این داستان تقدیم به شما
الان 25 سالمه مجردم.پسر سفید وخوشرویی هستم. کون دادنو دوست دارم وبهش عادت دارم هرچی سنم بالا میره کمتر بهم توجه میکنن پیدا کردن بکن برام سختتر میشه.اسمم نادره
اما چطور من کونی شدم…
7سالم بود تازه مدرسه رو شروع کرده بودم که بابام که کارازاد داشت فوت کرد .زندگی برا من ومادرم سخت شد.چون نه حقوقو درامدی داشتیم نه خانه .دوتا اتاق تودرتو اجاره داشتیم که باید خالی میکردیم…خاله وشوهر خالم که مغازه نجاری داشت وقتی وضع مارو دیدن .بردنمون پیش خودشون. شوهر خالم اسمش کماله. یه مرد 30 ساله وخاله ثریا هم 27 و مادرم هم 24 ساله..اقا کمال گفت ناراحت نباشین .نادر داره مرد میشه شما هم که جوان و زیبا شوهر میکنی. مادرم گفت نه من دیگه شوهر نمیکنم وباید دنبال ی کاری بگردم که نادر درسشو بخونه وزندگیمون بگذره…
عصرا که از مدرسه میامدم میرفتم مغازه اقا کمال خاک اره هاشو جمع میکردم میریختم تو گونی .چون.میامدن میخریدن وجارو میکردم ابزاراشو سر جاش میگذاشتم .اگر خریدی داشت انجام میدادم میبردم خونه.جمعه هام منو باخودش میبرد حمام .ته مغاره ی اتاقک چوبی کوچک داشت به اندازه باجه تلفن که انجا تو سطل میشاشید من که عصر میامدم میبردم خالی میکردم تو جوی اب.چند وقتی که گذشت ومرگ پدر داشت فرا موش میشد شروع کرد بامن شوخی کردن .وحرف زدن که اره تو داری مرد میشی ی چیزایی هست که پدرا باید یاد بچشون بدن ولخوب توچون پدرت فوت کرده که خدا بیامرزش من باید ی چیزایی یادت بدم….بعضی مردا بچه بازن یعنی پسرا کوچک مثل خودتو میبرن میکنن. مفهمی کردن یعنی چی میگفت خوب باید یادت بدم…پسرا از 12 تا 15 سالگی بالغ میشن یعنی دولشون میشه کیر .ی قدرتی میاد توش که راست میش مثل چوب اما گرم ونرم اینو میکنن تو کس یاکون تا راحت بشن ولذتم ببرن. مرد باید برا نیازش زن بگیره. اما بیشتر پسرا یا مردا که زن ندارن ازپسر یا پسر بچه ها مثل تو استفاده میکنن کیرشون میکنن تو کون انها…اول باید بدونی کیر راست میشه یعنی چی.یکدفعه که.رفته بود تو اتاقک برا شاشیدن منو صدا کرد که ی لیوان اب ببرم..بردم گفت اب اینجا تمام شده بیا تو یکم اب بریز سر کیرم. باید غسل کنه….رفتم تو روبروش وایسادم شلوارشو داد پایین که کیر وخایه اش کاملا امد بیرون یچیز گنده شبیه خیار کلفت .ودراز گفت به این میگن کیر راست شده بگیر دستت ببین چطوره منم گرفتم دستم خوشم امد گرم بودو نرم. گفت.خوبه خوشت میاد چند وقت دیگه کیر خودتم همینطوری میشه بعد شانه های منو فشار دادونشوندم گفت بکن تودهنت ساک بزن منم که نمی دونستم این کار یعنی چی کیرشو کردم تو دهنم انهم سرمو نگهداشت شروع کرد تلمبه زدن. منهم از گرمی ونر میش لذت میبردم پرسید خوبه گفتم اره گفت حالا که دوست وداری خوشت امده هر روز میدم بخوریش.این هرشب تو کس وکون خالتم میره..همینو بابات کرده تو کوس مامانت که تو ددرست شدی. ولی چیزی به مامانت نمیگی.دیگه هروز. کارمن شده بود خوردن کیر اقا کمال اگر یروز یادش میرفت یا دیر میکرد من یادش میاوردم..بعد دوسه بار ریختن منی از کیرو نشونم دادکه این همون ابی که از کیر میریزه توکس بچه درست میشه ولی تو کون یا دهن بریزه بچه درست نمیشه…حالا دوست داری زودتر کیرت اینطوری بشه ومرد بشی گفتم اره گفت ازاین ببعد اب کیرم که منی بهش میگن و میریزم تو دهنت قورت میدی یه خاصیتی توشه که زود مردت میکنه .
خلاصه دیگه کار من شده بودساکزدن وخوردن منی اقا کمال .گفتم مس چرا خاله بچه نداره گفت بچه دار نمیشه داره معالجه میکنه .یکروز باید نشونت بدم که چطوری میکننش تو کس یاکون .تابستون شده بود ومدارس تعطیل منم هر روز مغازه اقا کمال.کم کم ی کارا یی یاد گرفته بودم. همیشه منو میبرد حمموم عمومی ولی یکروز بردم حموم نمره .گفت من به حمومی میگم پسربرادرمه باباش مرده من میارمش حمام ازتو هم یوقت پرسید همینو میگی. انروز تو حمام خودش کامل لخت شد ومنم لخت کرد کیرش راست جسبیده با شکمش منم جشم از کیرش بر نمیداشتم حسابی همه جامو دست مالی کرد کیر منو گذاشت دهنشو شروع کرد مکیدن یکم کیرم بزر گتر شده بود ولی مثل مال اقا کمال نه…بعد نشست رو سکو منو دمر کرد بطوریکه سرم رفت رو کیرش منم که دیگه هم عادتو هم دوست داشتم کردمش تو دهنم انهم کونمو ماساژ میداد ودستشو میکشید تو چاک کونم چه احساس خوب داشتم میگفت خوشت میاد لذت میبری منم که کیر تو دهنم بود بسختی میگفتم اره .سر انگشتشو گذاشت رو سوراخ کونم فشار داد ی بند انگشتشو کرد تو سوراخم که اذیت کننده بود ودرد داشت گفتم اقا کمال نکن اذیتم. گفت الان درسش میکنم با صابون. باید تحمل کنی این کیر باید بره توش .انگشت که چیزی نیست .دستشو صابون زد وانگشتشو تا ته کرد تو کونم شروع کرد بچر خوندن..چطوره اقا نادر اذیت که نیستی گفتم خوبه .گفت حالا دوانگشتی میکنم تو بیین چطوره دردش بیشتر شده گفت معلومه یکم تحمل کن جاباز میکنه که منیش فوران کرد تو دهنم منم قورت دادم گفت خالت چند وقته شکایت داره که چرا دیر دیر میکنیم منیت کمشده نمیددونه اقا نادر میخواد جاشو بگیره. نه سالت بشه میکنمش تو کونت فعلا دارم گشادش میکنم ..مامانم گفته کسی نباید اینکارو باهات بکنه کار بدیه. گفت اجازتو از مامانت گرفتم اگر بده خودش چرا میکنه گفتم انکه شوهر نداره گفت مگه باید شوهر داشته باشه شبا که تو خوابی میرم سراغش میکنمش اخر خیلی جونه احتیاج داره . خودشم میره بیرون میگه میرم خونه هارو نظافت میکنم ولی خدا میدونه. ..روزا پشت سرهم گذشت تا بالاخره اقا کمال به وعدش عمل کرد یکروز که خاله ومامان با هم امدن درمغازه گفتن ما میریم خانه زن عمو مریضه عصری میایم کمال در مغازشو بست و گفت بریم خونه. .رفتیم سریع منو لخت کرد خودشم لخت شد من لب تخت نشستم انههم ایستاده کیرشو کرد تو دهنم ساکزدم تا راست شد بعد دولام کرد لب تخت دور سوراخمو کرم زد کیر خودشم کرم مالی کرد .گفت اینکارو باهات میکنم که اموزشت کامل بشه بعد که بزرگتر شدی زن گرفتی بدونی با زنت چکار باید بکنی وقتی میکنی توکونش ان چه احساسی داره درکش کنی ضمنا تا ان موقع خودتم هم بدی هم بکنی از زندگیت لذت ببری نا کام نشی. تو هنوز کیرت راست نمیشه چند سال مونده تا بالغ بشی نمی تونی بکنی فعلا باید بدی خودم برات جور میکنم .بعد سر کیرشو گذاشت رو سوراخ کونمو فشار داد دادم رفت هوا گفت دادنزن صدات میره خونه همسایه یواش ناله کن روز عروسیت.تحمل کن جاباز میکنه راحت میشی لذت جای دردو میگیره .ولی رودم داشت منفجر میشد حس کردم سر کیرش تو گلومه.چشمام داشت میزد بیرون هیچ لذتی نبود همش درد وفشاربود میخاستم برینم ولی راهش بسته بود خاستم خودمو بکشم بیرون ولی قفل کرده بود هیچ راه فراری نداشتم میگفت تحمل کن تو دیگه کیر تو کنته سعی کن لذتشو درک کنی خلاصه بعد چند دقیقه درد کمترشد انهم با قدرت تمام تلمبه میزد هرز گاهی نگه میداشت میگفت ادامه بدم منی میریزه .نگهمیدارم تا بتونم بیشتر بگامت. وقتی نگه میداشت کیرش مثل نبض تو دلم میزد از گرماش احساس سوزش داشتم .گفت کیرم خونی شده. ولی نترس عادیه گشاد کنی دیگه خونی نمیکنی .
نزدیک یکساعت منو گایید. منیشو خالی کرد تو رودم که از داغیش فهمیدم گفت باید همه جزئیات کارو بفهمی. بعد کشیدم روتخت دراز کشید روم بشدت نفس نفس میزد گفت حسابی خستم کردی شیره جونمو کشیدی. .تا کیرش خوابید واز کونم امد بیرون باهم ررفتیم دوش گرفیتم من و کلی بوسید .گفت باید برم حموم. بیرون کارگر مشتو مالم بده خستگیم در بره توهم برو دستشویی اگر چیزی تو ردوته خالی کن راحت بشی. گفتم کونم میسوزه گفت معلومه تنگ بوده یکساعت ی کیر کلفت توش رفت وامد داشته میخای توش عروسی باشه تا چند بار اذیت میشی ولی بعد گشاد میشه عادت میکنی همش میشه لذت توحالا بچه ای وقتش نبود.13 یا جهارده سالگی شروع میکردی ولی من تحملشو نداشتم صبر کنم .دیدم توهم از کیر خوشت امده وخوب یاک میرنی دیگه کاریست که شده. مامانتم اجازه داده بود.دیگه اقا کمال هفته ای دوشب منو میکرد تو خونه بقیه شبهام با زنش ومامانم حال میکرد ولی میگفت تو ی چیز دیگه هستی اگر میشد هرشب تورو میکردم…بعد چند ماه یروز پسر قهوه چی محل که اسمش محسن بود پسر سفید وخشگلو درشت هیکلی بود ولی ی چشمش قیج بود.و صدا کردو گفت این اقا نادرو داشته باش پسر خوبیه رام هم شده ولی ابرو ریزی نشه چون پدر نداره خوب نیست.اما شرطش اینه که از خجالت من دربیای خیلی وقته برات کف کرده .محسن گفت چشم هروقت خواستی در خدمتم .این اقا نادرم چاکرشم. خلاصه دیگه بکنانم شدن دونفر اما محسن به اندازه ده نفر میکرد سایز کیرشم خوب بود اذیت نمیشدم. بعد یمدت اقا محسنم دوتا دیگه از دوستاشو که بعد فهمیدم باهاشون سکس میکنه اورد برام خلاصه یوقت بخودم امدم دیدم شدید معتاد شدم به دادن که هنوزم ادامه داره
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید