا ته جا ميكنم حس ميكنى كله كير داره مثل پيچ به يه طرف ميپيچه و الانه كه از روى تنه باز بشه دربياد و شروع كنه به حفارى ،
اين تيكه آخرو هر كى يه جور تشبيه كرده
آخرين بار يه يه دختر تازه عروس بود ١٧ ساله كه با شوهرش طى كرده بود ميخواد افتتاح كوصش با بقيه فرق داشته باشه و شوهره كه خيلى فداكار بود و اونم ١٨ ساله بود با اين تكنيك منحصر بفرد آشنا شد ،
البته خيلى خوش برو كون بودن و يه جورايى از توجه وافر من به اين قضيه احساس شعف كردن و مسئله رو عنوان كردن كه من همونجا نظر مثبتمو اعلام كردم ولى كمى دقت كردم ديدم پسرك داره يه جمله اى رو زير لب زمزمه ميكنه با آهنگ عجيبى هم اين مطالب رو به من با وز وز ميفهموندن ،
بهش گفتم خب چتتتتتته چچچچي ميخواى خب بگووووووو !!!
دقيقتر گوش كردم شنيدم ميگه اول منو بكن زنم مال تو هر وقت خواستى بيا قدم كيرت رو تخم هر چهارتا چشممون ،
سريع اجابت كردم
بعدش از اين گل پسر دعوت مبسوطى بعمل آوردم به شيوه شاعرا با غزل و ،،،،
و تشريف آوردن همينكه نورش خورد تو چشمم انقدر از خود بيخود شدم كه به دنياى رويا قدم گذاشتم و اونجا ديدم يكى از رو تكنولوژى من كپى كرده براش رقص نور هم گذاشته و با آهنگ خيلى جذاب عربى در حال لهو و لعب با بازيكنهاى يه تيم فوتبال بودن ، همه هم يوغر وقوي هيكل ،
زدم در باسن اون يارو كپى كاره ، گفتم هااااااااا يهلونى سيدى ، ماذا هذا ؟
كيف حالك ؟
اين تكنيكو جاساز كردى تو خودت بيارى اين سيبيلوهارو قلقلك بدى ؟
اينا كه ويبره تورو حالشون نميشه ،بايد لوله پنج اينچ بيارى با موتور كمپرسور تا خوب اينارو بلرزونه !! حالا چرا اين نره خرا ،،،، بين اين همه هلواى عربى ؟
يهو تو همون حالتى كه معاملش بند بود زد زير خنده و با لهجه عربى و زبون فارسى
گفت اينا بازيكنهاى تيم ملى هستند و شرط اين بوده تو هر بازى كه ببازن يكسرى تنبيه هاى بدنى بهشون داده ميشه تا ديگه نبازند ولى الان پنج ساله همش دارن ميبازن
و هردفعه هم قرعه شون ميفته التنبيه الشديد مع الفاز العقبا ،،، مثل اينكه عادت كردن به اين حالت شافى مع الافزار الجديده مع الجيوش الفوتباليس
گفتم خاكتو سر كير خرت ، ابله ، مفتى ،لاشى ،،،منظورش اين بوده شديدا تنبيه بشن با عواقب برق ، بكن تكنولوژى رو ،، اينا رييسشون عوض بشه تورو ميدن دست اين بيستو چند نفر تا يادت بدن فاز با راه چه فرقى داره ،
اونجا بود كه اون سيستم عربى رو آپديت كردم با تمام آهنگا سازگارى پيدا كنه
ديگه ميشه به ويبره اش آهنگو ريتم هم اضافه كرد
بعضىها از اين حالت خوشحالن با ريتم بندرى و بعضى ها نميفهمن چكاره ان شايد بعدا رضايت داشته باشن شايد هم بن كل بزنه به سرشون اينا با آهنگهاى ابرام تاتليس و ابرام اركال خوب فيض ميدن ،
گلپسر گفت واسه من با آهنگ قيصر كه ميخونه نسترن اى عشق من ميكس كن واسه اون دختره كه ميخواد بشه زنمون هرچى خودت صلاح ميدونى بيار ، فقط خارجى و اسپانيولى نباشه من تحملشو ندارم ،
كار اين جيگر به رضايت ختم شد و نوبه رسيد به فرزانه جون كه كون تاقچه ايي داشت غافل از اينكه نميدونست من يه فرزانه ميشناسم كونش همينجوريه و الان چندين ساله بد تو نخشم و آرزومه بكنمش ،البت آبجيشو كه اسمش فهيمه اس آوردمش تو دفتر كارم بهش آبكى دادم خورد و مثل يه كوص عاقل دمرو خوابيد رو كاناپه و شروع كرد به ناله كردن ،
خودمو زدم به اون راه كه مثلاً نشنيدم ولى از اينطرف دقيقا ً نشستم پشت ميزم جاييكه اون بتونه ازلاى فاصله دكور چوبيها وسط پاى مارو بسوكه .
تاخير نكردم بلا فاصله شلوارمو ميزون كردم هروقت خواستم بدم بره پايين پام ، و نشستم فيلم سوپر با صداى كم نگاه كردن و معامله رو تو جاش جابجا كردن و هي آخ آخ و واي واى گفتن ،
هنوز كير به قوت نهايى نرسيده بود ديدم يه پلك هم نميزنه و داره كيرمو ميخوره ،واسه تشديد حالتش گاهى ميكردمش تو جاش گاهى يك دفعه مياوردمش بيرون و تند تند جق مالش ميكردم
كم كم ناله هاش حالت كشيده پيدا كرد مثل كيييييير
كييييير ميخوام ،،،،،، ديگه داشت به هوار ميرسيد كه پريدم كنارش لبه كاماپه نشستم گفتم خوبى ؟ مستى ؟
گفت سيا مست ،
گفم پاشو بريم خونه
گفت كمرم گرفته ميتونى يه كم بماليش
گفتم زشته ، حالا باهم مشروب خورديم داستانش جداس اينو ديگه نميشه
گفت تو بمالى من راضي ام
كفتم به يه شرط كوچولو گفت بزرگشو بگو
گفتم باشه حالا تو مسير ماليدن بهت ميگم
به اوليد دست زير لباس كامل از سرش درآورد و موهاى مشكى بلند كمر باريك ،كون آتيش گرفته زير دستم ،
بهش گفتم فهيم تو دخترى من شلوارتو دربيارم ديوار و تيغه هم برات سالم نميذارم
گفت چه وقت و چه جايى بهتر از اينجا و الان
شلوار جينشو از پاش درآوردم تا اومدم دست بندازم لاى كوصش ديدم كيرمو گرفت بزور از جاش آورد بيرون دوتا زد زيرش كه مثل آنتن برقى جست زد بلند شد حال چشماش عوض شد گفتم مگه اولينبارته كير ميبينى
گفت اولين بارى كه خودم ميخوام آره
ولى چند دفعه ديگه هم قبلا ديده بودم دوتاش مال دوستاى داداشم بود كه منو زورى كردن
يهبار هم باباى دوست داداشم بود كه به بهانه گرفتن وسيله اومد تو خونهمون و چون ميدونست تا شب تنهام سر صبر حرف پسرش اينا رو پيش كشيد و يهجو ايي تهديدم كرد منم بهش گفتم به همون شرطى كه به پسرا دادم
أگه تو كوصم بكنى داد و بيداد ميكنم مجبور ميشى عقدم كنى
از ترسش تا كيرشو گرفتم تو دستم سريع شق شد
خودمم خيلى دوست داشتم سر كبير بخوره لاى كوصم
واسه همين شورتمو كشيدم پايين كيرشو گذاشتم لاى پامو سفت فشارشدادم به نرمى چاك كوصم
كه ديدم لبش آورد سمت لبم و گفت فهيمه بوس بده بوس بده
همينكه لباى داغ و نيمهبازمو با زبون خيس چسبوندم به لبش گفت جااااان اومد
آب كيرم براى فهيمه خانوم اووووومد
اندازه يه استكان پر آبش پاشيد لاى كوصم
تازه اونجا فهميدم سن بالاها چقدر خوب حال ميدن
اون دوتا پسرا قرص خورده بودن آبشون نميو مد آخر سر يكى تو كونم اونيكى تو دهنم بود تا آبشون اومد
گفتم خوب من وسط اين دو گروهم
چكارت كنم
گفت اول بذا ساك بزنم برات و شروع كرد به خوردنو ليسيدن
بعد دمرو افتاد روى كاناپه و زير شكمشو پر كر تا كونش خوب بياد بالا
گفتم كونت بذارم ؟ گفت هرطور ميلته ولى اول كوصمو بخور
خوابيدم لاى پاهاش
و اين فانتزى خودمه كه هركى خودش بخواد براش با اين شكل ميخورم
دستمو دور كونش حلقه كردمو كوسو كونشو ميماليدم به سينه ام
چند دقيقه بعد گفتم عزيزم لاى ساق پاتو باز ميكنى گفت بعدش گفتم كيرمو ميذارم لا ساق پاهات بعد جفت كن پاهاتو
پاهاشو كه جفت كرد شروع كردم به تلمبه زدن و كونشو ميكشيدم به سمت خودم و لاي كوصشو با زبون تحريك ميكردم
ديگه هيچكدوممون رو زمين نبوديم
يه كم ديگه كه گذشذت دوتا انگشتهامو با آب كوصش تر كردمو بردم سمت دهنش
دو دستى دستمو گرفتو ميكرد تو دهنش مثلكير سزك ميزد
يدم شل بيام ارضا شدهرفته پي كارش
با انگشت وسطى اين دستم رفرتم تو كار كونش
لا مصب مثل گل بود سوراخ كونش
نيلي خوشم اومد و با زبون سوراخ كونشو خب ليس زدم و چندبار هم كردم توش
واى لذت كردن فهيمه برام يه پله كمتر از فرزانه بود
چون از روي شهوت بهش گفتم كه عاشق كون فرزانه خواهرتم
گفت اون تازه ازدواج كردهگفتم غير ممكنه بتونم فراموش كنم كون فرزانه رو
توهمين اوضاع ديدم داره ارضا ميشه الان وقتشه
اومدم روش خيمه زدم گفتم ميخوام وقتى دار آبت مياد نقطه اوجتو بادست بهم علامت بدى
ميخوام همون لحظه پرده تو بزنم
شرو ع كردم حرفهاى سكسى
زدن
اسم كسايى رو كه كرده بودم و اون ميشناخت مثل سهيلا و ميترا رو با شهوت به زبون آوردن كه ديدم اره ميرسه
همونطور كه از كوس تنگ سهيلا داشتم حرف ميزدم كه واقعاًكير توش نميرفت
سركيرمو با دريايى از آب كوسش روون كردمو دوتا شصتمو كردم و كونش و تكون تكون ميدادم
سركيرم ورم كرده بود خود بخود كارو سخت ميكرد
ياد كوس سهيلا افتادم كه هر مردى رو اسير خودش ميكرد و ياد كون فرزانه جيگرم
كه به دفعه گفت واى بفرست ديگه
منم با يه حالتى مثل زير دريايى اژدرو شليك كردم به سمت قلبش و چند بار ديگه ماشه رو خوب چكوندم كه جنگ نرم در نگيره و كليه مخزن هارو با آبه خوشمزه پر كرده باشيم
با اين جيگر مصاحبه كرديم كه جريان ويبره براى شما چطور حالتى ايجاد كرد در لحظه آخر
گفت انگار درپپسى رو اونتو واكرده باشن صداى لاپ ش هنوز توجونمه
خارج از موضوع هركس بتونه بگه كيرى ترين اسم خارجى چيه يه ويبره جايزه داره
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید