این داستان تقدیم به شما
بابک هستم ۱۷ سالمه قدم ۱۷۲ وزنم ۶۷ اهل تهرانم به سفید و بی مو هستم بقیه میگن خیلی خوشگلم همیشه پسرا چشمشون دنبالم بوده. تو مدرسه خصوصا سال اخر راهنمایی و دبیرستان به شدت اذیت میشدم. خیلی پچه ها بهم دست میزدن و انگولکم میکردن. امین پسرعمومه و هم سنیم و فقط ۶ ماه ازم بزرگتره هیکل درشتی داره قیافه آنچنانی هم نداره ولی خیلی باهم جور بودیم و هستیم. داستانی که میخام بنویسم مربوط میشه به تیر ماه امسال . خانواده هامون رفتن عروسی شهرستان من و امین موندیم چون درس داشتیم. منم رفتم خونه عموم پیش امین. قبل تر از اون امین فقط انگولکم کرده بود یه بار هم سینه هامو مالوند و دوبار هم از پشت بغلم کرده بود. خلاصش کنم بعدازظهرش انگولکم کرد و سعی کرد بهم نزدیک شه و ابراز علاقه کرد. اما من امتناع کردم. شب شد و موقع خواب یه تشک پهن کردیم جلو تلویزیون و پتو دونفره واسه جفتمون. یه فیلم سکسی گذاشت بدجوری حشری شدیم . من یه شورت پام بودم اونم شورت. ما خیلی باهم راحت بودیم همیشه اینجوری بودیم باهم. اما نمیدونستم چه خوابی واسم دیده. فیلم تموم شد وتلویزیون رو خاموش کرد اما هردومون شهوتمون زده بود بالا. افتادم رو دست راستم پشتم شد به امین. دیدم دستشو گذاشت رو کونم!
گفتم نکن امین میخوام بخوابم. دستشو ور نداشت بیشتر مالوند دوباره گفتم نکن. دیدم بدتر کرد. تو اون لحظه نمیدونم چم شده بود همونجوری کونم سمتش بود و تکون نمیخوردم. دیدم دستشو برد تو شورتم انگشتشو گذاشت رو سوراخم چنان حشری شدم هیچی نگفتم یه کم بیشتر که مالوند ناخواسته کونمو دادم عقبتر دوسه دقیقه سوراخمو انگولک کرد. شهوتی شده بودم وحشتناک و کونم میخارید بعد خودم شورتمو دراوردم وکونم قنبل کردم. دیدم باز انگولک کرد تحمل نداشتم. برگشتم خودم شورتشو دراوردم وایی کیرش شق شق بود داشت میترکید. کیرشو که دیدم دست و پام شل شد. کونمو کردم سمتش گذاشت درم و با یه دستش پستونم رو کرفت. کونم داشت میترکید دیدم یه توف زد به کیرش من قنبل کردم منتظر بودم کیرشو رو سوراخم حس کنم دیدم گذاشت لای پام تلمبه زد خواست لاپایی باهام بره. بادست کیرشو گرفتم گذاشتم در سوراخم وایی داشتم اتیش میگرفتم چه حس باحالی بود. دیدم گفت به شکم بخواب خوابیدم. یه بالشت گذاشت زیرش کونم بالا اومد یه تف انداخت در سوراخم. انگشتشو یه بند کرد تو دردم گرفت. خلاصه به هرزحمتی بود یه کم سوراخمو باز کرد و کیرشو گذاشت درم دو دستی باستنامو فشار داد به طرفین و با یه فشار سرشو فرستاد تو بعد اروم اروم کیرشو تا دسته کرد تو خیلی درد داشت داشتم میمردم خواستم در برم اما محکم گرفتم و شروع کرد به تلمبه زدن اشکم دراومد به یک دقیقه نکشید ابش اومد کیرشو دراورد و ریخت رو کمرم. کونم از درد داشت میسوخت.
نمیتونستم تکون بخورم. بالشتو از زیرم دراوردم و حتی حوصله نداشتم ابشو از رو کمرم پاک کنم. نمیتونستم تکون بخورم و همونجا خوابم برد. صبحش پاشدم امین خواب بود گذاشتمش و رفتم. بعد چند ساعت هرچی زنگ زد جوابشو ندادم.
یک هفته گذشت اومد خونمون. فقط مامانم خونه بود رفتیم تو اتاق شروع کرد به مخ زنی و گفتن اینکه همه بار اول کون دادنشون درد زیادی تحمل میکنن اما دفعه های بعدی راحت میشن. سعی کرد همونجا مخ بزنه که تو اتاق بهش بدم. اما قبول نکردم مجبور شدم براش جلق بزنم ابشو ریخت رو تو دستم.
تقریبا ده روز گذشت و سکس بعدی رو هم کردیم.
تو داستان بعدی سکس دوممون رو تعریف میکنم
نوشته: بابک مفعول
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید