این داستان تقدیم به شما
سلام.من اسمم سروش … ببخشید نرگسه من شیراز زندگی میکنم بچه پودنک هستم..۱۹سالگی ازدواج کردم با پسر عموم.ولی اصلا از ازدواجم راضی نیستم و نبودم.اجباری بود ازدواجم. من هیچوقت به خیانت حتی فکر هم نمیکردم چه برسه به انجام خیانت.اینم بگم تا الان که ۶سال از ازدواجم میگذره شاید چهار پنج بار کلا ارضا شدم. شوهرم تا ارضا میشه سکس تمومه.منم همیشه حشری میشم ومجبور میشم بخوابم.از خود ارضایی خوشم نمیاد و تا حالا انجامش ندادم.اول از خودم بگم بدنم کلا سفیده و نوک سینه هام صورتی.سینه هام هفتاد و پنجه.یخورده هم تپلم.یی کمی هم پشم در کونم دارم. داستان از اونجایی شروع شد که دختر خالم فاطی از شهرستان قرار بود بیاد خونمون.فاطی دو ساله از شوهرش طلاق گرفته.گفت که شیراز یه کاری داره که نمیخواد کسی بفهمه اون شیرازه و چیکار داره.به منم گفت که به کسی چیزی نگم.
خلاصه شب ساعت نه رسید خونمون و شام خوردیم و جاش انداختم تو اتاق که بخوابیم.بهم گفت اگه اشکال نداره منم برم پیش او بخوابم.منم چیزی نگفتم و رفتم پیشش.شوهرم تو سالن خوابید منم با فاطی تو اتاق خواب.در رو هم بست و گفت من میخوام با لباس زیر بخوابم یه وقت رضا(شوهرم)نبینه منم مانعی نشدم.لامپارو هم خاموش کردیم و یه چراغ خواب فقط روشن گذاشت و گفت اینجوری راحت تره.از رو کنجکاوی ازش پرسیدم شیراز چیکار داری مگه گفت نمیتونم بگم.خیلی اسرار کردم تا بگه و نگفت.یک ساعتی گذشت داشت خوابم میبرد متوجه شدم داره با خودش ور میره.میخواسم به روش نیارم ولی فهمید بیدارم بهم گفت نرگس ببخشیداا گفتم حق داری شوهر نداری راحت باش.میخوای من برم بیرون؟گفت نه .خودش سر صحبت باز کرد و گفت میدونی فردا کجا میخوام برم؟گفتم کجا؟گفت بین خودمون باشه هاااا.منم گفتم حتما.نترس.گفت یه پسری هست تو شیراز میخوام برم پیشش با هم حال کنیم.الانم همش تو فکر فردام و حشری شدم.خندیدم گفتم به سلامتییی.حالا او کیه که میخواد یه همچین دافی رو بکنه و خندیدم.گفت راستش ازم پول گرفته تا بزاره پیشش بخوابم.تعجب کردم گفتم جدی میگی؟مگه میشه.گفت به جان تو راس میگم.گفت بزار از اولش برات توضیح بدم.گفتم میشنوم.گفت یه پسر جوونی هست از زنای مطلقه که کسی رو ندارن ارضاشون کنه پول میگیره و باهاشون میخوابه و ارضاشون میکنه.کارشم واقعا بلده هاااا.جالب اینجاست که اگه براش مشتری ببری بهت یه سکس رایگان میده.خندیدم گفتم منو دست انداختی.گفت نه جدی میگم.گفت یه کد معرف بهم داده که اگه کسی بخواد از طرف من مشتریش بشه بفهمه از طرف منه و یه سکس رایگان به بهم بده.گفتم یعنی زن متاهل باشه قبول نمیکنه؟گفت فکر نکنم.نمیدونم.گفتم فردا باهاش قرار داری؟گفت ساعت ده صبح.اون شب فاطی انقد از کارایی که اون پسر جوون تو سکس انجام میده گفت که منم حشری شدم و به سختی خوابیدم.فرداش فاطی از ساعت هشت داشت به خودش میرسید تا نه که از خونه زد بیرون.دقیقا شبیه عروسک شده بود.رفت و ساعت یک برگشت با تنه گفتم خسه نباشی عروس خانم و خندیدم .اونم گفت واقعا جات خالی بود.پوله حلالش.واقعا کارش بلده.منم فقط دربارش شنیده بودم.امروز که تجربش کردم دلم میخواد دوباره فردا برم باهاش بخوابم…اون شبم باز پیش من خوابید وتا ساعت چهار برام تعریف میکرد از سکس اونروزش.منو هم دیوونه کرده بود.صبح زود فاطی رفتش و منم انقد حشری بودم رفتم پیش رضا(شوهرم)تو بغلش…..اونم سریع ارضا شد و منم بیشتر حشری و کاری ازم بر نمیومد.از اونروز دوهفته گذشت و منم داعم به حرفای فاطی و اون پسره فکر میکردم.مدامم حشری میشدم وقتی به تعریفای فاطی فکر میکردم.من هیچوقت به شوهرم خیانت نکرده بودم ولی این سری خیلی بهم فشار اومده بود.زنگ فاطی زدم گفتم چطوری باید با اون پسره تماس بگیرم که گفت اون فقط با زنای مطلقه میخوابه کلی هم بهم تیکه انداخت که تو که شوهر داری دیگه چرا؟منم گفتم رضا بی بخاره….خلاصه گفتم کد معرفتم بده تا یه سکس رایگانم بهت بده.اونم سریع هم ایدی تلگرام پسره و داد با کد معرف خودش.رفتم تو تلگرام با پسره اشنا شدم و فهمیدم فقط شبا ساعت یازده تا یک انلاین میشه. اسمش سروش بود ولی خودش شروووش صدا میکنه خودش رو و همه به همین اسم میشناسنش.جالب اینجاست ایدی تلگرامشم همینه @koonishirazikoonpiazi
بعد از اشنایی تو تلگرام شرایطش رو بهم گفت منم همرو قبول کردم.البته قبلش از فاطی کلی دربارش تحقیق کردم که یه وقت ازمون فیلمی چیزی نگیره ابرومون رو ببره…خلاصه با خیال راحت رفتم سراغش.سه روز بعد از اینکه پول ریختم به حسابش بهم وقت داد رفتم پیشش.بهم گفت از دو تا چهار بعد از ظهر.اولم پول ریختم حسابش بعد بهم وقت داد و کد معرف.کد معرف من ۷۳ بود.اولش که شرایط رو میگفت خیلی جالب بود شرایطاش و امیدوارم زنای شیرازی بتونن تجرش کنن.خلاصه برم سر اصل مطلب.اولش که کلی حمام رفتمو خودمو کردم شبیه تازه عروسا.شب بعد از سکسم با سروووش رضا بهم گفت خبریه ؟گفتم خودمو واسه تو اماده کردم و اونم باور کرد.شغل رضا جوریه که از صبح ساعت هشت از خونه میره بیرون نمیاد تا هشت شب.منم داعم تنهام تو خونه.با سروووش که هماهنگ میکردم بهش گفتم بیاد خونه ولی اصلا قبول نمیکرد و مجبورم کرد اتاق کرایه کنم واسه اون دو ساعته.هزینه اتاقم با خودم بود.خود سروووش یه شماره بهم داد گفت این اتاق میده کرایه و قابل اطمینانه.از خونه زدم بیرون و با کلی دلشوره و استرس و کلی ازینچیزا که فکر کنم همتون تجربش کردین.دل تو دلم نبود ببینم سروووش چهشکلیه.البته اون قبلا عکس منو که خودم براش فرستادم رو دیده بود.با ماشین رفتم سر قرار منتظر شدم تا بیاد.منتظر بودم که یهو یه پسر در ماشین باز کرد و سوار شد.اون لحظه دلم ریخت و نمیشه بگم چه حسی بود.من انتظار یه پسر خیلی امروزی تیپ خفن و اینجوری تو ذهنم داشتم ولی دیدم یه پسر کاملا معمولی و با موهای خسه و شلوار پاچه ای و پیرهن با یه شاخه گل رز.اصلا انتظار گل رو نداشتم.وقتی دیدمش فهمیدم یه مرد واقعیه.بلده چجوری با زنا رفتار کنه.خلاصه تو نگاه اول رفت تو دلم.سلام کردیمو گفت نرگس خانم؟گفتم اقا سروووش؟خندید خم شد گل رو بهم داد گفت تقدیم با عشق.اصلا انگار نه انگار بار اول بود میدیدمش.حس خیلی خوبی داشتم.حرکت کردیم رفتیم یه اهنگ ملایمم گذاشته بودم گفت اگه میشه ارومتر برو عشقم.جا خوردم وقتی گفت عشقم.یعنی تا الان هیچوقت شوهرم بهم اینجوری نگفته بود عشقم که اون گفت.تا رسیدیم در خونه که اجاره کرده بودیم ده دقیقه طول کشید که انگار یک سال گذشت.انقد قوربون صدقم رفت تو راه انگار که صدسال عاشقمه.دستمو گرفته بود نوازش میکرد میگفت کد….(فاطی)چیکارته نفسی؟منم گفتم دختر خالمه عزیزم.هرچی بهم میگفت اخرش یه کلمه عاشقونه جدید میگفت که من تا حالا تو عمرم نشنیده بودم و کلی حال میکردم.اصلا دلم نمیخواست برسیم خونه.پشت دستمو میبوسید میگفت تو زیباترین کسی هسی که تا الان دیدم.با اینکه میدونستم چاخان میکنه ولی بازم دلم میرفت واسش.واقعا اصلا یادم رفته بود شوهر دارم.یکی از شرایطش این بود که وقتی پیش منی نباید از هیچی بتری.حاملگی…برادرت بفهمه….مامانت بفهمه…ابروت میره…میگفت اگه یه درصد فکر کنی به این چیزا و ترس داشته باشی ارضا نمیشی.میگفت تو این دوساعت که با منی فقط باید به یه رابطه عاشقونه فکر کنمو از هیچی نترسم.میگفت باید فکر کنی من شوهرتم تا با خیال راحت هم بهم محبت کنی هم بهت محبت کنم وسط همه محبتا یه کوچولو هم سکس باشه…
از لحظه ای که سوار ماشین شد من خود به خود حس میکردم اون شوهرمه.انقد خوب بود که به کل یادم رفته بود شوهر دارم.خلاصه رسیدیم در خونه.کلید دست من بود.بهم گفت اگه اجازه بدی من در رو باز کنم فرشته جونممم.گفتم نرگسم و خندید گفت ادم اسم زیباترین ستاره روی زمین رو که فراموش نمیکنه.میدونم اسمت نرگسه یه لحظه نگات کردم دیدم شبیه فرشته ها هسی صدات کردم فرشته.وای من دیگه داشتم از خود بیخود میشدم.داشتم عاشقش میشدم با وجود اینکه همش تو ذهنم میومد که حرفاش چاخانه ولی بازم دست خودم نبود دل میدادم به حراش.شایدم تغصییر من نبوده باشه چون تاحالا تو عمرم کسی بهم ازین حرفا نزده.کلید و بهش دادم و گفتم بفرما.در رو باز کرد از جلو در رفت کنار خم شد و دستش رو سینش بودو گفت بفرما بانوی زیبای من.قشنگ میدونستم بهترین دو ساعت عمرم رو قراره بگذرونم.با خنده رفتم داخل و همین که کفشم دراوردم گفت اگه اجازه بدی خانمی بغلت کنم تا هم با بوی بدنت اشنا شم؟گفتم با کمال میل دستم باز کردم و بغلم کرد یه بوس کوچیک از لپم کرد و خندید و سرش گذاشت رو شونم.نمیدونم چرا اینکارارو میکرد ولی من دیوونه شده بودم.همیجوری تو بغلش بودم و هی دستاشو مهکم تر فشار میداد و مهکم بغلم کرده بود.انگار صدسال عاشقم بوده و تازه پیدام کرده.هر از گاهی وسط بغل سرش میاورد بالا یه بوساز گونم میگرفت و میرفت پایین یک دقیقه شایدم بیشتر تو بغلش بودم ولی به اندازه صدسال تول کشید واسه من .انگار نقطه ضعف من اومده بود دستش.از بغلم جدا شد و دستمو انگار عاشقا گرفت و برد سمت تختی که تو خونه بود.دوتایی نشستیم رو تخت گفت عزیزم به کلبه عاشقونمون خوش اومدی.اینجا خونه خودته راحت باش.منظورش فهمیدم که میگفت مانتو و روسری و …در بیار.من هنوز یخورده خجالت داشتم ولی چون قول داده بودم خجالت رو بزارم کنار تو این دو ساعت مجبور شدم در بیارم ولی فقط روسری و مانتو دراوردم.زیر مانتو یه تاپ کوتاه و تنگ پوشیده بودم که نافم پیدا بود.سوتینم نداشتم.سینه هام از زیر تاپ داد میزد و خودمو هم حشری میکرد چه برسه به یه مرد.تا چشمش خورد به بدن سفیدم گفت اووووهههه سفید برفی هم که هسی فرشته خانم.منم باز خندیدم گفتم لطف داری.گفت تو هنوز خجالت داریااااا.قول داده بودی من شوهرت باشممم…منم گفتم نه بابا این چه حرفیه و یهو بغلم کرد ومنو خوابوند رو تخت تو بغلش احساس ارامش کردم.بهم گفت صبر کن من یه نوشیدنی بیارم.رفت سر یخچال و توتا اب پرتغال اورد بازم خم شد گفت تقدیم با عشق زیبای من.منم گفتم مرسی و خوردم.از رفتاراش معلوم بود قبلا تو این خونهه اومده بود چون با همه جای خونهه اشنا بود.شایدم مال خودش بود خونهه.خلاصه بعد از خوردن نوشیدنیمون اومد تو بغلم دوباره وبهم گفت الان وقته عشق بازیه و خندید.منم خندیدم گفتم دیرم شده.گفت هوووووو عجله داریاااا منم خجالت کشیدم گفتم نه زیاد.اومد بغلم کرد و در گوشم گفت ما اومدیم اینجا واسه اینکه به هم محبت کنیم نه سکس.البته اخرشم سکس میکنیم ولی بیشترش عشق بازیه.منم که از خدام یود کل دوساعته عشق بازی باشه گفتم خیلیم عالی.قبل از اینکه ببینمش همش دلم میخواست ارضا شم ولی وقتی دیدمش اصلا یادم رفته بود واسه چی اونجام.خلاصه بغلم کرد و خوابیدیم رو تخت.چشم تو چشم هم خوابیده بودیم نوازشم میکرد نوک بینیمون چسبیده بود به هم.من که خیس خیس بود لای پام.حسابی حشری بودم واز وقتی خوابیدیم رو تخت همش منتظر بودم شروع کنه.از لحظه اول که دیدمش تا الان که رو تخت تو بغلش بودم بیست دقیقه بیشتر نگذشته بود ولی برا من همش انگار یه چشم به هم زدن بود.خیلی زود گذشته بود.صاف تو چشمام نگاه میکرد و موهام نوازش میکرد اروم زیر لب میگفت تو چقد خوشکلی دارم عاشقت میشم.تا الان کجا بودی.چرا اولین شوهرت من نبودم.حیف تو هست.نمیدونست که متاهلم چون فقط با زنای مطلقه میخوابه بهش نگفتم شوهر دارم.همینجور دست میکشید تو موهام و زیر لب قوربون صدقم میرفت.منم خیس خیس کرده بودم.قشنگ مطمعن بودم دست بزنه کسم ارضا میشم چه برسه بخواد بکنه داخلش.همش منتظر بودم شروع کنه و اون ریلکس بود هیچکاری نمیکرد.همینجور که داشت موهام و نوازش میکرد خودم نتونستم دووم بیارم و لبش بوس کردم و خندید اونم لبش گذاشت رو لبم موهام نوازش میکرد.دستش اومد دور گردنم و کمرم و ماساژ میداد.لبم رو هم تند تند میبوسید.هی میخواسم لبمو بخوره ولی اون فقط بوس میکرد خودم باز لبشو شروع کردم به خوردن .خوشو کشید عقب و گفت خیلی عجولی و باز اومد جلو لبمو بوس کرد منم دستم انداخته بودم رو کمرش ماساژ میدادم کمرش و منم لبش بوس میکردم.منم چشامو بستم فقط منتظر بودم شروع کنه .دستش که میکشید رو کمرم گردنم منو شل کرده بود.خودمو داده بودم دستش.دستش هی میبرد تا رو کونم و میاورد تا گردنم.نمیدونم چند دقیقه شد اینجوری بودیم ولی برا من خیلی بود.یهو پاشو انداخت رو پام کیرش که سیخ شده بود رو دیدم.اونم داشت شبیه من میشد.شروع کرد لبم خوردن.منم لبشو میخوردم.کیرشو از رو شلوار زد به کسم ک چسبید بهم و مهکم لبم و میخورد.منم مهکم بغلش کرده بودم و لبش میخوردم.دستش رفت زیر شلوارکم که خیلی نازک بود کونمو ماساژ میداد.لبشو از رو لبم برداشت رفت سراغ گردنم.یه لیس میزد به گردنم و اروم میگفت عشقم….جونم…دوست دارم….
وای همینجوری گردنم میخورد و از عشق میگفت.من فقط مهکم بغلش کرده بودمو چشامو بسته بودم و نفس نفس میزدم چون حسابی داشتم لذت میبردم .گردنم مک میزد.اروم گاز میگرفت.یهو میومد لبم میخورد.من چشام باز کردم دیدم اونم چشاش بستس وقوربون صدقم میره.دیگه مطمعن بودم شروع کرده.باز رفت سراغ گردنم ولیس میزد گردنمو تا زیر گوشم لیس میزد برمیگشت پایین.زبونشو تا بالای سینه هام میاورد ولی کاری با سینم نداشت.باز میرفت سراغ لبم.لبمو میخورد مک میزد منم کمکش میکردم.زبونم کردم تو دهنش زبونمو مک میزدووااای الانم که مینویسم خیس خیسم.دستشم داعم رو کونم بود ماساژ میداد.همینجور که چسام بسته بود گردنم میخورد یهو دستش و از پشت رسوند به کس خیسم.تا دستش خورد به اونجا یه اه بلندی کشیدمو گفت ارضا شدی گفتم نه اونم گفت عشقم ارضات میکنم و تند تند با کسم بازی کرد .چهار پنج باز دستش کشید رو کسم که ارضا شدمو مهکم بغلش کردم.اونم فهمید ارضا شدم و بیشتر کسم میمالید منم دیوونه شده بودم غرق لذت بودم و اه میکشیدم.صدام اونقدر زیاد شده بود که دست گذاشت جلو دهنم و گفت عقشم ارومتر.خوشکلم من که هنوز کاری نکردم.گفتم چشم و دستم گذاشتم رو کیرش که سیخ شده بود.دستشو گذاشت رو صورتمو شروع کرد مپوحشیا لب گرفتن منم باهاش همکاری میکردم و کیرشم از رو شلوار میمالیدم.دستمو از زیر شلوارش بردم داخل گرمای کیرش حس کردم یهو خودشو ازم جدا کرد وگفت برگرد پشتت بکن بهم منم همونکارو کردم.از پشت کیرش زد به کونمو سینمو گرفت وگردنم میخورد.دستشم گذاشت رو کسم و بازی کرد دوباره با کسم منم دیوونه وار اه میکشیدم.تاحالا تو عمرم همچین لذتی نچشیده بودم.هر از گاهی هم قوربونصدقم میرفت که دیوونه میشدم با عشق ورزیدناش هرچند که دروغ بود.انقد با کسم بازی کرد تا دوباره ارضا شدمو شل شدم.بازمفهمید ومهکم بغلم کرد و تند تند گونم رو بوس میکرد.اومدم برگردم لبش بخورم اجازه نداد و گفت همینجوری بمون.باز شروع کرد به نوازش کردن موهام و حرفای عشقولانه زدن.منم که بدم نمیومد چشام بسته بدمو گوش میدادم به حرفاشو لذت میبردم.حدود ده دقیقه همینجوری نوازشم کرد و حرف زد.باز دوباره شدوع کرد به خوردن گددنمو با سینم بازی کردن منم باز حشری شدم و برگشتم کیرش گرفتم تو دست.اونم دستش اورد زیر تاپم و با سینه هام که جوش اورده بودن از بس داغ بودن بازی کرد و منم چشام بستمو حال میکردم.یهو متوجه شدم که داره تاپمو در میاره.کمکش کردم سینه هامو که دید برق از چشماش پرید.اونم بهم گفت چه نوکش خوش رنگه.البته انتظارش داشتم .شروع کرد به خوردن گردنمو با سینم بازی کردن ومنم شلوارش کشیدم پایین البته با کمک خودش وکیرش ودیدم.اونم کیرش خوشکل بود.زیاد کلفت و بزرگ نبود ولی خوش فرم و حشری کننده بود.از کیر رضا شوهرم کوچیکتر بود ولی این کجا و اون کجا.این بدون کیر منو ارضا کرد واون شیش ساله با کیر نتونسته ارضام کنه.من هیچوقت کیر رضا رو نخورده بودم و اصلا بدم میومد از خوردن کیر ولی اینو که دیدم دلم میخواست بخورمش. ونمیدونستم چجوری به سروووش بگم. که خودش یهو گفت نمیخوریش.منم سرم تکون دادم و بلند شدم رفتم لای پاش اول لیسش زدم ببینم مزش چجوریه دیدم بد نیست کردمش تو دهن یهو سروووش یه اهی کشید و گفت جوووونم چه داغه دهنت.کست چجوریه اگه این دهنته.منم تحریک شدمو تند تند خوردم.یهو بلند شد و گفت اینجوری نامردیه تو بخوری من نخورم بیا حالت ۶۹.منم نمیدونستم ۶۹ چیه و گفتم یعنی چی و برام توضیح داد و منم خوابیدم روش و کسم گذاشتم تو دهنش و اومدم کیرش بخورم زبون کرد تو کسم اهم بلند شد.اصلا نتونستم بخورم کیرشو اه اه میکردم اونم نامردی نمیکردو همه جای کسم میخورد.اولین بار بود یکی کسم میخورد و غرق لذتبودم که تو دهنش ارضا شدمو شروع کردم به خوردن کیرش.نامرد همینجور که کسم میخورد با کسمم بازی میکرد هر از گاهی چوچولم دندون میگرفت که جیغم از روی درد همراه با لذت میرفت بالا.با تخماش بازی میکردم و لیسشون میزدم سرمو فشار میداد به کیرش جوری که خفه بشم.چنبار نزدیک بود بیارم بالا ولی دوس داشتم این حالت رو.خودمم از عمد تا ته کیرشو میخوردم .بعد از ده دقیقه که من سه بار تو دهنش ارضا شدم بلند شو منو خوابوند کیرشو گذاشت رو کسم.جیغم رفت بالا.انگار کسم تا حالا کیر ندیده بود.نمیدونم چم شده بود ولی خلی لذت بخش بود تا کیرش میزد به کسم اهم بلند میشد و میگفت چیه نفس ن.کیر دوس داری؟بهت میدمش.تحمل کن.منو کشوند لب تخت و باز شروع کرد به خوردن کسم و باسینم بازی میکرد.کسم و مک میزد.زبون میکرد تو کسم که خیلی لذت داشت بازم ارضا شدمو دیگه حال نداشتم.بلند شد کیرشو گذاشت رو کسمو خوابید روم شروع کرد لب گرفتن.منم چون کیرش رو کسم یود دیونه وار اه میکیدم.اونم از عمد هی با کیرش میمالید به کسم که من جیغ بکشم.بعد ازپنج شیش دقیقه از لب گرفتن خسه شد گفت دیگه وقت گوش مالی کردن کوس خوشکلته.منم گفتم ای جونن.یهو رفت سمت یخچال بهم گفت اب میخوری؟گفتم نه مرسی.
اب خورد دوباره اومد سمتم یخورده دست کشید رو کسم با سوراخ کسم بازس کرد منم لذت میبردمو کاری جز ناله کشیدن بلد نبودم.کیرشو زب کسم و اهم رو دراورد و شروع کرد سینه هام رو خوردن.کیرش میخورد به کسم و سینه و گردنم تو دهنش بود دو سه دقیقه ای همینجوری خورد منو دیونه کرد یهو کیرش حل داد تو کسم.گفت جووون چه کس داغیییی. اه کشید و تند تند تلمبه میزد از دو سینم بلند شد تند تند میکرد تو کسم.منم انقد اه کشیدم که دست گذاشت جلو دهنم و میکرد تو کسم.دوتا پامو تا ته باز کرده بود هی فشار میداد کیرشم تا ته تو کسم .کیرشو کامل در میاورد و تا ته مهکم میزد تو کسم دستشم رو دهنم.دو سه بارم مهکم زد رو سینه هام که با هر تلمبه اون عقب جلو میشد که هم درد داشت هم لذت.کیرش که تو کسم بود نفهمیدم چنبار ارضا شدم فقط اخرش یادمه التماسش میکردم تمومش کنه چون دیگه حال نداشتم.جون دوباره ارضا شدن نداشتم.اونم انقد تو کسم تلمبه زد که ارضا شد ابش رو ریخت رو کسم.لحضه ارضا شدنش من تو کما بودم و فقط شنیدم گفت داره میاد عزیزم از کسم دراورد و ریخت رو کسم.خودشم افتاد روم.باز شروع کرد به لبمو بوسیدن مثدقیقه اول.تقریبا یکساعتو ربع گذشته بود از دو ساعتم.بهم گفت که حالا میخوام یه درس درس حسابی به کون خوشکلت بدم البته به شرطی که کیرم یاری بکنه.خندیدم گفتم تاحالا از پشت رابطه نداشتم.میترسم.درد داره.گفت اولش درد داره.ما بقیش لذته حتا از جلو هم بیشتر لذت مبری.نگاه کیرش کرد کوچیک شده بود یه سر تکون دادم که از پشتم اجازه میدم.گفت بیا تو بغلم عشقم تا کیر من ری استارت بشه و خندید منم رفتم بغلش و شروع کردیم لب گرفتن و گردنم میخورد لب میگرفتیم.کلی هم نوازشم کرد و قوربون صدقم رفت ا حس کردم کیرش بزرگ شده.رفت سراغ کیفش و یه شیشه شربت مانند دراورد گفتم این چیه گفت روغنه سکسه.بهم گفت میشه عزیزم چار دست پا بشینی من روغن بزنم پشتت؟سرم تکون دادم و پشتم را کردم و اول روغنه رو زد به دستش بعد کشید رو کسم با کسم بازی کرد که حشری بشم با دست چربش سوراخ پشتمو هم چرب کرد.انگشتشم کرد تو که خیلی درد داشت.یخورده با کسمو کونم بازی کرد وقتی دید منتظرم کیرشو از پشت کرد اول تو کسم و منم اه میکشیدم .انگار به کیرش حساسیت داشتم.اروم سر کیرش گذاشت در سوراخ پشتمو اروم فشار داد.بالشت رو دندون گرفتم از درد.اونم میگفت اوووففف چه کون نازی چه تنگه .دست نخوردست….سرشو کرد داخل و کشید بیرن.وقتی درش اورد ارومشدمو گفتم میشه از پشت نکنی خیلی درد دازه.اونم گفت نه نمیشه و دوباره کیرش کرد ت وکس منم دیونه شده بودم میگفتم تند تند بزن داره میاد اونم انقد زد تا من ارضا شدم. و کیرشو کرد تو کونم.بی مقدمه فشار داد که جیغم رفت بالا و دست گذاشت جلو دهنم تند تند تلمبه زد.چهار پنجتا تلمبه اولیش جر خوردم انگار از وسط دو نصفم میکرد کیرش ولی اروم اروم عدی شد واسم و لذت همراه درد بود.اه اه میکردم واونم تند تر میزد.دستشم جلو دهنم بود نمیشد جیغ بزنم .حدود پنج دقیقه شایدم کمتر تو کونم تلمبه میزد منم ارضا میشدم پشت سر هم و اونم گفت داره میاد و یهو یه چیز داغ پشتم خالی شد.ابش رو ریخت پشتم و کیرشو کشید بیرون.افتاد روم و لب میگرفت.بهم گفت مرسی بابت امروز.منم بهترین سکسم بود تو عمرم.با هم رفتیم یه دوشم گرفتیم و اونجا هم کلی کیرشو خوردم و زدیم بیرون از خونه .من بازم پول بیاد دستم میرم سراغش.
نوشته: سروش… وای کاکو شرمنده منزوروم نرگسو بود
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید